حسن فتحی با «در مسیر زایندهرود» خاطره «مدار صفر درجه» را تکرار میکند؟!
در مسیر عفو!
مهران سارنگ از این دست فوتبالیستها است. در مقابلش بهزاد مصیب، کشتیگیر قدیمی اصفهان قرار دارد که او هم از زاویهای دیگر زندگیاش با چالش مواجه شده است. از همسرش جدا شده و میگوید همسرش عاشق عکسهای کشتیاش شده است، نه خودش. در کنار همه اینها با مایه عفو و انتقام در این کار طرف هستیم که احتمالا در نهایت به عفو میرسد و پدر مسعود مصیب، قاتل پسرش را که مهران سارنگ باشد - احتمالا پای چوبه دار!- میبخشد. اگر پایان سریال سرنوشت دیگری یافت تعجب کنید و آفرین بگویید به حسن فتحی و هوش سرشارش. در مسیر زایندهرود البته در میان کارهای فتحی جایگاه متوسطی دارد و رده بالایی را به خود اختصاص نمیدهد، ولی به هر حال در میان کارهای رمضان ۸۹ دارد تماشاگرش را پیدا میکند.
لهجه بازیگران بدآموزی ندارد
تهیهکننده مجموعه تلویزیونی «در مسیر زایندهرود» ضمن اشاره به اینکه لهجه بازیگران بدآموزی ندارد تاکید کرد در این مجموعه سعی شده تقابل لمپنیسم و فرهنگ به تصویر درآید.
اسماعیل عفیفه، تهیهکننده مجموعه تلویزیونی «در مسیر زایندهرود» در پاسخ به این سوال که این سریال در قسمت اول و دوم به نظر میرسید قصه شیرینی دارد، اما از قسمت سوم به بعد ماجرا شکل دیگری پیدا کرد، به مهر گفت: به هر حال این هم تکنیک است. با توجه به اینکه اتفاقات در اصفهان رخ میدهد شاید به همین دلیل احساس کردید که قصه مجموعه باید شیرین باشد. ما تلاش کردیم زندگی یک فوتبالیست در تهران و یک خانواده معمولی را در اصفهان به موازات هم پیش ببریم که هر کدام از آنها با مسائل مختلف روبهرو هستند. این تهیهکننده درباره انتخاب اصفهان به عنوان لوکیشن اصلی این سریال توضیح داد: سریالهای ما در تهران خلاصه شده است، به همین دلیل فضاها هم به لحاظ بصری برای مخاطبان تکراری هستند. ما سعی کردیم مخاطب را از شهر تهران به جای دیگری ببریم، به همین دلیل اصفهان را انتخاب کردیم. عفیفه یادآور شد: سعی کردیم تقابل لمپنیسم و فرهنگ را نشان دهیم. از سوی دیگر چون رشته فوتبال طرفداران زیادی دارد تلاش کردیم به مقوله اخلاق در این حوزه بپردازیم. به همین دلیل از آرش برهانی و کریم باقری به عنوان بازیگران بی حاشیه و با اخلاق در طول کار بهره بردیم تا
معنی فتوت درک شود.این تهیهکننده در پاسخ به این سوال که آیا تصویربرداری مجموعه تمام شده یا نه؟ توضیح داد: تصویربرداری بخش اعظم تهران تمام شده، اما هنوز بخش کمی است که باید تصویربرداری کنیم؛ البته صحنهای هم داریم که هنوز تصمیم نگرفتهایم در تهران ضبط شود یا در اصفهان. وی درباره استفاده از بازیگران تئاتر گفت: بازیگران تئاتر خیلی خوب و حرفهای هستند و سعی میکنم در کارهایی که میسازم از آنها استفاده کنم. همیشه هم نتیجه خوب گرفتیم.
این تهیهکننده درباره استفاده از بازیگران غیرچهره مثل مهدی سلطانی گفت: گرچه مردم چهره او را نمیشناختند، اما به خوبی از پس کار برآمد و مردم از بازی او لذت میبرند، چرا که با درک درستی از نقش توانست آن را جذاب کند. علاوه بر آن تا جایی که میتوانستیم از بازیگران اصفهان هم بهره بردیم.
عفیفه درباره موضع منفی که اکثر مسوولان اصفهان درباره لهجه اصفهانی در مجموعه «در مسیر زایندهرود» داشتند، گفت: گرچه دوستان اعتراض زیادی داشتند، اما ما هم توجیه خودمان را داریم. در ابتدا باید این سوال را پرسید که آیا باید در شهرستانها کار کرد یا نه؟ مسلما اگر بخواهیم کار کنیم نمیتوانیم فقط از بازیگران بومی استفاده کنیم و باید بازیگران تهران هم باشند؛ چراکه در این صورت مثل آثار مراکز استانها میشود که در حد متوسط است؛ چراکه آنها بیشتر از بازیگران بومی استفاده میکنند. ما قصد داشتیم کاری با استاندارد بالا بسازیم. گرچه اغلب بازیگران تهرانی هم ریشه شهرستانی دارند.
ما هنوز پایان سریال را نمیدانیم
بازیگر سریال «در مسیر زایندهرود» گفت: این سریال از یک زاویه، آیینهای است از روابط نامطلوب خانوادگی و از سوی دیگر قیاسی است بین زندگی قهرمانی و منش پهلوانی، تقابل بین ارزشهای اخلاقی و غیراخلاقی. مهدی سلطانی با اشاره به اینکه سریال «در مسیر زایندهرود» از یک منظر میخواهد ورزش به معنای پهلوانی و اخلاقی را با ورزش حاشیهای مقایسه کند، اظهار کرد: این مقایسه، منحصر به زمان یا مکان خاصی نیست، هرچند منش پهلوانی، به دلیل تمدن مادی یا زندگی ماشینی در جامعه امروز کمتر نمود مییابد، اما کم و بیش وجود دارد.این بازیگر درباره نقشی که ایفا کردهاست، گفت: متنهای رئالیستی متنهایی هستند که ویژگیهای سفید یا سیاه ندارند و اصطلاحا گفته میشود خاکستری هستند؛ بدین معنی که در این سبک، شخصیتها همه خوبند که گاهی بدی میکنند. ملک بهزاد هم همانند همه شخصیتهای رئالیستی درگیر زندگی و خسته از واقعیات پیرامون خود و ناتوان از تغییر آنها حتی در محدوده خانواده خود است. بنابراین، مطابق با یک ساختار درام رئالیستی به عنوان قهرمان نمایشی در نظر گرفته نمیشود.مهدی سلطانی با بیان اینکه از محاسن حسن فتحی این است که خاستگاهی تئاتری دارد،
افزود که فتحی بخشی از شناخت خود نسبت به موقعیتهای دراماتیک، شخصیت پردازی و روابط بین شخصیتها، هدایت بازیگر و ... را از تجربههای تئاتری خود به دست آورده است.این بازیگر ادامه داد: از سوی دیگر، حسن فتحی فردی است که به دیدن تئاتر عادت دارد. این امر باعث میشود علاوه بر بهروز شدن نسبت به جریانات و اتفاقات دراماتیک، شناخت خوبی هم نسبت به بازیگران عرصه تئاتر که تعدادشان کم هم نیست پیدا کند تا در پروژههای خود به خوبی مورد استفاده قرار دهد. بنابراین، بیدلیل نیست اگر کارهای حسن فتحی معمولا مورد توجه منتقدان و مردم قرار می گیرند.
فتحی یک گام به جلو برداشته است
طهماسب صلحجو، منتقد معتقد است «در مسیر زایندهرود» به کارگردانی حسن فتحی در میان مجموعههای رمضانی به لحاظ موضوع، ساختار، کارگردانی و بازی شسته و رفتهتر است. طهماسب صلحجو منتقد در ارزیابی مجموعههای ماه رمضان گفت: در میان مجموعههای ماه رمضان سریال «در مسیر زایندهرود» به لحاظ موضوع، ساختار، بازی و کارگردانی در مقایسه با دیگر سریالها شسته و رفتهتر است. در این مجموعه موضوعهایی مطرح میشود که شرایط اجتماعی امروز است. در واقع این کار حسن فتحی در کارنامه او یک قدم به جلو است.وی در ادامه افزود: حسن فتحی فیلمساز خوشذوقی است. روایت قصه در هر اثری خیلی اهمیت دارد. آنچه باعث ترغیب مخاطب برای دیدن مجموعه «در مسیر زایندهرود» میشود روایت قصه و تعلیقهای مناسب است. شخصا این مجموعه را هر شب پیگیری میکنم. ویژگی دیگر این مجموعه نشان دادن فرهنگ اصیل مردم اصفهان است که به درستی به این موضوع پرداخته است، البته منظورم صحبت کردن بازیگران با لهجه اصفهانی نیست؛ چراکه لهجه بازیگران ضعفهایی دارد، اما گویش و دیالوگها مبتنی بر ادبیات و فرهنگ اصفهان است.
ارسال نظر