تحلیل اکونومیست از آینده طلا
آیا قیمت طلا کاهش خواهد یافت؟
طلا؛ انبار ارزش
منبع: اکونومیست
مترجم: شاهین رسولیان
بازده کم سرمایهگذاریهای دیگر و ترس از اقتصاد جهانی، موجب شده که قیمت طلا صعود کند؛ اما بر ادامه افزایش آن حساب نکنید.
در یک روز گرم و شرجی که تابستان بیرحم دهلی نمونه بارز آن است، خیلی جالب است که انسان بتواند در جایی با هوای خنک بهرغم بیحالی و خستگی، طلافروشیها را نظاره کند؛ اما تعداد مشتریان در قسمت جواهرفروشی بازار مرکزی که یک مرکز شلوغ تجاری در ناحیه متوسط نشین لاجپات نیگار است، کم است. آقای آناند، صاحب فروشگاه جواهراتهانس، گلایه میکند: «کسب و کار هرگز در طول 14 سالی که من در این جا کار میکنم، به این کسادی نبوده است.» جواهر فروشهای لاجپات نیگار برآورد میکنند که فروش آنها نسبت به سال گذشته 40درصد یا شاید هم بیشتر کاهش یافته است.
هند در سال حدود یک چهارم طلای استخراج شده در جهان را مبادله میکند؛ اما اکنون نه تنها مردم علاقهای به خرید طلا ندارند، بلکه هر روز تعداد بیشتری از آنها تمایل پیدا میکنند تا جواهرات خود را بفروشند. جیوتی پال، یک شاگرد مغازه، بر این باور است که این روزها تعداد کسانی که برای فروش طلا مراجعه میکنند، بیشتر از تعداد کسانی هستند که برای خرید آن مراجعه میکنند.
سورشهاندیا، رییس انجمن شمش بمبئی، حتی فراتر میرود: «با توجه به قیمت کنونی فقط فروشنده در بازار مشاهده میشود و اکثر جواهرفروشان فقط جواهرات قدیمی را خریداری میکنند.»
هندیهای قشر متوسط به دلیل افزایش بیسابقه قیمت طلا در چند سال گذشته از خریدار به فروشنده تبدیل شدهاند. تقاضای سیرنشدنی سرمایهگذاران غربی که طلا را از یک زیور و پیرایه تبدیل به انبار ارزش نمودهاند، قیمت طلا را از اونسی کمتر از ۷۰۰$ در سال ۲۰۰۷ به بیش از ۱۲۰۰$ در ماه مه امسال رساند. اخیرا قیمت طلا به بالاترین نقطه اسمی خود تاکنون رسید؛ یعنی ۹۰.۱۲۶۴$. اما باز با کاهش قیمت به کمتر از ۱۲۰۰$ وضع اندکی آرامتر شد. پس از تعدیل تورم (محاسبه شده به وسیله قیمتهای مصرفکنندگان آمریکایی)، مشخص شد که قیمت طلا در جولای در بیشترین میزان خود در ۳۰ سال گذشته قرار داشته است.
در دو بازار مرکزی و بازارهای مالی بینالمللی، تعداد کسانی که فکر میکنند قیمت طلا صعود خود را ادامه خواهد داد، کم نیست. رونالد استوفرل، یکی از تحلیلگران گروه ارست اتریش، اشاره کرد که ارزش طلای آمریکا حدود 85/1درصد از تولید ناخالص ملی این کشور را در بر میگیرد. در سال 1940 این رقم بیش از 20درصد بود و در سال 1970 نزدیک به 7درصد. این امر، به عقیده وی، دلالت بر ادامه تقاضای طلا از سوی سرمایهگذاران دارد. او پیشبینی میکند که قیمت طلا تا سال 2012 به 2300$ برسد.
بخشی از اشتیاق به خرید طلا از ابتذال و چیزهای کم مایه ناشی میشود که در واقع بازگشتی غیرقطعی از سرمایهگذاریهای عرفی است. بیفایدگی اصلی طلا این است که نه سودی پرداخت میکند مانند سهام و نه بهرهای، مانند اوراق قرضه و نه اجارهای، مانند ملک؛ اما سیاست پولی هنوز نرخ بهره رسمی را پایین نگه داشته است؛ بنابراین هزینه فرصت نگه داشتن طلا کم است و به نظر میرسد که این وضعیت برای مدتها به همین شکل باقی بماند. نرخهای بهره اوراق قرضه دولتی هم که در آمریکا و آلمان مطمئنترین سرمایهگذاری به شمار میآیند، بسیار کم است. از سوی دیگر بازار سهام به دلیل نگرانی از رشد اقتصادی افت کرده است. سرمایهگذاری در ملک هم که ریشه بحران اقتصادی است، شهامتی میخواهد که هر کسی ندارد.
در عین حال، بیاساس بودن سیاست پولی، خیلی از سرمایهگذاران را از افزایش احتمالی تورم میترساند. وضعیت تاسف بار بسیاری از تامینهای مالی دولت، نگرانیهای زیادی در مورد توان ایالات در پرداخت بدهیهایشان به وجود آورده است. افشای بدهی زیاد بانکها و اقتصاد متزلزل جهانی، نگرانی را بیش از پیش میکند. زمانی که همه دولتها دوست دارند قدرت پولشان کم شود، شما به پول کدام کشور اعتماد میکنید؟ حسین آلیداینا، رییس موسسه تحقیقات بازار مواد خام مورگان استنلی، بیان میکند: «با رشد روز افزون خطر عملکرد مستقل کشورهای قدرتمند، طلا روزبهروز با ارزشتر میشود.»
برخی از دلالان بزرگ طلا بر این باورند که حتی اگر این نگرانیها فروکش کند، بازهم چشمانداز روشنی برای قیمت طلا در بلند مدت وجود دارد. درآمد هر فرد در چین و هند، بزرگترین بازارهای طلافروشی، در حال افزایش است؛ بنابراین این درآمدها میتوانند بازار طلا را تقویت کنند.
اما افزایش ناگهانی قیمت، باعث تعجب عدهای شده است. به عنوان یک سرمایهگذاری که درآمدی تولید نمیکند، جذابیت طلا تنها در امید به این است که قیمتش افزایش یابد یا حداقل کاهش نیابد. به عنوان یک فلز کاربرد اصلی آن در جواهر است. به گفته دلالان بورس، واقعا غیرمنطقی است که قیمت آن بدون هیچ تغییر اساسی در منابع تقاضا یا محدودیتهای تولید، اینقدر گران باشد. ویلم بویتر، استاد سابق مدرسه اقتصاد لندن که اکنون اقتصاد دان ارشد سیتی گروپ است، طلا را آغازگر «طولانیترین حباب تاریخ بشر» میخواند. او اظهار میکند: بیشتر از یک سکه نقره از ثروت خود را صرف سرمایهگذاری «در چیزی عاری از ارزش ذاتی، چیزی که ارزش مثبتش بر مبنای چیزی بیشتر از یک سری باورهای شخصی نیست»، نمیکنم. در بحث پایدار بودن افزایش قیمت طلا، اختلاف نظرهایی در مورد مسیر آینده عرضه و تقاضا وجود دارد. تغییرات قابلتوجهی در هر دو سمت بازار وجود داشته است که به بالا رفتن قیمت طلا کمک میکند. این اتفاقات بحران مالی جهانی را جلوتر میاندازند: بین سالهای 2003 تا 2007، زمانی که شک برخی از سرمایهگذاران نسبت به تداوم توسعه بازار ملک و سهام (همچنین خردمندی سیاست پولی و
چشمانداز رشد جهانی) داشت برانگیخته میشد، قیمت طلا بیشتر از دو برابر شد؛ اما از زمان بحران که این شکها تشدید شد، شاهد پرش اخیر در قیمتها بودیم.
طلای قلابی و اصل
از سمت تقاضا شروع کنید (نمودار 2 را ملاحظه کنید) که دو بخش اصلی دارد: تقاضا برای طلا به عنوان جواهر و تقاضا برای طلا به عنوان یک سرمایهگذاری (درصدی از طلا در صنعت و دندانسازی استفاده میشود).
تاکنون تقاضای جواهر بزرگترین بخش به حساب میآمده است؛ اما اکنون این تقاضا کاهش یافته است. بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۷ تقاضای جواهر طلا در جهان از ۳۲۰۵ تن به ۲۴۱۷ تن کاهش یافت؛ به عنوان سهمی از کل تقاضای طلا از حدود ۸۰درصد به ۶۰درصد نزول کرد. این کاهش در غرب شتابانتر بود. تقاضا در هند، بزرگترین بازار جواهر، تا سال گذشته تغییر کمی کرده بود. تقاضا در چین، دومین بازار بزرگ جواهر نیز تاکنون به افزایش خود ادامه داده است.
همچنان که تقاضای جواهر پایین آمد، تقاضای سرمایهگذاری طلا بالا رفت: این تقاضا به شکل سکه یا شمش، صندوقهای مبادله تجاری طلا و خدمات کمپانیهایی که اجازه خرید مقادیری طلا را به سرمایهگذاری میدهند، خود را نشان داد. خریداران جواهر ممکن است با یک افزایش قیمت جا بزنند؛ اما سرمایهگذاران این اتفاق را نشانهای بر ادامه افزایش قیمت طلا میبینند. «سرمایهگذاری ثبت شده» سالانه، طبق گزارش انجمن طلای جهانی آن، در سال 2004 تا 2007، 611 تن بوده است؛ یعنی کمی بیشتر از دو برابر متوسط چهار سال قبل از آن. این رقم کاهش در تقاضای جواهر را جبران میکند.
از آن پس تقاضای سرمایهگذاری افزون شد و تقاضا برای خرید جواهر فروکش کرد. سال گذشته در واقع اولین سالی بود که در آن تقاضای سرمایهگذاری از جواهر پیشی گرفت. خرید طلا برای جواهر در سال ۲۰۰۸ به ۲۱۹۳ تن و سپس در سال ۲۰۰۹ به ۱۷۵۸ تن کاهش یافت. در این زمان علائم افزایش سرمایهگذاری در همه جا دیده میشد. این افزایش بیشتر از میزان کاهش در تجارت جواهر بود: تقاضای کل در سال ۲۰۰۹ بیشترین میزان از سال ۲۰۰۰ بود.
سرمایهگذاری در صندوقهای مبادله تجاری طلا و محصولات مشابه به رکورد بالایی در سال 2008؛ یعنی 321 تن رسید - و سپس در سال گذشته تقریبا دوبرابر شد و به 617 تن رسید. موجودی طلای این صندوقها طی دو سال منتهی به 2009 به بیش از دو برابر؛ یعنی 1839 تن رسید.
جان پالسون، مدیر یکی از صندوقهای پوشش ریسک نیویورک که به خاطر پیشبینی فروپاشی بازار وامهای رهنی پول زیادی به جیب زد و معروف شد، به ارزش ۳میلیارددلار در این صندوقها سرمایهگذاری کرده است و این سرمایهگذاری بزرگترین سهم را در پرتفولیوی ۳۵ میلیارددلاری وی به خود اختصاص داده است.
229 تن طلا که در سال گذشته به شکل سکههای رسمی فروخته شد از سال 1986 تاکنون بیشترین میزان بود. در ماه نوامبر تقاضا برای سکههای عقاب آمریکای یک اونسی آنقدر زیاد بود که ضرابخانه آمریکا از تامین آن ناتوان ماند. رند ریفاینری، تولید کننده سکههای خام که ضرابخانه آفریقای جنوبی آنها را تبدیل به سکههای کروگررند میکند، در هفته اول ماه ژوئن تولید خود را به 30000 اونس افزایش داد که از سال 1985 تاکنون بیشترین نرخ تولید است.
آدریان اش، رییس تحقیقات BullionVault، یکی از بیشمار شرکتهای معاملهگر اینترنتی شمش طلا که امکان خرید امتیاز شمشهای طلای زیر زمینی را در لندن، نیویورک و زوریخ فراهم میکند، گزارش میدهد که کسب و کار در حال انفجار است. منابع کسبوکار آقای اش سرمایهگذاران زیادی را به سمت طلا هدایت میکند. در نیمه اول ماه مه بحران در اروپا در اوج خود بود. نگرانی از اینکه بدهیهای سنگین برخی کشورها ممکن بود سرنگونی اروپا را تسریع کند، با اقدامات اتحادیه اروپا، IMF و بانک مرکزی اروپا، رفع شد. در آن زمان ۴۱درصد از سپردههای مشتریان جدید Bullion Vault که حدود دو برابر میانگین از ژانویه ۲۰۰۹ بود، از بانکهای اروپایی وارد شد.
نگرانی بزرگ دیگر تورم است؛ هرچند که اقتصاد کشورهای ثروتمند بیشتر باید نگران کاهش قیمتها باشند. برخی سرمایهگذاران گلایه میکنند که قسمت اعظم پولهایی که به وسیله بانک مرکزی چاپ شده است و صرف گسترش برنامههای خرید اوراق قرضه یا قرض دادن به بانکها شده است، نهایتا تورم زیادی به همراه خواهد آورد. حداقل تعدادی از مشتریان Bullion Vault آلمانیهایی هستند که متقاعد نشدهاند، سیاست عقیم سازی بانک مرکزی اروپا بتواند آثار سیاستهای انبساطی پولی را جبران کند.
جذابیت طلا برای سرمایهگذارانی که طلا را به عنوان گزینهای به جای پول نقد ترجیح میدهند، در واقع به دلیل ترس از ناتوانی پول نقد در بازگرداندن سود مورد نظر آنها است. طبق نظر آنها ارزش پول نقد بر خلاف طلا به مزاج دولتها بستگی دارد؛ چرا که میتوانند تورم را به راحتی با چاپ پول نقد زیاد کنند. پاول ون ادن، یک سرمایهگذار با تجربه کانادایی که سالها در مورد قیمت طلا و ارتباط آن با حجم پول تجربه کسب کرده است، باور دارد که «آنچه که قیمت طلا را بالا میبرد، وجود این احساسات است که بانکهای مرکزی اروپایی و آمریکایی نهایتا مجبور خواهند شد تا پول بیشتری منتشر کنند.»
عدهای نگران آن هستند که این بحران، تلاشهای زیادی را که به ثابت ماندن تورم در 20-30 سال گذشته در کشورهای ثروتمند منجر شده بود، خنثی کند. (برای مثال چند ماه پیش اولیور بلانچارد، اقتصاددان ارشد IMF، اظهار داشت که به نظر میرسد بانکهای مرکزی کار خود را در رساندن تورم از 2درصد به 4درصد به خوبی انجام میدهند). ترس از آنجا است که ممکن است دولتها بدهیهای عظیم خود را بیشتر کنند: در واقع همانطور که پادشاهان قرون وسطی با استفاده از فلزات ارزان در تولید پول خود تقلب میکردند، قانونگذاران امروز به راحتی با انتشار زیاد پول، ارزش آن را پایین میآورند.
تا این جا سمت تقاضای بازار طلا توضیح داده شد. در سمت عرضه (نمودار ۲، قسمت پایین)، منبع اصلی طلای جدید - آنچه که میتوان از معادن استخراج کرد- ثابت یا رو به کاهش است. تولید معادن در سال ۲۰۰۱ به اوج ۲۶۴۶ تن رسید و تاکنون فقط اندکی کمتر از آن بوده است. هزینههای اکتشاف برای افزایش تولید، تولید در حال کاهش معادن قدیمی آمریکای شمالی و آفریقای جنوبی و بیثباتی اقتصادی و سیاسی در کل آفریقا به این معنی است که عرضه منابع به راحتی افزایش نمییابد.
منبع بالقوه دیگر عرضه، شمشهای بانک مرکزی است. بانکهای مرکزی کشورهای مختلف، بانک مرکزی اروپا و صندوق بینالمللی پول در ماه ژوئن روی هم بیش از 30000 تن طلا داشتند. این نهادها بین سالهای 2000 تا 2007 به طور متوسط سالانه 520 تن طلا میفروختند. سال گذشته اگرچه قیمت طلا بالا رفت، اما جریان طلای بانک مرکزی از حرکت ایستاد و فقط 41 تن وارد بازار نمود. برخی دلالان بزرگ بر این باورند که بانک مرکزی میخواهد فقط خریدار باشد. ناگفته نماند که این هفته اداره ارزهای خارجی چین بیان کرد که طلا عنصر تعیین کنندهای برای ذخیرههای رسمی کشورها در آینده نخواهد بود.
سومین منبع اصلی، عرضه طلای کهنه است؛ طلایی که به معاملهگران به ارزش فلز آن فروخته میشود. در چند سال اول قرن زمانی که قیمت داشت به طور آرام بالا میرفت، فروشندگان طلای کهنه عکسالعملی نشان ندادند. در سال ۲۰۰۳، هنگامی که متوسط قیمت ۳۰۰دلار بود، ۹۸۶ تن فروخته شد. در سال ۲۰۰۷؛ یعنی وقتی قیمت ۷۰۰دلار بود، مقدار فروخته شده بهاندازه ۴ تن کمتر شد. اما به محض آنکه قیمت به شدت بالا رفت، مقدار طلای کهنه فروخته شده به شدت افزایش یافت و به ۱۶۷۴ تن در سال گذشته رسید.
فروشندگان شامل زنان خانه دار قشر متوسط هندی میشوند که بر حسب عادت پس اندازهای خود را صرف خرید طلا میکنند. سال گذشته هندیها 115 تن از مجموعه شخصی خود را فروختند که یک سوم بیشتر از سال 2008 بود. در ترکیه که 217 تن به جواهرفروشیها فروخته شد، قائم مقام مبادلات طلای استانبول اظهار داشت که «یک باور شایع که طلا در قیمتی بیشتر از ارزش واقعی آن مبادله میشود» باعث شده است که عدهای «هر چه را که دارند» بفروشند. برخی فروشندگان هم ممکن است در دردسر بیفتند. سال گذشته فروش طلای کهنه در آمریکا حدود یک سوم افزایش داشت؛ چرا که شرکتها امکان ارسال طلا را برای مردم فراهم کردند و در نتیجه عرضه افزایش یافت. در وب سایت یکی از شرکتها از کسی نقل قول شده بود که «این کمپانی در ازای جواهری که هرگز استفاده نکرده بودم 829دلار به من داد.»
اینکه قیمت طلا در آینده در کجا به حداکثر خود میرسد، به سه سوال بستگی دارد. اول اینکه برای چه مدت دیگر سرمایهگذاران به سرمایهگذاری در طلا ادامه خواهند داد؟ دوم اینکه اگر این سرمایهگذاران از بازار خارج شوند، آیا تقاضای جواهر آنقدر خواهد بود که قیمتها کاهش پیدا نکند؟ سوم، اگر قیمت بالا بماند، عرضه چگونه عکسالعمل نشان خواهد داد؟
پاسخ سوال اول اساسا در وضعیت اقتصاد جهانی نهفته است. علاقه جدید سرمایهگذاران غربی به طلا با طولانیترین آشفتگی اقتصادی کشورهای ثروتمند بعد از سال 1930 همراه شده است. هارولد جیمز، تاریخ شناس دانشگاه پرینستون، در کتاب اخیر خود به نام «خلق و ویرانی ارزش»، مینویسد که این بحران منجر به یک ابهام اساسی در این امر شده که چه چیزهایی باارزش هستند. در دنیایی که وضعیت پول نقد غیرقابل پیشبینی است و ترس از تورم و ابهام در مورد ارزش واقعی داراییهای مالی وجود دارد، طلا بهترین گزینه است.
در انتظار اوضاع عادی
اما به طور کلی یا ترسها از آینده طلا به وقوع میپیوندد یا اینکه اقتصاد جهان آرام میشود. هنگامی که سرانجام نرخهای بهره بالا رود، هزینه فرصت نگهداشتن طلا نیز بالا میرود. هنگامی که جو کلی اقتصادی بهبود یابد، تردید در مورد دورنمای اقتصاد کاسته میشود و این امر میتواند دلیل دیگری را برای برخی سرمایهگذاران به عقب نشینی از بازار طلا فراهم کند. به عقیده آقای ون ادر، حتی اگر نرخ تورم افزایش یابد آنقدر افزایش نمییابد که قیمت کنونی طلا را توجیه کند. تمام این واقعیات دلالت بر آن دارد که افزایش تقاضای سرمایهگذاری در سال 2009 و نیمه اول 2010 نمیتواند برای مدت زیادی ادامه داشته باشد.
آنگاه سوالات دوم و سوم مطرح میشوند، آیا تقاضای جواهر در قیمتهای فعلی آنقدر زیاد خواهد بود که کنار کشیدن سرمایهگذاران غربی را جبران کند و اینکه عرضه طلا چه عکسالعملی نشان خواهد داد؟ صنعت طلا به امید تقاضای زیاد جواهر در بازار سنتی خود بالاخص چین و هند است. تقاضای هند تاکنون قابل اطمینان بوده است. در اوایل دهه ۱۷۷۰ الکساندر دو، یکی از بزرگان شرکت East India، از ولع این کشور برای فلزات گرانبها شگفت زده شده بود و این ولع را «چاهی که طلا و نقره را بدون کمترین امیدی به بازگشت، میبلعد» توصیف کرد.
با این وجود تجربه سالهای گذشته بیان میدارد که ارادت همیشگی هندیها به طلا تا اندازهای کاهش یافته است. اگرچه سال گذشته هندیها با وجود قیمت بالای طلا همچنان به خریدن آن ادامه دادند؛ اما میزان خرید آنها کمتر بود. خرید سال گذشته 480 تن بود که بیش از 200 تن کمتر از سال 2008 است. جواهر فروشان لاجپات نیگار بر روند واضح نزولی خرید طلا در جامعه نسبت به گذشته اتفاق نظر دارند. یکی از مشتریان میگوید: «دیگر رسم نیست سه سرویس طلا برای عروسی بخریم الان دو تا کافی است. حتی یکی هم بس است». آقای هوندیا گمان میکند واردات طلای هند احتمالا در سال 2010 از 343 تن سال قبل بهاندازه 40درصد کاهش پیدا خواهد کرد. به هر حال، هند و چین باید خرید سالانه خود را سهبرابر کنند تا تولید معادن جدید طلا در دنیا فروخته شود.
تمام این موارد حکایتگر این واقعیت است که اگر اشتیاق سرمایهگذاران کشورهای ثروتمند از بین برود، بازارهای سنتی طلا نمیتوانند این خلأ را جبران کنند. اگر قیمتها بالا بماند قسمت بیشتری از ذخیره موجود جهان صرف عرضه خواهد شد. به طور نظری، طلای کهنه خیلی زیادی برای فروش وجود دارد. حامیان طلا هم به ۴۰۰۰ تن طلایی که در سال مبادله میشود اشاره کنند و هم تاکید میکنند که «همه طلاهایی که تاکنون استخراج شده است، همچنان وجود دارد» و این تلاشی است برای گریز از تناقض موجود در تاکید بر جریان محدود و ذخایر وافر. عدهای بر این عقیده هستند که ذخایر کل طلای جهان حدود ۱۶۰۰۰۰تن است. فقط یک کاهش در قیمت میتواند امید برقراری تعادل در بازار را با افزایش تقاضا و محدود کردن عرضه طلای کهنه زنده کند.
هنگامی که اقتصاد جهانی به کسب و کار باز گردد، بازار طلا هم به تعادل نزدیک میگردد. فقط زمانی که قیمت کم شود، زنان خانهدار دهلی دوباره به جمع خریداران میپیوندند. با گذشت زمان و ثروتمندتر شدن زنان، ممکن است تقاضایشان بیشتر شود؛ اما در عین حال شاید به آن دلیل که بازار مالی هند رشد میکند، دارایی مالی سودآور دیگری را پیدا کنند.
مادامی که اقتصاد جهانی بلاتکلیف است و سرمایهگذاران از تورم و نکول بدهیهای دولتی در هراسند، طلا همچنان جذاب خواهد ماند؛ البته نهایتا قیمت طلا کاهش خواهد یافت؛ حتی ممکن است که لغزش اخیر به زیر ۱۲۰۰دلار نشانی از تغییر روند باشد. ممکن است زمانی سرمایهگذاران به رونق بازار طلا در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ نگاه کنند و از خود بپرسند که چرا انسانها در این دوره حاضر بودند، چنین بهایی برای فلز زرد بپردازند.
ارسال نظر