منبع: نشریه BUSINESS INSIDER

مترجم: غلامرضا کیامهر

نتیجه ۲۲ فقره آمارگیری که به تازگی در آمریکا صورت گرفته نشان می‌دهد که جمعیت طبقه متوسط آمریکا با سرعتی بی‌سابقه در حال کاهش است و بیم آن می‌رود که در آینده نه چندان دور طبقه متوسط از ترکیب جامعه آمریکا حذف شود. این در حالی است که در روزگاری نه چندان دور طبقه متوسط پرجمعیت‌ترین قشر اجتماعی آمریکا را تشکیل می‌داد و در مقایسه با طبقه متوسط سایر جوامع پیشرفته دنیا از بالاترین سطح رفاه برخوردار بود. اما سوالی که این روزها در جامعه آمریکا مطرح است این است که چه عواملی موجبات زوال طبقه متوسط در این کشور را فراهم آورده است. برخی می‌گویند شاید اصرار رهبران سیاسی و گردانندگان اقتصاد و تجارت آمریکا بر تسریع روند جهانی‌سازی اقتصاد و آزادی تجارت که فرصت‌های شغلی آمریکاییان را در اختیار نیروی کار ارزان کشورهای در حال توسعه قرارداده، در کاهش جمعیت طبقه متوسط آمریکا تاثیر داشته است. البته نه سیاستمداران و نه گردانندگان تجارت و اقتصاد آمریکا هرگز صریح و شفاف به آمریکایی‌ها نگفته‌اند که مفهوم جهانی شدن تجارت و اقتصاد این است که صاحبان مشاغل طبقه متوسط در آمریکا در نهایت مجبور خواهند شد در کارزار رقابت با رقبای ارزان قیمتی از دیگر کشورهای جهان که در آنها چیزی به نام حداقل حقوق و دستمزد و قوانین حمایت از نیروی کار وجود ندارد درگیر شوند و سرانجام هم میدان را به سود آنها خالی کنند. ادامه این روند سبب شده تا ثروتمندان آمریکایی هر روز ثروتمندتر و قشر فقیر در این کشور هر روز فقیرتر شود.

واقعیت این است که بنگاه‌های اقتصادی بزرگ آمریکا طی دهه‌های گذشته با بهره‌کشی از نیروی کار ارزان قیمت کشورهای جهان سوم به منافع سرشاری دست یافته‌اند اما در نقطه مقابل طی همین مدت، نیروی کار طبقه متوسط آمریکا هر روز خسارت بیشتری را تحمل کرده و فرصت‌های شغلی بسیاری را از دست داده است.

چکیده‌ای از شاخص‌های به دست آمده در آمارگیری اخیر که در نشریه آمریکایی (BUSINESS INSIDER) به چاپ رسیده به شرح زیر است:

۱ - ۸۳ درصد معاملات سهام در بورس آمریکا تنها در انحصار ۱درصد جمعیت این کشور.

۲ - بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۷، حدود ۶۶ درصد از رشد سطح درآمدها فقط نصیب ۱ درصد از صاحبان مشاغل در آمریکا شده است.

۳ - ۳۶ درصد آمریکایی‌ها هیچ پس‌اندازی برای ایام بازنشستگی خود ندارند.

۴ - حدود ۴۶ درصد آمریکایی‌ها کمتر از ۱۰ هزار دلار برای دوران پیری و بازنشستگی خود پس‌انداز کرده‌اند.

۵ - بیش از ۴/۱ میلیون آمریکایی در سال ۲۰۰۹ خود را ورشکسته اعلام کرده‌اند که این رقم نسبت به سال ۲۰۰۸ حدود ۲۳ درصد افزایش نشان می‌دهد.

۶ - ۲۴ درصد کارگران آمریکایی می‌گویند از بیم مشکلات مالی تاریخ شروع بازنشستگی خود را به تعویق انداخته‌اند.

۷ - در حال حاضر سر جمع سهم ۵۰ درصد از حقوق‌بگیران آمریکایی‌ از ثروت ملی این کشور از ۱ درصد تجاوز نمی‌کند.

۸ - در حال حاضر میانگین حقوق و دستمزد سالانه کارکنان ادارات فدرال آمریکا حدود ۶۰ درصد بیشتر از شاغلان بخش خصوصی در این کشور است.

۹ - بیش از ۴۰ درصد افراد شاغل در آمریکا در کارهای خدماتی که سطح حقوق و دستمزدهای آنها معمولا پایین‌تر از سایر مشاغل است به کار اشتغال دارند.

۱۰ - حدود ۲۱ درصد کودکان در آمریکا در سال۲۰۱۰ در زیر خط فقر زندگی می‌کنند که این رقم طی بیست سال گذشته در آمریکا بی‌سابقه بوده است.

۱۱ - به‌رغم بحران مالی سال‌های اخیر، تعداد میلیاردرهای آمریکا با ۱۶ درصد افزایش در سال ۲۰۰۹ به مرز ۸/۷ میلیون نفر رسیده است.

۱۲ - حدود ۱۰ درصد از قشرهای ثروتمند در آمریکا ۵۰ درصد ثروت ملی این کشور را در اختیار دارند.

امروز شهروندان آمریکایی صرف‌نظر از تحصیلات، میزان توانمندی فردی یا درجه سخت‌کوشی قادر به رقابت با نیروی کار ارزان قیمت سایر کشورها که در ازای هر ۱۰ تا ۱۲ ساعت کار روزانه کمتر از یک دلار دستمزد می‌گیرند، نیستند. چه دستمزد یک کارگر آمریکایی به طور معمول کمتر از ساعتی ۱۰ دلار برای انجام کار مشابه رقیب ارزان قیمت او نیست. به همین سبب به موازات گسترش روند جهانی شدن اقتصاد،‌ طبقه متوسط حقوق بگیر آمریکایی‌ نیز در حال حذف شدن از جامعه آمریکا است. به ویژه آنکه اکثریت نیروی کار آمریکا از خود سرمایه‌ای ندارد و به شدت وابسته به فرصت‌های شغلی است که بنگاه‌های اقتصادی برای آنها ایجاد می‌کنند. اما به دلیل بیش از حدگران بودن قیمت نیروی کار آمریکا در مقایسه با نیروی کار سایر کشورهای جهان و دشوار شدن روزبه‌روز شرایط انجام فعالیت بنگاه‌های اقتصادی در آمریکا، این بنگاه‌ها ترجیح می‌دهند فعالیت‌های خود را به کشورهایی که در آنها نیروی کار بسیار ارزان و فراوان است منتقل کنند.

انتقال گسترده سرمایه‌های آمریکایی به سایر کشورها، فرصت‌های شغلی در آمریکا را به شدت کاهش داده؛ به طوری که امروزه در ازای شش متقاضی کار تنها یک فرصت شغلی در آمریکا ایجاد می‌شود و همین امور موجب افزایش شدید نرخ بیکاری در آمریکا شده است و تازه کسانی که موفق به پیدا کردن کار می‌شوند، دستمزدی به مراتب پایین‌تر از آنچه در گذشته‌ها بوده دریافت می‌دارند و به همین سبب ناچارند یک زندگی حداقلی را تحمل کنند. امروز جامعه‌شناسان آمریکا نگران آنند که چنانچه طبقه متوسط آمریکا با سرعت کنونی رو به زوال برود و از ترکیب جمعیتی آمریکا حذف شود، بازسازی دوباره طبقه متوسط در این کشور بسیار دشوار خواهد بود.