لیموزین سوار شدن خوب است یا بد؟!
حامد بهداد روی فرش قرمز فیلم «7 دقیقه تا پاییز»
نگاه سوم- فرش اگر یک دست قرمز باشد در ایران بیشتر در مثل رواج دارد و اینکه «مگر فرش قرمز برایت پهن کرده بودند؟» ولی این تکه فرش خوش رنگ و گران قیمت جزئی مهم و پرمخاطب از عالم سینما است.

به خصوص جشنواره‌های بزرگ و صاحبنام بین‌المللی فرش قرمز‌های پررنگ و لعابی دارند و حتی می‌شود گفت که بخشی از اعتبارشان را از قدم زدن ستاره‌های بزرگ سینما و دست تکان دادنشان رو به مخاطبان و دوربین‌ها می‌گیرند.
فرش قرمز در فستیوال‏ها در ساعت معینی پهن می‏شود و معمولا از طریق دفتر مطبوعاتی فستیوال اعلام می‏شود که هر روز در چه ساعتی فرش قرمز پهن می‏شود. در بعضی‏ از فستیوال‏ها، مثل کن، ممکن است روزی چند بار فقط برای چند دقیقه یا حداکثر نیم‏ساعت فرش پهن و دوباره جمع می‏شود. در فستیوال برلین هر روز از ساعت هفت شب فرش را جلوی مرکز فستیوال به مدت نیم ساعت پهن می‏کنند و دوباره آن را جمع می‏کنند. بسیاری از هنرپیشه‏ها یا کارگردان‏ها ممکن است فقط به خاطر لحظه‏ خاصی که روی فرش قرمز قدم می‏زنند، در یک فستیوال شرکت کنند. البته بیشتر هنرپیشه‏های جوان و ستاره‏ها هستند که فرش قرمز را دوست دارند و میزان جمعیتی هم که برای تماشای آن‏ها جمع می‏شوند، فرق دارد. حتی بعضی از هنرپیشه‏ها هم ممکن است فقط برای دو یا سه ساعت و حضور چند دقیقه‏ای روی فرش قرمز به یک فستیوال بروند. مثلا وقتی اعلام می‏کنند جورج کلونی به فستیوال برلین آمده است، حتما به معنای آن نیست که او در تمام دوره‏ فستیوال در آن‏جا حضور دارد، بلکه احتمالا دو سه ساعتی خواهد آمد که روی فرش قرمز قدمی بزند و عکسی از او بگیرند و برود.
فرش قرمز سینمایی در ایران با فیلم محاکمه در خیابان ساخته مسعود کیمیایی باب شد. در این فرش قرمز که در سینما ناهید تهران برگزار شد، علاوه بر کیمیایی، چهره‌هایی چون پولاد کیمیایی، نیکی کریمی، شقایق فراهانی، رضا یزدانی، جواد طوسی، سعید پیردوست، تورج منصوری، احمدرضا احمدی، جلال پیشوائیان، نگار فروزنده و... حضور داشتند و استقبال زیادی از آن به عمل آمد. بعد از آن چند فیلم دیگر مثل آل هم به صرافت برگزاری فرش قرمز افتادند تا اینکه نوبت به «هفت دقیقه تا پاییز» ساخته علیرضا امینی رسید؛ اما در این مراسم هدیه تهرانی بازیگر نقش اول زن غایب بود و مجری مراسم، از غیبت او گلایه کرد و از قول این بازیگر، از حضار به دلیل بدقولی عذرخواهی کرد. نیما حسنی نسب گفته بود: متاسفانه هدیه تهرانی جایی که قول نمی‌دهد، می‌رود و خود را دچار مشکل می‌کند؛ اما جاهایی که قول داده و حضورش مشکل‌ساز نخواهد بود، حضور نمی‌یابد!
پس از آن بود که هدیه تهرانی در رسانه‌های خبری اعلام کرد: «اینجانب به هیچ عنوان و به هیچ‌کس قول شرکت در این مراسم را نداده بودم.»وی افزود: «مردم خود بهتر می‌دانند که من معمولا در چنین مراسم‌هایی که با سروصدا و تشریفات خاص (همچون پیاده شدن از لیموزین و راه‌رفتن بر روی فرش قرمز و...!) همراه است، حاضر نمی‌شوم و اصولا این حضور را به دلیل عدم تناسب با شرایط روز جامعه جایز نمی‌دانم.»
در نهایت هم نوبت به حسنی‌نسب، منتقد سینما و مدیر سایت سینمای ما رسید که نامه سرگشاده‌ای منتشر کند. در بخش‌هایی از این نامه آمده است: «خانم تهرانی؛ مردمی که ادعا کردید بهتر می‌دانند، این روزها خیلی آسان به اینترنت دسترسی دارند و با یک جست‌و‌جوی ساده در گوگل و سایت‌های دیگر می‌توانند عکس‌های شما را با ژست‌های عجیب در مراسم‌های مشابه جشنواره‌های درجه دو غربی مثل سن سباستین ببینند. آن عکس‌ها و آن جشنواره که یادتان هست؟ همین مردم حتما قضاوت خواهند کرد که این تصاویر و این ژست‌های جلوی دوربین عکاسان جهانی با شرایط فرهنگی جامعه‌ ایران که شما در آنجا نمایندگی‌اش می‌کردید، تناسبی دارد یا نه؟ اعتراف می‌کنم که از هوش و درایت شما بعید می‌دانستم که در توضیح و توجیه عدم حضورتان در یک مراسم افتتاحیه داخلی برای مردم سینمادوست و علاقه‌مند چنین استدلال کنید که: «اصولا این حضور را به دلیل عدم تناسب با شرایط جامعه جایز نمی‌دانم.» چگونه است که آن شکل حضور در آن فستیوال‌های خارجی را جایز می‌دانید و این یکی را نه؟ واقعا اگر آن همه تلاش و تکاپو برای رساندن فیلم بهمن قبادی به فستیوال کن (یادتان که هست؟) نتیجه می‌داد، از لیموزین و فرش قرمز و مراسم آنجا هم همین‌طور دوری می‌کردید؟! یا اگر همراه با سازنده «شیرین» پای‌تان به فستیوال‌های ریز و درشت جهانی می‌رسید، باز هم به عدم تناسب فرهنگی و این جور چیزها فکر می‌کردید؟! خانم تهرانی؛ متاسفم که تمام تلاش‌های ده ساله‌تان برای راه رفتن روی فرش قرمزهای جشنواره‌های فرنگی بی‌نتیجه ماند. کاش لااقل به حرمت کشورتان، مردمی که دوست‌تان دارند و کسانی که با احترام و اشتیاق زیر پای بازیگر هنرمند کشورشان فرش قرمز پهن کرده بودند، این چند جمله را نمی‌گفتید. شاید آن‌وقت عدم حضورتان در مراسم کمتر آزاردهنده و توهین‌آمیز جلوه می‌کرد. شاید آن وقت کمتر کسی به فکرش می‌رسید ازتان بپرسد در شرایط ملتهب سال گذشته چطور آن همه وقت و انرژی و هزینه را صرف پرتجمل‌ترین و گران‌ترین نمایشگاه هنرهای تجسمی ایران کردید و منابع مالی آن همه تجمل و تفنن برای مکاشفه در باب قطرات آب و باران را چگونه تامین کردید؟! واقعا برپایی نمایشگاه بزرگ عکس‌های طبیعت در آن روزهای عجیب با «شرایط جامعه» تناسب داشت که حالا در مقابل یک افتتاحیه کوچک؛ اما پر احترام برای هنرمندان و سینماگران خوب ایرانی دم از عدم تناسب با شرایط جامعه می‌زنید؟ ... اجازه بدهید این حکایت را بگذارید و بگذاریم برای وقت دیگر.»
حالا جدا از اینکه تهرانی چه واکنشی نشان خواهد داد و اینکه آیا قضیه همین جا مختومه می‌شود یا نه، باید به این نکته توجه کرد که برگزاری فرش قرمز می‌تواند یکی از رونق‌دهنده‌های پیکر بی جان سینمای ایران باشد. حالا که این امکان دارد جای خود را در سینما باز می‌کند و رواج می‌یابد، از اهالی سینما انتظار خویشتن داری و دور اندیشی بیشتری می‌رود.
هدیه تهرانی در کنفرانس مطبوعاتی فیلم نیوه مانگ در فستیوال سن سباستین