دایرهالمعارف اقتصاد
رفاه
مترجمان: محسن رنجبر، پریسا آقاکثیری
بخش اول
سیستم رفاهی آمریکا برای هر کس که بخواهد یک سیستم رفاهی را از ابتدا طراحی کند، مدلی نامحتمل خواهد بود. دهها برنامهای که این «سیستم» را شکل میدهند، اهدافی مختلف (و گاه متعارض) و قوانینی ناسازگار دارند و گروههای ذینفع این برنامهها دارای همپوشانی هستند.
مترجمان: محسن رنجبر، پریسا آقاکثیری
بخش اول
سیستم رفاهی آمریکا برای هر کس که بخواهد یک سیستم رفاهی را از ابتدا طراحی کند، مدلی نامحتمل خواهد بود. دهها برنامهای که این «سیستم» را شکل میدهند، اهدافی مختلف (و گاه متعارض) و قوانینی ناسازگار دارند و گروههای ذینفع این برنامهها دارای همپوشانی هستند.
مسوولیت مدیریت این برنامههای مختلف از طریق شاخه اجرایی دولت فدرال در میان تعداد زیادی از کمیتههای گوناگون کنگره آمریکا پخش شده است. این مسوولیتها همچنین در میان دولتهای ایالتها، شهرها و مناطقی که عملا به ارائه خدمات پرداخته و در تامین بودجه آنها نقش دارند، تقسیم گردیده است.
شش برنامهای که بیش از همه با «شبکه امنیت اجتماعی» ارتباط دارند، عبارتند از: (۱) کمک موقت به خانوادههای نیازمند(TANF)،ا (۲) برنامه بن غذا (FSP)،ا(۳) درآمد تامینی تکمیلی (SSIا)،(Medicaid (۴ا،(۵) کمک مسکن و (۶)
اعتبار مالیاتی درآمدهای کسبشده (EITC). دولت فدرال منبع اصلی تامین بودجه تمامی این شش برنامه است. البته TANF و Medicaid هر یک 25 تا 50 درصد بودجه خود را از منابع ایالتی تامین میکنند. پنج برنامه اول از شش مورد فوق به صورت محلی (ایالتها، مناطق یا آژانسهای فدرال محلی) اداره میشوند، در حالی که EITC به عنوان بخشی از سیستم مالیاتی فدرال به اجرا در میآید. به جز این شش برنامه عمده، بسیاری برنامههای کوچکتر کمک دولتی (مثل برنامه ویژه غذای تکمیلی برای زنان، نوزادان و کودکان [WIC]، کمکهای عمومی [GA]، برنامههای غذایی مدارس و همچنین برنامه کمکی انرژی خانوارهای کمدرآمد [LIHEAP]) وجود دارند که تعداد افراد شرکتکننده در آنها زیاد است، اما عوایدی نسبتا مختصر و ناچیز را میپردازند.
اصلاحات رفاهی که به واسطه تصویب قانون سازگاری مسوولیت شخصی و فرصتهای کاری (PRWORA) در سال ۱۹۹۶ اعمال گردیدند، قوانین ارائه حمایتهای درآمدی را به میزان قابلملاحظهای تغییر دادهاند، اما تمرکز آنها تنها بر یک برنامه بود. قانون مصوب ۱۹۹۶، TANF را جایگزین برنامه کمک به خانوادههای دارای کودکان تحتتکفل (AFDC) کرد. برنامههای SSI و بن غذا نیز تحتتاثیر قرار گرفتند، اما دامنه اثرپذیری این دو بسیار کمتر بود.
برنامههای اصلی
ارقام ارائهشده در زیر به طور خلاصه روندهای موجود در مورد دامنه پوشش و هزینههای شش برنامه عمده شبکه امنیت را طی سه دهه گذشته بیان میکنند. شکل ۱ نشانگر درصدی از جمعیت آمریکا است که عوایدی را از هر یک از این برنامهها دریافت میکنند و شکل ۲ سهمی از مخارج فدرال را نشان میدهد که روی هر یک از برنامههای مذکور هزینه شدهاند. ستونها در شکل ۱ همچنین درصدی از مردم آمریکا را نشان میدهد که جزو طبقه فقیر به حساب میآیند.
در ادامه بحث علاوهبر بررسی روند تکاملی این برنامههای رفاهی به تشریح اشکالی از عواید پرداختی توسط آنها خواهیم پرداخت و معیارهای کسب شرایط لازم برای دریافت این عواید را بیان خواهیم کرد.
شکل ۱: درصدی از جمعیت آمریکا که عواید این برنامهها را دریافت میکنند
برنامه کمک موقت به خانوادههای نیازمند (TANF) کمکهای نقدی را برای مدتزمانی محدود برای خانوادههای تکوالدی یا خانوادههای دارای پدر و مادر بیکار میپردازد. این برنامه همچنین به عنوان ابزاری جهت ممانعت از وابستگی رفاهی و تشویق کار، بودجه آموزشهای شغلی و مراقبتهای کودکان را به مقدار قابلملاحظهای تامین میکند.
سرمنشاهای شکلگیری TANF به تصویب قانون تامین اجتماعی در ۱۹۳۵ بازمیگردد که برنامه کمک به کودکان تحتتکفل (ADP) طبق آن پایهگذاری شد. ADP دولتهای ایالتی را قادر ساخت به مادران تنهایی که شوهران خود را از دست داده یا از آنها جدا شده بودند، کمک کنند. هدف اولیه از طراحی این برنامه این بود که عواید نقدی بابت نیازهای اساسی غذا، پوشاک و سرپناه را برای این قبیل مادرها فراهم آورد تا آنها بتوانند در خانه مانده و از کودکان خود مراقبت کنند. این برنامه در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ توسعه پیدا کرد تا برای کودکان و خانوادههای نیازمند کمکهای نقدی را فارغ از دلیل عدمحضور پدر در میان آنها تامین نماید. این توسعه با تغییر نام برنامه به برنامه کمک به خانوادههای دارای کودکان تحتتکفل (AFDC) مقارن شد؛ اگرچه AFDC اساسا یک برنامه فدرال بود که وزارت بهداشت و خدمات انسانی مدیریت آن را بر عهده داشت، اما از طریق ادارات رفاهی تحتمدیریت ایالتها به اجرا درمیآمد. در واقع ایالتها بودند که مسوولیت سازماندهی این برنامه، تعیین عواید، مشخص کردن محدودیتهای منابع و درآمدها و تعیین پرداختهای واقعی مربوط به این عواید را بر عهده داشتند.
گذشته از تفاوتهای موجود در حداکثر مقداری که هر ایالت بابت کمک به خانوادهها پرداخت میکرد، برنامه AFDC در شهر نیویورک مشابه این برنامه در رنوی ایالت نوادا بود. تامین بودجه برنامه مزبور میان دولتهای فدرال و ایالتی تسهیم شده بود و در ایالتهایی که درآمد سرانه آنها کمتر از مقدار متوسط کل کشور بود، دولت فدرال بخش بزرگتری از هزینههای عواید را تامین مینمود. هزینههای AFDC همانند بسیاری از برنامههای رفاهی دیگر سقف خاصی نداشت، زیرا این یک برنامه «استحقاقی» بود، به این معنا که امکان عدمپرداخت کمکهای نقدی به خانوادههای واجد شرایط وجود نداشت.
در سالهای ابتدایی دهه ۱۹۹۰ بسیاری از سیاستگذاران به دنبال جایگزینهایی برای AFDC بودند؛ اگرچه متوسط عواید پرداختی در هر ماه در سال ۱۹۹۵ تنها ۷۰/۳۷۶ دلار به ازای هر خانواده و ۶۴/۱۳۲ دلار به ازای هر فرد دریافتکننده بود، اما ۴۰ درصد از افراد متقاضی برای مدت دو سال یا بیشتر از عواید این برنامه رفاهی برخوردار میگردیدند. در واکنش به این وابستگی، کنگره در سال ۱۹۹۶ قانون سازگاری مسوولیت شخصی و فرصت کاری را به تصویب رساند و بیل کلینتون، رییسجمهور وقت آن را امضا کرد. این قانون TANF را جایگزین AFDC نمود. تحت برنامه جدید، دولت فدرال قید استحقاق دریافت کمکهای نقدی رفاهی را حذف کرد، محدودیتهایی را بر طول دوره زمانی که خانوادهها میتوانستند از این عواید برخوردار باشند، اعمال نمود و الزامات شغلی را به کار بست. طبق قانون هیچ خانوادهای نمیتواند برای مدتی بیش از پنج سال (که دورههای مختلف با یکدیگر جمع میشوند) عواید برنامه TANF را دریافت کند. این برنامه همچنین در ارتباط با الزامات شغلی مقرر کرد که حداقل ۵۰ درصد از دریافتکنندهها باید تا سال ۲۰۰۲ به فعالیتهای «کاری» بپردازند که این فعالیتها شامل اشتغال،
کارآموزی، آموزشهای حرفهای، جستوجوی شغل و خدمات اجتماعی میشدند. این فعالیتها روی هم رفته باید سی ساعت از وقت پدر یا مادر تنها را در هفته به خود اختصاص دهند. دریافتکنندههایی که از مشارکت در فعالیتهای کاری سرباز میزدند، باید مجازات میشدند و بنابراین عواید نقدی آنها کاهش مییافت. اعمال این مجازاتها میتوانست شامل تعلیق بلافاصله تمامی پرداختهای نقدی، توقف حمایتها تنها پس از چند مرحله سرپیچی یا فقط کاهش جزئی پرداختهای صورتگرفته به خانوارهایی که همکاری نمیکنند باشد. دولتها میتوانستند الزامات سختگیرانهتری را برای کار کردن خانوادهها یا شرکت آنها در فعالیتهای آموزشی جهت کسب شرایط بهرهمندی از دریافتهای نقدی وضع کنند و در واقع همین کار را نیز انجام میدادند. TANF تاکید اولیه و اصلی برای وارد کردن دریافتکنندگان کمکهای رفاهی به مشاغل را عملی ساخت.
شکل 2: مخارج برنامهها به صورت درصدی از هزینههای فدرال
شکلهای ۱ و ۲ نشانگر آن هستند که رشد هزینهها و افزایش موارد ثبتنام در برنامههای رفاهی، عامل تصویب اصلاحات صورت گرفته در سال ۱۹۹۶ نبودند.
ارسال نظر