سریال زیر هشت اگر چه به لحاظ جذب مخاطب پس از سریال فاصله‌ها قرار گرفت، اما به لحاظ مضمون و پرداخت یک سر و گردن از عموم سریال‌های تلویزیونی بالاتر بود و نشان داد که تلویزیون چه ظرفیت بالایی برای پرداختن به مسائل اجتماعی در قالب فیلم و سریال دارد. گزیده‌ای از صحبت‌های دست‌اندرکاران این سریال را در گفت‌وگو با ایسنا می‌خوانید که بیشتر درباره انتقادهای مربوط به تلخ بودن سریال است.

سیروس مقدم-کارگردان
از کیمیایی انرژی گرفتم
*تیم سازنده، کار تولید سریال را به موقع به دست گرفت و به موقع نگارش سریال را شروع کرد؛ قبل از آن که سازمان صدا و سیما به ضرورت جدی ساخت «زیر هشت» برسد، خود سازنده‌ها بودند که این تمایل و این انگیزه را داشتند که این کار را شروع کنند.
زمانی که در بخش مدیریت سازمان صدا و سیما تغییر و تحولاتی رخ داد، ‌این دغدغه و نگرانی که تکلیف پروژه‌هایی که در زمان مدیریت سابق راه‌اندازی شده است، در مدیریت جدید چه بر سرشان خواهد آمد وجود داشت. با این حال در وقفه یک ماهه که پیش آمد تا مدیران جدید در شبکه‌ها کار خود را آغاز کنند ما توقفی در نگارش فیلمنامه نداشتیم، با آنکه هیچ قراردادی با سازمان برای انجام این کار نداشتیم، اما تمام پیگیری‌ها، بازبینی لوکیشن‌ها، صحبت با بازیگران برای لحظه‌ای متوقف نشد.
* به دلیل اینکه قصه دارای فصل بود، سعی داشتیم تصویر‌برداری را در فصل زمستان آغاز کنیم. ما زمان خوبی برای پیش‌تولید، دورخوانی و تصویربرداری داشتیم و این کار را در شرایط نرمال ساختیم و برای اولین بار بود که سریالی می‌ساختم که می‌توانستم تنها روزی 5 تا 6 دقیقه فیلم مفید بگیرم؛ همین مساله باعث می‌شد وقت و تمرکز بیشتری داشته باشیم. «زیر هشت» به شدت قصه سختی داشت، لوکیشن‌ها و فضاسازی‌های سختی هم داشت و احتیاج داشت که با تمرکز کافی و کامل ساخته شود.
*از قدیم گفته‌اند واقعیت تلخ است. یعنی وقتی حقیقتی می‌گویید که کمی با مزاج فرد سازگار نیست، کمی برایش گران و تلخ تمام می‌شود؛ اما به این معنی نیست که واقعیت وجود ندارد. به این معنی است که واقعیت دارد کسی را اذیت می‌کند، آزار می‌دهد و احساس می‌کند دارد به نقد کشیده می‌شود و برایش تلخ به نظر می‌رسد. تلخی هم یکی از مزه‌هایی است که خداوند خلق کرده‌است و اگر چیز بدی بود خداوند به وجود نمی‌آورد.
*آمارها حاکی از این است که از قسمتی که تراژدی اصلی سریال؛ یعنی سقوط بچه از پله آغاز می‌شود، تعداد بیننده سریال «زیر هشت» افزایش داشته‌است؛ این نشان می‌دهد که مخاطب سریال را پس نزده است وگرنه آمار بیننده‌های سریال بالاتر نمی‌رفت.
* هر جای سریال که صحبت از تاریکی بوده، صحبت از امید هم بوده‌ است، این یعنی تاریکی و روشنی؛ اساس درام جنگ خیر و شر را حکم می‌کند و طبیعتا باید یک برهه منطقی را طی کرد که به ناگهان کاراکترها دچار تحول نشوند و ما متهم به کلیشه‌سازی نشویم.
* اولین دلیلی که مرا جذب کرد تا این سریال را بسازم، واقعی بودن سریال است. ویژگی دیگر این بود که قصه به آدم‌های خاکستری پرداخته است که تنها هستند و قصه فضاهای واقعی را آدرس می‌داد که برای هر کارگردانی جذاب است آنجا کار کند، مانند فضای گرم خانه که به شدت واقعی است. برای اولین‌ بار می‌‌دیدم با مجموعه‌ای از آدم‌ها روبه‌رو هستم که هیچ‌کدام از این شخصیت‌ها بد نیستند، بلکه در شرایط بدی قرار می‌گیرند؛ آدم‌ها در این سریال با مجموعه‌ای از خوبی و بدی طراحی شده‌اند.
* سریال «زیر هشت» تنها سریالی است که در آن از لنز تله استفاده نکردم، لنز تله؛ یعنی دور ایستادن و ماجرا را تعریف کردن، از لنز نرمال استفاده کردم که به معنی فاصله یک و نیم متری است.
* آنقدر جای کمدی‌های مفرح در تلویزیون خالی است، که تمام مسوولیت این کارها را از سریالی مثل «زیر هشت» می‌خواهند، به ما گفته می‌شود چرا شرایط خنده‌آور در کار شما نیست، درحالی‌که فضای سریال ما کاملا فرق دارد. تلویزیون در ساعات‌ مختلف باید تلفیقی از کارهای مفرح، مسابقات مفرح، جشن‌های مفرح، میزگردهای خاص، سریال‌های اجتماعی و سریال‌های روتین باشد و چون این برنامه‌ها وجود ندارد، تلویزیون همه این برنامه‌ها را از سریالی به نام «زیر هشت» که قصدش ایجاد خنده نبوده و با ماموریت دیگری آمده است، می‌خواهد.
* مسعود کیمیایی به عنوان استاد نقطه نظراتی داشتند که مکتوب کردند و قرار شد از آنها استفاده کنیم. به دلیل همکاری که با کیمیایی داشته‌ام، ایشان دوست داشتند به عنوان استاد نکاتی را به من بگویند؛ تماس ایشان باعث غرور، افتخار و انرژی مضاعف و مثبتی شد که احساس کردم «زیر هشت» به بیراهه نرفته است.
* سریال «زیر هشت» همان‌طور که واقعی شروع شد، ‌واقعی نیز تمام شد؛ خود من با یک بغضی از این سریال خداحافظی کردم و مطمئن هستم تماشاچی نیز با بغض از سریال خداحافظی کرد.

امیر جعفری - بازیگر نقش عطا
تلخی کار مثبت بود
* معتقدم وقتی فیلمنامه خوب باشد و شخصیت‌ها درست سر جای خود قرار گرفته باشند و کارگردان هم حرفه‌ای باشد، خیلی کار سختی در پیش نداریم و خود این عوامل بازیگر را هدایت می‌کند.
* ۹۰ درصد اتفاقاتی که برای نقش عطا در این سریال می‌افتد، تحت‌ تاثیر شرایط است و چند درصد اتفاقات به اشتباه خود عطا برمی‌گردد و آن اینکه در قسمت اول دزدی می‌کند. آن هم به این برمی‌گردد که عطا آدمی خجالتی بوده است و مشاور خوبی نداشته است؛ شرایط باعث شده او این کار را بکند.
* تلخی این سریال مثبت است. اینکه بگوییم سریال نباید تلخ باشد، مثل این است که بگوییم من شیرخوارگاه آمنه نمی‌روم که بچه‌های بی‌سرپرست را نبینم، من کهریزک نروم یا محک نروم که کودکان سرطانی را نبینم، من می‌روم و می‌بینم تا دعاگو باشم. بگویم خدا را صدهزار مرتبه شکر که این اتفاقات برای من نیفتاد. یکسری واقعیات زندگی همان چیزهایی است که در «زیر هشت» نشان داده می‌شود و نباید حتما سریال کمدی باشد و مردم بخندند.
* حضورم در «زیر هشت» اول از همه به خاطر فیلمنامه بوده است، من ترجیح می‌دهم در کارهایی با فیلمنامه و عوامل قوی کار کنم. دولت باید از من حمایت کند تا مجبور نشوم به خاطر فشار در مجموعه‌های سخیف کار کنم.
* کار کردن در سینما برای من افتخار نیست و همین امسال دو کار سینمایی‌ام را فسخ کردم.
* مدیران تلویزیون و کارگردانان به کلیشه‌ها در بازیگری بسنده نکنند. تئاترشهر بازیگرانی دارد که بسیار خوب هستند و می‌توانند با عشق بازی کنند.

سعید نعمت‌الله - نویسنده
عمر فارسی وان خیلی کم است
*سازمان صدا و سیما برنامه‌ریزی داشت که به مردم امید تزریق کند؛ اما امید را که از ناامیدی نمی‌توان تزریق کرد؛ باید سیاهی‌ها را نشان داد تا از آن جا بتوانیم امید را پیدا کنیم. چیزی که در این سریال پخش شد واقعیت‌هایی است که در جامعه وجود دارد. ما می‌دانستیم که این سریال تلخ است و هدف‌هایی هم داشتیم که در قسمت‌های پایانی به آنها ‌رسیدیم.
* واکنش ما به هنگام تماشای سریال درباره اتفاقات تلخ متفاوت است؛ ما اتفاقی را از مریخ ننوشته‌ایم، از همین مملکت نوشته‌ایم از ابتدای سریال نیز امید را کنار سیاهی‌ها گذاشته‌ایم.
* «زیر هشت» می‌تواند مانند بقیه کارها ضعف‌هایی داشته باشد؛ اما «زیر هشت» به مخاطب کلک نزد. این مهم‌ترین چیزی است که باید در فیلمنامه رعایت شود.
* تمام این سریال پر از مونولوگ است. چون ما جامعه شنونده‌ای نداریم و چون نمی‌شنویم، دچار مشکلات می‌شویم.
* اگر مردم شبکه‌ای مانند فارسی‌وان را می‌بینند که نهایتا ۱۰ کارمند دارد و کارهای نازل را با دوبله‌ها و متن‌های سطحی پخش می‌کند، به خاطر کیفیت این شبکه‌ها نیست. مخاطبان، فارسی‌وان را به خاطر لباس‌ها و رنگ‌ها و حرف‌ها و روابط نگاه می‌کنند، مردم چیزهایی را می‌بینند که کشف کنند و قول می‌دهم که به زودی فارسی‌وان را پس می‌زنند. عمر شبکه‌هایی مانند فارسی‌وان بسیار کم است؛ زیرا ما ملت محتوایی هستیم، هشت‌سال جنگ به ما تحمیل شد و تمام این جنگ برای این بود که می‌خواستیم محتوایمان را از دست ندهیم، نمی‌توان با برنامه‌ای که محتوا ندارد، مملکتی را که حافظ و سعدی دارد، ارضا کرد. به اعتقاد من نباید نگران شبکه‌های این‌چنینی باشیم؛ مردم از یک جایی به بعد چشم و دلشان از رنگ و ابتذال پر می‌شود؛ اما ما نباید خودمان سریال‌هایی به سبک فارسی‌وان بسازیم و اسمش را بگذاریم سریال اجتماعی.
* سطح مدیریت تلویزیون از سینما بالاتر است، در تلویزیون هم کار بد انجام می‌شود، اما کارهای خوب هم پخش می‌شود؛ اما در سینما به‌ازای هر چند فیلم بد و ضعیف، یک فیلم خوب پخش می‌شود.

کامران تفتی - بازیگر نقش منصور
آدم‌ها راه خودشان را انتخاب کردند
*تک‌تک آدم‌ها در این سریال راه خود را انتخاب می‌کنند. «عطا» بیشتر از همه شخصیت‌ها قربانی است و منصور هم از جنس خودش به نوعی قربانی است؛ به همین خاطر هم تماشاگرها شخصیت‌ها را دوست دارند.
* سیروس مقدم می‌توانست کار طنز ساده‌ای بسازد و مخاطب خود را پیدا کند، اما به سراغ ژانر درام و جدی رفت. کارگردان این خطر را می‌کند و به سمت منطقه‌ای از تهران می‌رود تا لایه‌ای جدید از این شهر را برای مخاطب تصویر کند؛ اینکه هنوز هم در خیلی جاها آدم می‌کشند و خلاف‌کارها وجود دارند.
* ساخت سریال‌های این‌چنینی نیازمند حمایت است، تا کارگردان‌های دیگر نیز این جرات را پیدا کنند وارد این ژانر شوند. امیر جعفری عید امسال «چهار دیواری» را بازی کرد و در زیر هشت نقش تراژیک یک قهرمان را از او می‌بینیم؛ بسیار سخت است کاری را بازی کنید که 70 درصد جامعه بگویند این شخصیت قهرمان ما است و با او همذات‌پنداری کنند. وقتی پانته‌آ بهرام نقش منیژه را در تلویزیون بازی می‌کند، نشان داده می‌شود که وقت گذاشته است.
* حضور امیر جعفری، پانته‌آ بهرام و آتیلا پسیانی در این کار باعث شد که دیده شوم.

کامران تفتی و آرش مجیدی: منصور و عادل

سیروس مقدم: کارگردان

امیر جعفری: عطا

سعید نعمت‌الله: نویسنده