امیرحسین علم الهدی
روز ملی سینما در حالی در کشورنام‌گذاری شد که هنوز که هنوز است این هنر- صنعت تاثیرگذار در ایران با بحران مشروعیت دست به گریبان است!

در حالی که این پدیده در جوامع دیگر ارج و قرب فراوانی دارد، متاسفانه در ایران هنوز با این پشتوانه غنی فرهنگی مهجور است و نه تنها در حوزه سیاست‌گذاری مراکز رسمی محلی از اعراب ندارد، بلکه در میان خود سینماگران نیز دچار این بحران است.

به انگیزه روز ملی سینما
بحران مشروعیت دعواهای صنفی و چند داستان دیگر!
امیرحسین علم الهدی
روز ملی سینما در حالی در کشورمان نام‌گذاری شد که هنوز که هنوز است این هنر- صنعت تاثیرگذار در ایران با بحران مشروعیت دست به گریبان است!

در حالی که این پدیده در جوامع دیگر ارج و قرب فراوانی دارد، متاسفانه در ایران هنوز با این پشتوانه غنی فرهنگی مهجور است و نه تنها در حوزه سیاست‌گذاری مراکز رسمی محلی از اعراب ندارد، بلکه در میان خود سینماگران نیز دچار این بحران است تا جایی که این بحران به نزاع‌های صنوف با همدیگر نیز کشیده می‌شود! در این اوضاع و احوال و به بهانه روز ملی سینما، بهتر است اول به سراغ جایگاه سینمای ایران در میان مردم ایران زمین برویم و سپس این سینما را در میان کشورهای دیگر قیاس کنیم:
از سال 1368 که جمعیت سینما روی ایران به 80 میلیون بلیت (میانگین بهای بلیت در آن سال حدود 200 تا 250 ریال بود)، در سال رسید تنها طی 2 سال (سال 1370) شاهد کاهش 15 میلیون نفری بود (میانگین بهای بلیت در آن سال حدود 300 ریال بود)! سالیانی که کم‌کم مخاطبان سینما به وسیله ویدئو بتاماکس‌های قاچاق و فیلم‌های زیرزمینی سینمای دیگری را تجربه کردند و با پیشروی فناوری‌های روز رسانه‌ای همانند، رسمیت ویدئو؛ ماهواره (اواخر دهه 70) و اینترنت (اوایل دهه 80) و ... طی 5 سال دهه اول 70؛ جمعیت سینمارو نسبت به سال‌های اوج با کاهش 35 میلیون نفری و میانگین بهای بلیت 1000 ریالی در سال 1375، به 45 میلیون نفر رسید. البته این رقم باز هم در سال اول دهه 80 با افت قابل ملاحظه‌ای روبه‌رو شد و فاصله خود را با سال 68 به حدود 60 میلیون نفر رساند (21 میلیون بلیت در سال 80 به فروش رفته است و میانگین بهای بلیت 5000 ریال است)؛ در سال 85 نیز 16 میلیون نفر به سینما رفتند (کاهش 64 میلیون نفری نسبت به دهه 60 و میانگین بهای بلیت 12000 ریالی) و با این روند در پایان سال دهه 80 این فاصله به بیش از 67 میلیون نفر خواهد رسید (پیش‌بینی می‌شود از 13 میلیون نفر در سال 1389 و با میانگین بهای بلیت 30000 ریالی به سینما مراجعه نمایند!)؛ یعنی با این حساب با افزایش بیش از 4000 درصدی بلیت (در آمریکا با سرانه درآمد ناخالص ملی 55 هزار دلار، میانگین قیمت بلیت 6 دلار است؛ در اروپا نیز با تقریبا همین میزان درآمد میانگین قیمت بلیت 8 دلار است، در شرق آسیا نیز همین طور و در ایران و به طور مشخص تهران با درآمد ناخالص سرانه ملی 5500 دلار قیمت بلیت سینما 4 دلار است! رابطه علمی این مقایسه را شما پیدا کنید؟) طی 21 سال و میانگین هر 5/5 سال یکبار به سینما رفتن هر ایرانی، ورشکستگی کامل سینما در ایران در حوزه نمایش (و نه تولید فیلم که دلایلش را در ادامه می‌گویم) قطعی است!
و اما بد نیست نگاهی هم به جایگاه سینمای ایران در میان کشورهای دیگر بیندازیم:
تولید: رده 13 تا 15 با 100 فیلم در سال
اگر این ۱۰۰ فیلم تولیدی هر سال را بتوانیم «سینمایی» بنامیم (که نمی‌توانیم)؛ اشاره کردم که سینما در حوزه تولید ورشکسته نیست؛ چون اگر ورشکسته بود، درخواست تولید ۳۰۰ فیلم در سال نداشت، پس سودآوری در اکران سینمایی نیست؛ بلکه در حوزه تولید است! بعد از انقلاب ۳۰۰ سینما تعطیل شد؛ اما هیچ تولید‌کننده‌ای به زندان نرفت!
سرانه مخاطب: رده 50 تا 53 از میان 56 کشور دارای سینما
۶ میلیارد و۹۰۰ میلیون نفر در سال ۲۰۰۹ در کل دنیا به سینما رفته‌اند! تقریبا هر انسان روی زمین در این سال یک فیلم بر روی پرده سینما دیده است! برای اینکه آمار دقیق‌تری از میزان این شاخص در کشورهای مختلف داشته باشیم، بهتر است ابتدا نگاهی داشته باشیم به این آمار در قاره‌های مختلف جهان:
قاره آسیا: جمعیت کل ساکن در این قاره: 3,879,000,000 نفر/تعداد مخاطبان سینما:3,689,000,000 بلیت.
قاره آمریکا: جمعیت کل ساکن در این قاره : ۹۱۰,۷۲۰,۵۸۸ نفر/ تعداد مخاطبان سینما:۱,۸۲۴,۰۰۰,۰۰۰ بلیت.
قاره اروپا: جمعیت کل ساکن در این قاره : 731,000,000 نفر/ تعداد مخاطبان سینما:1,160,000,000 بلیت.
قاره اقیانوسیه: جمعیت کل ساکن در این قاره: ۳۸,۸۹۴,۸۵۱ نفر/ تعداد مخاطبان سینما: ۹۱,۰۰۰,۰۰۰ بلیت.
قاره آفریقا: جمعیت کل ساکن در این قاره: 1,000,001,000 نفر/تعداد مخاطبان سینما: 55,000,000 بلیت.
خب بهتر است در این مقایسه نگاهی هم به وضعیت تعداد سینما و صندلی‌های سینما بیندازیم:
سال 1371 تعداد سینما در ایران 276 باب سینما، با ظرفیت 169729 صندلی و جمعیت 40 تا 45 میلیون نفر، (به ازای هر 170 هزار نفر یک سینما) بود که این رقم در اواخر دهه 70نیز 317 باب سینما با ظرفیت 169313 صندلی رسید (در این بازه زمانی سینماهای کوچک جای سینماهای بزرگ را گرفتند). در اواخر دهه 80 نیز 230 تا 240 باب سینما و ظرفیت 120 هزار صندلی و جمعیت 72 میلیون نفری! یعنی به ازای هر 300 هزار نفر 1 سینما! در نظر بگیرید اگر شهرداری پردیس‌های سینمایی را در تهران نمی‌ساخت، بحران برای سینمای ایران به مراتب سهمگین‌تر بود.
در یک مقایسه سر انگشتی در رتبه سرانه سینما، ایران در رده ۵۴ تا ۵۶ از میان ۵۶ کشور دارای سینما قرار دارد (استاندارد جهانی سرانه سینما برای هر ۱۰ هزار نفر ۱ سینما است و در ایران برای هر ۳۰۰ هزار نفر ۱ سینما). سیاستمدارانی که از سینما طلبکارند، لطفا پاسخ این عقب ماندگی را بدهند؟
و مشکلات مهم دیگر:
۱ - قیمت پایین سی‌دی فیلم‌های سینمایی به نسبت بلیت سینما (با توجه به درآمد پایین ایرانی‌ها در سال) انتظار سینما رفتن آحاد مردم با این فیلم‌های تلویزیونی محال است.
2 - عدم ثبات مدیریت و استفاده نکردن از تجارب گذشته و اختراع دوباره سینما توسط هر مسوول جدید.
۳ - تولیدکنندگان خود شیفته که حاضر نیستند در تولیدات خود با شعور مردم بازی نکنند؛ چه در داستان گویی و چه در تکنیک.
4 - انحصار در نمایش تولید داخلی و حفظ مقام اول در جهان در نمایش تولید بومی تا مرز 100 درصد از فضای نمایشی کشور.
۵ - فقدان مدیریت استراتژیست در دولت و صنوف سینمایی (‌نمی‌دانیم از سینما چه می‌خواهیم). و...
با تمام این تفاصیل بی‌انصافی است که از سینماگران مطرح نام نبریم که اگر آنها نبودند سینما این تنفس محدود را هم نداشت: عباس کیارستمی، مجید مجیدی، داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، ابراهیم حاتمی‌کیا، اصغر فرهادی، رخشان بنی‌اعتماد و ... پس سینما هنوز در ایران زنده است و باید به این موجود زنده حتی با تنفس به شمارش افتاده‌اش خوشبین بود و با یک عزم ملی مشکلات را برطرف کرد. ان‌شاء ا...
تصاویر ماندگار سینمای ایران: دختر لر، ناصرالدین‌شاه آکتور سینما و هامون