«دنیای اقتصاد» بررسی میکند
معجزه توسعه در کشور اژدها
دنیای اقتصاد- اقتصاد چین از سال ۱۹۷۸ تا ۲۰۰۶ به طور تقریبی از میانگین نرخ رشد ۹درصد در سال برخوردار بوده که باعث شده است درآمد سرانه چین در سال ۲۰۰۶ به بیش از ۵برابر درآمد سرانه سال ۱۹۷۸ برسد. نرخ رشد چین ۳ برابر نرخ رشدی بود که با استانداردهای کنونی برای کشورهای با درآمد پایین قابل تصور بود. معجزه توسعه در این کشور ما را مطمئن میسازد که جهش اقتصادی شرق آسیا یک تصادف نیست که ناشی از عوامل خاص محلی در اقتصادهایی مانند کرهجنوبی و تایوان باشد و این اطمینان را ایجاد میکند که توسعه داخلی امکانپذیر است. شیوههای توسعه اقتصادی در کشورهای مختلف
درک معجزه توسعه چین
مایکل تودارو
مترجم: غلامعلی فرجادی
از سال ۱۹۷۸ تا ۲۰۰۶ اقتصاد چین به طور تقریبی از میانگین نرخ رشد ۹درصد در سال برخوردار بوده است. این نرخ رشد یک موفقیت کم نظیر در تاریخ چین به عنوان پرجمعیتترین کشور جهان بوده است.
دراّمد سرانه چین در سال ۲۰۰۶ به بیش از ۵ برابر درآمد سرانه سال ۱۹۷۸ رسید. نرخ رشد چین ۳ برابر نرخ رشدی بود که با استانداردهای کنونی برای کشورهای با درآمد پایین قابل تصور بود.
چین بیشترین میزان کاهش شگفتانگیز را در فقر تجربه کرده است. برآورد مستقل بانک جهانی به وسیله شاهوهاچن (۱) و مارتین راوالیون (۲) نشان میدهد که تعداد فقرا از ۵۳درصد در سال ۱۹۸۱ به ۸درصد جمعیت در سال ۲۰۰۱ رسیده است. این امر بدان معنا است که طی فقط دو دهه تعداد فقرا ۴۰۰ میلیون نفر کاهش یافته است. کاهش فقر مطلق در چین حتی بیشتر و سریعتر از هر کشور دیگر در جهان بوده است، اگر چه برآوردهای مربوط به میانگین درآمدها و سطوح فقر متفاوت بوده است، اما موفقیت بزرگ چین در رشد و کاهش فقر انکارناپذیر است.
درباره ریشههای موفقیت چین برای یک چنین رکورد ناباورانهای اختلاف نظر وجود دارد و به نظر میرسد که تجربه چین هر چیزی را تغییر میدهد. ولی آیا این گونه است؟ و اگر چنین است چگونه پیروزی، هزاران پدر دارد و تمام مکاتب فکری عمده سنتی و جدید درباره توسعه میتوانند موفقیت چین را به خود نسبت دهند. چین به خاطر یک نمونه منافع بازار، تجارت و جهانیسازی مورد ستایش قرار گرفته است. هیچ شکی وجود ندارد که صادرات محصولات کارخانهای عامل کلیدی در رشد چین بوده است و انگیزههای بازار نقش عمدهای در تصمیمات تجاری داشته است. ولی چین همچنین سیاستهای فعال صنعتی را نپذیرفته و صادرات با محتوای فنآوری و مهارت بالاتر را تشویق کرده است و دوره رشد سریع خود را از سال ۱۹۸۰ بیش از یک دهه پیش از آزادسازی تجاری شروع کرده است.
افزون بر این بخش عمدهای از رشد چین در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی ناشی «از بنگاههای روستایی و شهری کوچک» (۳) بوده است که ویژگی شبه تعاوتی داشتهاند. خصوصیسازی بنگاههای دولتی در چین از بسیاری از کشورهای در حال توسعه کمتر بوده است. در همین مدت، کشورهایی در آفریقا، آمریکای لاتین و جاهای دیگر که الگوهای بازار آزاد را از نزدیک دنبال کردهاند، عموما نتایج چندان خوبی نگرفتهاند. در حالی که تمام مکاتب فکری به دنبال موضوعی در چین میگردند تا موفقیت چین را بهخود نسبت دهند. اگر عملکرد چین ناموفق بود هر یک از آنها دلایلیرا ارائه میکردند که نظریه آنها، از جمله نظریه بازار آزاد یک چنین سیاستی را پیشبینی میکرد.
توضیحات ویژه زیادی برای این موفقیت چشمگیر چین وجود دارد. بسیاری از آنها بخشی از حقیقت را نشانمی دهد، اما این موفقیت بیش از جمع این بخشها است. اکنون اجازه دهید برخی از این توضیحات را بررسی کنیم.
حضور الگوهای «تظاهرات» منطقهای در توسعه چین مهم بوده است. ژاپن به وسیله کشورهای دیگر در منطقه شرق آسیا مورد تقلید قرارگرفت. هنگکنگ یک نمونه اضافی برای چین ارائه میکند.
تایوان، هنگکنگ و کرهجنوبی بر سیاست صنعتی شدن با جهتگیری صادراتی تاکید داشتند. در زمانی که تجارت جهانی به سرعت در حال رشد بود، تا اواخر دهه ۱۹۸۰، مکان هندسی رشد منطقهای به چین انتقال یافت و سرمایهگذاران شروع به سرمایهگذاری در چین کردند و عمدتا به دلیل وجود یک بازار بسیار بزرگ با بیش از یکمیلیارد مصرفکننده. اگر چه در مراحل اولیه به دلیل درآمدهای پایین خانوارها و سیاستهای دولت بازار محدود بود، سرمایهگذاران اولیه، انگیزههای بالایی برای صادرات به چین از مناطق خاص اقتصادی در ساحل جنوب شرقی داشتند.
این سرمایهگذاران دریافتند که چین افزون بر نیروی کار فراوان و ارزان با مهارتهای بالا دارای فرهنگ کار است. هنگامی که سرمایهگذاران اولیه واحدهای صنعتی و اقتصادی به اندازه کافی فراهم کردند منافع حاصل از تجمع فعالیتهای متمرکز اقتصادی ورود سرمایه را تسریع کرد.
هر چه تولیدکنندگان بیشتری در چین ساکن شدند منافع حاصل از افزایش عرضهکنندگان برای عملیات اقتصادی رو به فزونی نهاد. در این زمان، سرمایهگذاری در یک دور تشکل تراکمی شروع به تغذیه خود کرد. همچنین هنگامی که دستمزدها شروع به افزایش نمود، شرکتها واحدهای تولیدی خود را به سمت غرب هدایت کردند یا مهاجران را از غرب چین به مراکز صنعتی جدید منتقل کردند. با توجه به اینکه چین صدها میلیون جمعیت کشاورز کم درآمد دارد، انتظارات به گونهای شکل گرفت که این روند انتقال جمعیت به دلیل محدودیت دستمزد میتواند برای مدت طولانی ادامه یابد.
پس از سرکوب خونین میدان تیان آن من (۴) در سال ۱۹۸۹ تردیدهای قابلملاحظهای وجود داشت که آیا اصلاحات میتواند ادامه یابد و آیا سرمایهگذاری و رشد میتواند در سطح بالا باقی بماند. دنگ شیائو پینگ (۵) در سال ۱۹۹۱ از منطقه جنوب چین که از نظر رشد و اصلاحات جلوتر از مناطق دیگر بود، بازدید و اعلام کرد: «شما باید قویتر شوید و سریعتر رشد کنید». رشد تولید و سرمایهگذاری و نیز اصلاح سیاستها، پس از سخنرانی وی و انتشار بعدی سرعت گرفت. برخی متفکران بر این باورند که در واقع این مساله موجب شد که انتظارات هماهنگ شود و تعادل از نقطه سطح پایین به سطح بالا جابهجا شود.
برنامهریزی متمرکز چین در دهه اول پس از انقلاب کمونیستی ۱۹۴۹ با هر مقیاسی یک شکست بود. صنایع بسیار ناکارآمد بود. بیش از ۳۰ میلیون نفر در قحطی سالهای آخر دهه۵۰ میلادی تلف شدند. این امر عمدتا ناشی از تصمیمات برنامهریزی مرکزی ضعیف و فشارهای سیاسی بود که ماموران حزب و دولت به طور منظم تولید محصولات کشاورزی را بیشتر برآورد میکردند. همان گونه که آمارتیاسن تاکید میکند، قحطی به ندرت در کشورهای دموکراتیک با رسانههای آزاد روی میدهد. این بحرانها با تاکید اولیه بر آموزشهای پایه و بهداشت تا حدودی خنثی شد و سپس از طریق سیاست یک بچه، باروری کاهش یافت، اما این قدمهای اولیه در آموزش، بهداشت و سرانجام باروری همراه با انگیزههای بازار که بعدا با آن همراه شد به رشد سریع اقتصاد و کاهش فقر کمک درخور توجهی کرد. یکی از نتایج این سیاست افزایش سطح آموزش و مهارت کارگران کارخانهها بود که در مقایسه با کشورهای رقیب در سطحی بالاتر قرار داشت. علاوه بر این، مذاکرات دولت درباره مجوزها و سایر موافقتهای تجاری کمک کرد تا چین بتواند قراردادهای جذابتری در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر منعقد کند. در این ارتباط درسهای فراگرفته از کرهجنوبی و سایر کشورهای شرق آسیا بسیار مفید بود.
بحثهای قابلملاحظهای وجود دارد که آیا رشد سریع در سایر کشورهای شرق آسیا حاصل انباشت سرمایه است یا ناشی از منافع بهرهوری. الوین یانگ (۶) و پل کروگمن (۷) و سایرین نتیجه گرفتهاند که رشد کرهجنوبی و سایر ببرهای آسیایی بیشتر ناشی از سرمایهگذاریهای سنگینی است که در سرمایههای فیزیکی مانند ماشینآلات و کارخانهها به کار گرفته شدهاند و کمتر حاصل بهبود کارآیی نیروی کار است. ولی در مورد چین، زولیو هو (۸) و محسن خان (۹) نتیجه گرفتهاند که منافع حاصل از بهرهوری بیش از ۴۲درصد رشد چین را در دوره ۹۴- ۱۹۷۹ توضیح میدهد و تا اوایل دهه ۱۹۹۰ به عنوان بزرگترین منبع رشد سرمایهگذاری در چین بوده است.
این مساله به دلیل روند فزاینده سرمایهگذاری در چین تا حد زیادی تعجبآور بود. اما از سوی دیگر، هنگامی که رشد سریع چین در اواخر دهه۱۹۷۰ در مناطق نزدیک به هنگکنگ اتفاق افتاد، این مساله روشن شد که حجم وسیعی از منابع سرمایهای از هنگکنگ به چین جریان مییابد. داستان بزرگتر جریان اندیشههای مولد در مرز هنگکنگ بود، مانعی که برای مدت طولانی از انتقال سرمایه و دانش فنی جلوگیری میکرد. از بین این دو عامل اغلب به نظر میرسید که اندیشهها بسیار مهمتر از سرمایه مالی هستند. اکنون نگرانی گستردهای وجود دارد که چین وارد یک دوره حباب سرمایهگذاری شده است و بسیاری از سرمایهگذاریها کیفیت مشکوک دارند. حتی اگر چنین باشد، روند سریع توسعه در چین بیسابقه بوده است.
دولت از سرمایهگذاران بالقوهای که میخواستند به بازار مصرف چین دسترسی یابند و متقاضی انتقال فناوری بودند حمایت میکرد.
در هر حال، وینگ تای (۱۰) نتیجه گرفته است که عمده رشد چین از باز تخصیص نیروی کار، به ویژه از کشاورزی به سایر فعالیتهای دیگر به دست آمده است و پیشرفت بهرهوری کل عوامل بسیار کمتر و در حد ۲درصد در سال بوده است.
یکی از مهمترین ویژگیهای ربع قرن گذشته تاریخ اقتصادی چین، اجرای اصلاحات به صورت منظم و تدریجی بوده است. رهیافت چین کاملا برعکس بسیاری از کشورهای اروپای شرقی مانند روسیه و لهستان بوده است. در این کشورها حرکت به سوی اقتصاد بازار آزاد ناگهانی و جامع بوده است.
چین برای مدت طولانی ضمن حفظ نهادهای قبلی برنامهریزی مرکزی، نهادهای جدید و موقتی را در کنار آنها ایجاد کرد. در اتحاد جماهیر شوروی سابق و اروپای شرقی، برنامهریزی مرکزی تقریبا بیدرنگ محو شد و رکود اقتصادی تولید را بیش از ۵۰درصد کاهش داد. در مقابل، چین بخشی از نظام برنامهریزی مرکزی را برای مدت طولانی بدون تغییر حفظ کرد. تعرفه قبلی برای خریداران و فروشندگان در قیمتهای ثابت برنامهریزی شده ثابت ماند. اصلاحات در عوض در حد حاشیهای معرفی شد. پس از تعیین تعرفه، تولیدکنندگان آزاد بودند که در قیمتهای تعیین شده توسط بازار خرید و فروش کنند و فروش دوباره عموما ممنوعیتی نداشت. این نظام دوگانه کارآیی تخصیص یک اقتصاد بازار رقابتیتر را تشویق کرد و انگیزههای قوی برای بنگاهها ایجاد کرد تا کارآیی را بهبود بخشند و تولید را افزایش دهند.
افزون بر این، در حالی که در سایر کشورهای در حال توسعه و در حالگذار، بنگاههای دولتی بهطور نسبتا سریعی به سرمایهگذاران خصوصی فروخته شد، در چین این بنگاهها برای یک دوره طولانی دست دولت باقی ماند. دولت کوشش کرد که اصلاحاتی را در بنگاهها به وجود آورد، اگر چه موفقیت ناچیزی داشت. اما در همان زمان، دولت اجازه داد و تشویق کرد تا بخشهای کارآیی در کنار بنگاههای دولتی رشد کند. در سالهای اخیر، چین بسیاری از بنگاههای دولتی کوچک را تعطیل کرده یا خصوصی کرده است. بسیاری از بنگاههای بزرگتر با روش نسبتا ناکارآمدی کار میکنند و برخی اقتصاددانان بر این باورند که بدهی در حال انباشت آنها سرانجام خطرات مالی قابلملاحظهای برای اقتصاد ایجاد خواهد کرد، ولی اگر اقتصاد بتواند به رشد سریع خود ادامه دهد، ممکن است چین بدون بحران مالی بتواند خطرات را پشت سر بگذارد. سرانجام با تداوم ایجاد فرصتهای اشتغال، بسیاری از بنگاههای بزرگ نیز تعطیل یا خصوصی خواهد شد.
علاوه بر این، تقریبا در اولین دو دهه اصلاحات، از اواخر دهه ۱۹۷۰ تا اواسط دهه ۱۹۹۰ بنگاههای در سطح محلی، شهری و روستایی تشویق و توسعه یافت. ضمن اینکه این بنگاهها به طور مبهم تحت مالکیت دولتهای محلی بودند حقوق مالکیتی نیز هر چند به طور مبهم تعریف شد. این بنگاهها سهم بسیار بزرگی در رشد تولیدات صنعتی چین داشتند. سرانجام، پس از اینکه اقتصاد چین تقریبا ۴ برابر رشد یافت، اکثر این بنگاهها در اواخر دهه ۱۹۹۰ خصوصی شدند. اما این بنگاهها نقش منحصر به فردی در رشد سریع و واکنش منافع به مناطق روستایی ایفا کردند. باید توجه شود که اصلاحات اولیه به سود بخش کشاورزی در مناطق روستایی بود که اکثر جمعیت فقیر در آنها زندگی میکردند و فقر با افزایش درآمد کاهش یافت. از اواخر دهه ۱۹۸۰ به بعد، رابطه مبادله به سمت صنعت جابهجا شد و نرخ کاهش فقر تنزل کرد. در سال ۲۰۰۴ بیش از نیمی از جمعیت همچنان در کشاورزی شاغل بودند.
همان گونه که ینگی کوان (۱۱) از دانشگاه برکلی کالیفرنیا اظهار میدارد، نهادهایگذار در چین یک هدف دوگانه را دنبال میکردند. بهبود کارآیی و جبران خسارت زیان دیدگان. نظام تخصیص دوگانه از منافع افرادی که نهادها را در قیمت پایین دریافت میکردند حمایت میکرد. در نتیجه، این کارگزاران مخالف اصلاحات نبودند و در واقع میتوانستند از اصلاحات بهرهمند شوند، تا حدی که میتوانستند یاد بگیرند که بیشتر کارآ باشند و در بازار به طور موثر عمل کنند. این نظام دوگانه فقط سالها بعد پس از اینکه چشمانداز اقتصادی بهاندازه کافی تغییر کرده بود از بین رفت.
بنگاههای تحت مالکیت دولتهای محلی از سرمایهگذارانی که از دشمنی دولت در خصوصیسازی داراییها میترسیدند و نگران مصادره داراییهاشان بودند حمایت میکرد. هنگامی که اصلاحات به نقطه معینی رسید، صاحبان بنگاهها قادر شدند که «کلاه قرمز را بردارند». همان گونه که به زبان چینی گفته میشود مالکیت بنگاه را از آن خود کنند و مالیاتها جایگزین انتقال درآمدهای مستقیمی شد که بنگاهها به دولتهای محلی میپرداختند. کوان نشان میدهد که چگونه بحثهای مشابهی در ارتباط با اصلاحات مالی و پولی کاربرد دارد. تحت اصلاحات، دولتهای محلی مسوولیتهایی را برای تامین درآمد دولت مرکزی تقبل کردند، ولی دولتهای محلی اجازه داشتند که سهم بزرگتری از وجوه را پیش از آنکه درآمدهای جمعآوری شده محلی و مرکزی به طور کامل جدا شود، نزد خود حفظ کند. دولت همچنین اجازه داشت که حسابهای بانکی را به طور ناشناخته برای یک دورهگذار طولانی نگاه دارد و قدرت دولت را برای تحمیل اختیاری مالیاتهای فردی بالا برای کارآفرینان موفق محدود کند. کوان برنامه را موفق ارزیابی میکند. بهرغم این واقعیت، این مساله متفاوت از برنامههایی است که در کشورهای پیشرفته غربی روی داده است.
سرانجام، برای زارعان در بخشهایی از چین که بخش روستایی خوب عمل کرده است یا اصلاحات ارضی علتهای آن بوده است یا اصلاحات اواخر دهه۱۹۷۰ انگیزههای بیشتری در اختیار زارعان فردی قرار داده است. اصلاحات ارضی به طور شرمآوری در کشورهای دیگر جهان در اجرا با مشکل روبهرو بوده است. ارسال وجوه توسط کارگزاران در خارج از کشور موجب رونق بخش خدمات در برخی مناطق روستایی شد و قیمتهای محصولات زراعی عموما افزایش یافت، به ویژه نزدیک مناطق روستایی. محدودیتهای دیگری در موفقیت و تجربیات چین وجود داشته است که دیگر کشورها میتوانند از آن درس بگیرند. در واقع زندگی میتواند برای میلیونها نفر که در فقر شدید زندگی میکنند سختتر باشد، مانند زارعان روستایی در بخشهایی از کشور که فاقد تامین اجتماعی بودند یا با فساد اداری از جمله تصرف زمینهای زارعان توسط ماموران دولت، افزایش مالیاتهای محلی و حداقل بهبود در مهارت یا فنآوری روبهرو بودند.
افزون بر این، بحران زیست محیطی در چین به سطح خطرناکی نزدیک میشود. اکثر شهرهای بسیار آلوده جهان در چین قرار دارند. در نتیجه مشکلات بهداشتی در حال رشد است. مسائل کمبود آب، فرسایش خاک و نبود مسکن مناسب دورنمای توسعه پایدار را تیره کرده است.
به طور موازی، استاندارد ایمنی کالا و مقررات مربوط به آن در سطح پایینی است. اگر چه مازاد صادرات بر واردات چین به طور فزایندهای تا نیمه سال۲۰۰۷ در حال افزایش بود. برنامههای مربوط به ایمنی مواد غذایی، دارو و سایر محصولات مصرفی، تصویر بینالمللی کالاهای ساخته شده چین را تهدید میکند. سرمایهگذاران خارجی و محلی و دولت تماما در این سرزنش شریکند. از این رو نهادهای نظارتی چین باید با پیشرفتهای سایر جنبههای توسعه اقتصاد ملی هماهنگ شوند.
بدهی وسیع بخش بنگاههای دولتی و سایر بدهیهای عمومی ممکن است سرانجام منجر به بحران مالی قابلتوجهی شود. علاوه بر این چین کاملا همگن است، اکثریت جمعیترا اعضای گروه قومی هان (۱۲) تشکیل میدهند. در آفریقا و سایر بخشهایی از جهان تنوع قومی با رشد کندتر همراه است، اگرچه فقط در کشورهایی که آزادیهای سیاسییا وجود ندارد یا بسیار ناکامل است، ممکن است سایر کشورهایی که آزادیهای دموکراتیک بیشتری دارند یا تنوع قومیتی بیشتر است توانایی محدودتری در مقایسه با چین داشته باشند که بتوانند در دورانگذار برای هدایت رشد اقتصادی، سیاستهای متمرکزی را طراحی و اجرا کنند.
سرانجام، چین همانند سایر کشورهای شرق آسیا از نظر منابع طبیعی نسبتا فقیر است. بسیاری از متخصصان توسعه نتیجه گرفتهاند که نبود منابع طبیعی در واقع یک امتیاز است تا یک کاستی. فراوانی منابع طبیعی نزاعهای سیاسی را برای کنترل منابع تشویق میکند، در حالی که موفقیت صنایع کارخانهای هنگامی که شما منابع طبیعی ندارید بسیار مهمتر میشود. در این شرایط نوآوری و تلاش بیشتر موجب ارتقای فنآوری و مهارت میشود. از نظر مزیتهای جغرافیایی، شرق آسیا بسیار کمتر از آفریقا و سایر مناطق در حال توسعه گرفتار مسائلی مانند مالاریا و سایر بیماریهای استوایی، عدم دسترسی آسان به دارو، مشکلات و عدم مزیتهای کشاورزی استوایی و نیز مشکلات کشورهای قفل شده جغرافیایی است.
خلاصه چین روشی را که ما درباره توسعه فکر میکنیم تغییر داده است. این کشور ما را مطمئن میسازد که معجزه شرق آسیا یک تصادف نیست که ناشی از عوامل خاص محلی در اقتصادهایی مانند کرهجنوبی و تایوان باشد. این تجربه به ما اطمینان بیشتری میدهد که «توسعه داخلی امکانپذیر است». از سوی دیگر، محدودیتهای روشنی برای قدرت سایر مناطق در حال توسعه برای تقلید از چین وجود دارد. نه فقط سایر کشورهای در حال توسعه از نظر جغرافیا، جمعیت، نهادها و... سرمایهگذاری خارجی متفاوتند، بلکه سایر مناطق ممکن است دچار قحطی سرمایهگذاری شوند. زیرا سرمایهگذاریها به سوی چین جریان مییابد، در حالی که سایر کشورها از نظر پایین بودن سطح دستمزد، مهارتهای بالا و دانش فنی وتجمع فعالیتهای اقتصادی در رقابت با چین ناتوانند. برخی از کشورهای شرق آسیا تا حد زیادیاز رشد تقاضای واردات از چین بهرهمند شدهاند.
رونق قیمت کالاها در سالهای اخیر تا حد زیادی به رشد چین مربوط میشود. چین خود شانس خوبی برای تداوم رشد بیشتر دارد. ولیبرای بسیاری از کشورهای در حال توسعه، امروزه به نظر میرسد موفقیت چین همان قدر که تهدید است یک فرصت است.
منابع:
۱- Asian Development Bank, The National Accounts of the People's Republic of China: Measurement Issues, Recent Developments, and the Way Forward, Mnita, ADB۲,۰۰۷.
۲- Bandt, Lorn, and Xiaodong R Zhu, " Distribution in a decentralized economy: Growth and inflation in China under reform. " Journal of Political Economy ۱۰۸ (۲۰۰۰)۴۲۲-۴۳۹.
۳- Byrd, William,,and Lin Qingsong, eds. China's Rural Industry: Structure Development and Reform,. New York: Oxford University Press,۱۹۹۰.
۴- Chen,B. ,. and Y. Feng. "Determinants of economic growth in China: Private enterprise, education , and openness. " China Economic Review ۱۱ (۲۰۰۰): ۱-۱۵.
۵- Chen, Shaohua, and Martin Ravalion. " China's progress against poverty. "Journal of Development Economics ۸۲,۲۰۰۴:۱۶-۱۹.
۶- Chen, Shaohua , and Martin Ravallion. "Learning form success: Understanding China's (uneven) progress against poverty. " Finance and Development ۴۱ (۲۰۰۴):۱۶-۱۹.
۷- Goodman, Peter S. "Financial enterprise in China at odds with party politics. " Washington Post, January ۲, ۲۰۰۴, p. ۱.
Financial Times, various issues.
۸- Harney, Alexandra. "Going home: Chinese migrant workers shun long factory hours and low pay. " Financial Times, November ۳, ۲۰۰۴,p. ۱۵.
۹- Hu,Zuliu, and Mohsin S. Khan. "Why is China growing so fast? " IMF Working Paper No. ۹۶/۷۵,۱۹۹۶.
۱۰- Kkrugman, Paul. "The myth of Asia's miracle. " MIT Working Paper, ۱۹۹۸.
۱۱- Lau,Lawrence J. ,Yingyi Qian, and Gerald Roland. "Pareto-improving economic reforms through dual-track liberalization. "Economics Letters (۱۹۹۷):۲۸۵-۲۹۲.
۱۲- Lau,Lawrence J. ,Yingyi Qian, and Gerald Roland. Reform without losers: An interpretation of China's dual-track approach to transition. " Journal of Political Economy ۱۰۸ (۲۰۰۰):۱۲۰-۱۴۳.
۱۳- Lu,D. "Industrial policy and resource allocation: Implications of China's participation in globalization. "China Economic Review۱۱ (۲۰۰۰): ۳۴۲-۳۶۰.
۱۴- Mody, Ashoka, and Fang-Yi Wang. " Explaining industrial growth in coastal China: Economic reforms… and what else? " World Bank Economic Review ۱۱ (۱۹۹۷):۲۹۳-۳۲۵.
۱۵- Qian,Yingyi. "How reform worked in China. " In Search of Prosperity: Analytic Narratives on Economic Growth ,ed. Dani Rodrik. Princeton,
N. J. : Princeton University Press,۲۰۰۳.
۱۶- Rawski, Thomas. "Measuring China's recent GDP growth:Where do we stand? " October ۲۰۰۲. http:www. pitt. edu/~tgrawski/papers۲۰۰۲/measuring. pdf.
۱۷- Roland, Gerald. Transition and Economics: Politics, Markets, and Firms. Cambridge, Mass. :MIT Press,۲۰۰۰.
۱۸- Romer, Paul M. "Idea gaps and object gaps in economic development. "
Journal of Monetary Economics ۳۲ (۱۹۹۳):۵۴۳-۵۷۳.
۱۹- Romer, Paul M. "Two strategies for economic development:Using ideas. " Versus producing ideas. "Proceedings of the Annual World Bank Conference on Development Economics,۱۹۹۲. Washington, D. C. ,World Bank, ۱۹۹۳, pp. ۶۳-۹۱. s
۲۰- Sen, Amartya. Development as Freedom. New York: Knopf, ۱۹۹۹.
۲۱- Smith, Stephen C. "Employee participation in China's township and village enterprises. " China Economic Review ۶ (۱۹۹۵):۱۵۷-۱۶۷.
۲۲- Smith, Stephen C. "Industrial policy and export success: Third world development strategies reconsidered. " In U. S. Trade Policy and Global Growth, ed. Robert Becker. New York:Sharpe. ۱۹۹۶
۲۳- United Nations Development Program. Human Poverty Report, ۲۰۰۰. New York: United Nations ۲۰۰۰.
۲۴- Vogel, Ezra. One Step Ahead in China. Cambridge, Mass. : Harvard University Press, ۱۹۸۹.
Weitzman, Martin L. , and Chenggang Xu. "Chinese township and village enterprises as vaguely defined cooperatives. " Journal of Comparative Economics ۲۰ (۱۹۹۴):۱۲۱-۱۴۵
Woo,Wing Thye. "Chinese economic growth: Sources and prospects. " In the Chinese Economy, ed. Michel Fouquin and Francoise Lemoine. London: Economica, ۱۹۹۸.
Young, Alwyn. "The tyranny of numbers: Confronting the statistical realities of the East Asian growth experience. " Quarterly Journal of Economics ۱۱s۰ (۱۹۹۵):۶۴۱_۶۸۰
Zhou, Ning, Yunshi Wang, and Lester Thurow. "The PRC's real economic growth rate. " Unpublished report, Massachusetts Institute of Technology, ۲۰۰۲.
پاورقی:
۱ -Shaohua Chen
۲ - Martin Ravallion
۳- TVE: Township and Village Enterprises
۴ - Tiananmen
۵ - Deng Xiaoping
۶ - Alwyn Young
۷ -Paul Krugman
۸ - Zuliu Hu
۹ - Mohsin Khan
۱۰ - Wing Thye
۱۱ - Yingyi Qian
۱۲ - Han
ارسال نظر