مرکز پژوهش‌‌های مجلس موضوع خط لوله گاز جدید چین در آسیای مرکزی و تاثیر آن بر موقعیت بازیگران منطقه‌‌ای را در گزارشی بررسی کرده است. به گزارش دنیای اقتصاد، دفتر مطالعات سیاسی این مرکز با بیان اینکه سیاست چین در آسیای میانه و قفقاز مبتنی بر رویکردی استراتژیک در چارچوب استراتژی کلان آن در سیاست بین‌الملل شکل گرفته است، افزود: بر این اساس حوزه نفوذ چین تنها به این منطقه محدود نبوده و نگرش آن به آسیای مرکزی و قفقاز بر اساس رویکردی جهانی ترسیم شده است. در این میان، اقتصاد و دیگر فعالیت‌‌های چین در منطقه عملا تاکتیکی در چارچوب سیاست‌های کلان آن در نظام بین‌الملل محسوب می‌شوند، بنابراین چین سیاست نفوذ اقتصادی خود،‌ آسیای میانه و قفقاز و روابط خود با قزاقستان و روسیه را نیز با قاعده سیاست جهانی‌سازی اقتصاد تنظیم کرده است. از سوی دیگر باید توجه داشت که تحولات سال‌ها و ماه‌های اخیر در حوزه انرژی خزر حاکی از این واقعیت است که مرحله برتری بی‌چون و چرای روسیه در این حوزه به پایان رسیده است. در این شرایط، مسکو برای ممانعت از کاهش هر چه بیشتر موقعیت خود در حوزه خزر باید راهکارهای جدیدی را برای همکاری با کشورهای این حوزه مورد توجه قرار داده و پیشنهادهایی را مطرح کند که کشورهای ساحلی را به همکاری با مسکو علاقه‌مند سازد. بدیهی است که اتخاذ موضع‌گیری یک سو نگرانه از سوی روسیه نمی‌تواند سیاست کشورهای منطقه را در بخش انرژی تغییر دهد. به گزارش مرکز پژوهش‌ها، از سوی دیگر، سیاست کشورهای ساحلی خزر در مورد متنوع کردن بازارهای صادراتی خود مورد حمایت کشورهای غربی است، به گونه‌ای که این کشورها، ایجاد ساختار جدید خط لوله خزر را بارها مورد تاکید قرار داده‌اند. افزون بر این، با توجه به اینکه کشورهای ساحلی خزر به دنبال تغییر معادلات سیاسی منطقه هستند زمینه تلاش آنان برای توجه به عرصه‌های جدید در خصوص صدور منابع هیدروکربنی به بازارهای خارجی و کاهش وابستگی خود در مورد انتقال منابع انرژی به روسیه شده است. در همین حال با وجود رکود در اقتصاد جهانی و پیش‌بینی مراکز تخصصی در خصوص استمرار این وضعیت حداقل تا سه سال آینده، چین همچنان به روند پرشتاب رشد اقتصادی خود ادامه می‌دهد و در برنامه‌‌های بلندمدت توسعه‌ اقتصادی خود تجدیدنظری نکرده است.

از آنجا که این کشور نسبت به سایر قدرت‌‌های اقتصادی خسارات کمتری را از بحران اقتصادی جهانی متحمل شده است، بنابراین به این بحران به عنوان فرصتی برای غلبه بر رقبای خود در حوزه‌های مختلف اقتصادی در نقاط مختلف دنیا می‌نگرد و بر همین اساس، توسعه نفوذ اقتصادی خود در حوزه‌های پیرامونی به ویژه آسیای مرکزی را در دستور کار قرار داده است.