هیچ وقت به فروش فیلم‌هایم فکر نمی‌کنم
دموکراسی تو روز روشن
محمدرضا فروتن پس از ۱۵ سال فعالیت در سینما و تلویزیون جایگاهی تثبیت شده در سینمای ایران دارد؛ بازیگری که زمانی تصویر نسلی عصیانگر بود این روزها و در مسیری متفاوت نقش‌هایی متنوع را بازی می‌کند، نقش‌هایی که قابلیت‌های تازه این بازیگر را نشان می‌دهند.

وی در این سال‌ها توانسته محبوبیتش را حفظ و در حضور بازیگران جوان و تازه آمده به سینما جایگاهش را تثبیت کند. به بهانه اکران «دموکراسی تو روز روشن» با فروتن درباره سینما، بازیگری و مسیری که در این سال‌ها آمده صحبت کردیم. این گفت‌وگو می‌توانست کامل‌تر باشد اگر محمدرضا فروتن درگیر بازی در یک فیلم سینمایی کیلومترها دورتر از تهران نبود.
در سال‌های اخیر تلاش کرده‌اید نقش‌های متفاوت و متنوعی بازی کنید. به نظر می‌رسد انتخاب «دموکراسی تو روز روشن» هم به همین دلیل بوده.
سعی نکرده‌ام، این مسیر پیش آمده و من استقبال کرده‌ام. به نظر می‌رسد بعد از این سال‌ها کارگردان‌ها بیشتر از گذشته به من اعتماد می‌کنند. شاید زمانی فکر می‌کردند من فقط مناسب بازی در بعضی نقش‌ها هستم؛ اما بعد از بازی در چند نقش تصورهای قبلی تغییر کرده است.
گفتید سعی نکرده‌ام، یعنی بازی در نقش‌های متفاوت برایتان جذاب نیست؟
من فیلم‌هایی را بازی کرده‌ام که دوست داشته‌ام، نخواستم زورآزمایی کنم یا خودم را به دیگران تحمیل کنم. بعضی بازیگران ادعا می‌کنند نقش‌های متفاوتی بازی می‌کنند؛ اما نتیجه کارشان این طور است که با گریم‌های مختلف خود را در نقش‌هایی تکرار می‌کنند. برای من ارتباط برقرار کردن با هر نقش و پروژه در انتخابم بسیار مهم است.
موضوع «دموکراسی تو روز روشن» را دوست داشتید؟
دنیای پس از مرگ همیشه برایم جذاب بوده، مرگ یکی از دغدغه‌های همیشگی من است. کتاب‌های مختلفی در این زمینه خوانده‌ام و 20 سال است جدی و پیگیر درباره مسائل ماورایی و دنیای پس از مرگ مطالعه کرده‌ام. وقتی فیلمنامه را خواندم برایم جذاب آمد، درگیر بازی در یک مجموعه بودم و نمی‌توانستم زمان زیادی برای بازی در پروژه دیگری بگذارم؛ اما در این فیلم بازی کردم.
علی عطشانی، کارگردان جوانی است و در دومین فیلمش روی موضوع سختی کار کرده نگران نبودید حاصل کار آن طور که می‌خواهید نشود؟
نگران بودم، «پوست موز» را دیدم و انتظارم را برآورده نکرد؛ اما خوشبختانه «دموکراسی تو روز روشن» فیلمی بهتر از «پوست موز» شد.
دنیایی که فیلم از برزخ و عالم پس از مرگ تصویر می‌کند چقدر با آنچه شما در ذهن دارید، همخوان است؟
حال و احوال من نسبت به دنیای پس از مرگ جدی‌تر و عمیق‌تر است، در هر لحظه به دنیای پس از مرگ فکر می‌کنم و باور دارم که جهان معنا وجود دارد و این دنیا فرصتی برای کامل شدن و تجربه کردن آن عالم است.
با این نگاه، راحت با فضای فیلم همراه شدید؟
بله. دغدغه‌ام به آنچه در فیلم مطرح می‌شد نزدیک بود و این کار را ساده می‌کرد.
تجربه بازی در فیلمی با فضای ماورایی چطور بود؟
سعی می‌کنم بازیگر با انعطافی باشم و در مسیری که از من خواسته شده و با کارگردان درباره‌اش به تفاهم رسیده‌ایم حرکت کنم، دوست دارم روی تماشاگر تاثیر مثبت بگذارم. در «دموکراسی تو روز روشن» هم این کار را انجام دادم. این تصویر، تصویر ذهنی یک فیلمساز است و اگر کارگردان دیگری برزخ را ترسیم کند به تصویر دیگری می‌رسد.
با اشاره‌های مادی فیلمساز در عالم برزخ ارتباط برقرار می‌کردید؟ مثل استفاده از لپ‌تاپ، مونیتور و...
شاید نیازی به استفاده از این تکنولوژی‌ها نبود؛ اما این سلیقه و نگاه کارگردان را نشان می‌دهد.
گفتید بازیگر انعطاف پذیری هستید. پیشنهادی درباره نقش می‌دهید یا مطابق نظر کارگردان حرکت می‌کنید؟
من درباره نقش ذهنیتی دارم و برای بازی مسیری را در ذهنم می‌سازم. طراحی صحنه، میزانسن و دیالوگ‌ها را در نظر می‌گیرم و بر اساس آن حرکت می‌کنم، پیشنهاد و ایده‌هایم را می‌دهم و پس از آن سعی می‌کنم در آن فضا به بهترین شکل نقش را بازی کنم.
عطشانی کارگردان جوانی است، همکاری با این کارگردان‌ها برای بازیگری که با مسعود کیمیایی، کیومرث پوراحمد، تهمینه میلانی، ابراهیم حاتمی‌کیا و... همکاری کرده چه امتیازی دارد؟
آمال و آرزوهای کارگردان‌های جوان برای ساختن یک فیلم خوب جذاب است، انرژی و شور و عشقی که برای انجام دادن یک کار تازه و متفاوت دارند دوست داشتنی است. کارگردان‌های فیلم اول پتانسیل بالایی دارند و من را به شوق می‌آورند. در «دیگری» فیلمنامه خوب مهران کاشانی را دوست داشتم، فیلمنامه‌ای که از امتیازهای فیلم است.
کارگردان‌های جوان تا به حال ناامیدتان نکرده‌اند؟ عطشانی، رحمانی، مازیار میری در «به آهستگی»، مانی حقیقی در «کنعان» و دیگر نمونه‌ها.
نه. در «به آهستگی» به خاطر فیلمنامه خوب پرویز شهبازی بازی کردم.
فیلمنامه برایتان مهم است؟
اولویت اول برای انتخاب یک فیلم یا مجموعه، فیلمنامه است، اما در این سال‌ها فیلمنامه خوب کمتر می‌خوانم، فیلمنامه خوب کمتر نوشته می‌شود. خیلی از کارگردان‌ها فیلم خودشان را نمی‌سازند.
فیلم شرایط را می‌سازند؟
بله، فیلم شرایط را می‌سازند و معمولا این فیلم‌ها، کارهای خوبی نیستند.
چقدر به فروش فیلم‌هایتان فکر می‌کنید؟
هیچ وقت به فروش فکر نکرده‌ام، به تاثیری که می‌توانم بر مخاطب بگذارم فکر می‌کنم، فیلم پرفروش و کم فروش در کارنامه‌ام داشته‌ام. انتخاب اشتباه هم داشته‌ام. من در فیلم‌های علیرضا داوودنژاد به خاطر «نیاز» و «مصائب شیرین» بازی کردم؛ اما «هشت پا» و «ملاقات با طوطی» فیلم‌های خوبی از کار در نیامدند.
«دموکراسی تو روز روشن» فیلمی است که دوستش دارید؟
بله، موضوع جالب و تازه‌اش را دوست دارم، بیشتر ما اشتباه می‌کنیم و زندگی را زیاد جدی گرفته‌ایم. فراموش کرده‌ایم که به دنیا آمده‌ایم تا زندگی کنیم و برای حیات دیگری مهیا و کامل شویم. شاید می‌شد به این موضوع نگاه عمیق‌تری داشت؛ اما به هر حال پرداختن به چنین موضوع‌هایی باارزش است.
«دموکراسی تو روز روشن» فیلم پربازیگری است، فکر می‌کنید سهم شما در فروش این فیلم چقدر است؟
واقعا این موضوع برایم مهم نیست، لذتی که تماشاگران از دیدن این فیلم می‌برند مهم است. فروش فیلم‌ها ملاک خوبی برای قضاوت درباره آنها نیست، کاش اگر فیلمی پرفروش می‌شود این فروش تاثیر مثبت در رشد سینمای ایران بگذارد، در سال‌های اخیر بعضی فیلم‌ها فروش کرده‌اند که تاثیر خوبی بر سینما و سلیقه مخاطب ندارند، سینما صنعت است و باید سودآور باشد؛ اما گاهی فکر می‌کنم وقتی بعضی فیلم‌ها پرفروش می‌شوند و طبق الگوی آنها آثار دیگری ساخته می‌شود که به رشد فرهنگ و سینما کمک نمی‌کند این فروش مضر است.
به عنوان ستاره فروش فیلم می‌تواند جایگاه شما را تثبیت کند. باز هم فروش برایتان مهم نیست؟
نه، اگر فیلمی را بازی کرده‌ام احساس کرده‌ام تاثیر خوبی خواهد گذاشت، آن را دوست داشته‌ام پیش از آنکه نتیجه‌اش را ببینم و گاهی پشیمان شوم، فروش برایم مهم نیست. «به آهستگی»، «باغ‌های کندلوس»، «دیگری» و نمونه‌هایی از این دست از اول هم قرار نبوده فیلم‌های پرفروشی شوند. مهم این بود که با این فیلم‌ها سلیقه مخاطب بالا برود و تجربه‌های متفاوتی کسب کند. من فکر می‌کنم بخشی از کار ما این است که ذهن مخاطب را تربیت کنیم. فروش در این میان نقشی بازی نمی‌کند، ملاک و معیارم برای قبول کردن یک پروژه فروش آن نیست.
در این روزها چقدر فیلمنامه‌هایی نوشته می‌شود که ذهن مخاطب را پرورش دهد؟
متاسفانه تعداد این فیلمنامه‌ها کم است، امیدوارم فیلمنامه‌های باطراوت و تازه نوشته شود و فیلم‌های باطراوت ساخته شود. در سال‌های اخیر تولیداتی که تازگی و نوآوری داشته باشند، بسیار کم شده‌اند.
هیچ وقت به کارگردانی فکر کرده‌اید؟
نه، بازیگری را دوست دارم، نمی‌خواهم به سمت کارگردانی بروم.
دو سال پیش در تله تئاتر «خرده جنایت‌های زنا و شوهری» یکی از بهترین بازی‌هایتان را دیدیم. دوست ندارید در این حوزه کار کنید؟
با وجودی که دوستان تئاتری معمولا درباره این چنین تجربه‌هایی موضع‌گیری می‌کنند؛ اما من این نمایش تلویزیونی را دوست داشتم، متن خوبی داشت و کارگردانی آن حرفه‌ای بود. این نمایش نشان داد می‌شود در استفاده از متن‌های خارجی به سمت اغراق در بازی نرویم و بازی‌ها روان و تاثیرگذار باشد. همیشه دوست داشته‌ام تئاتر بازی کنم؛ اما پیشنهاد نداشته‌ام. امیدوارم امسال این اتفاق بیفتد.
۱۵ سال در سینمای ایران فعالیت کرده‌اید، مسیری که پیش رو دارید چطور به نظر می‌رسد، آینده چه تصویری مقابل چشمان شما دارد؟
من هنوز عاشق سینما هستم، از مسیری که آمده‌ام راضی‌ام. سعی کرده‌ام با عشق کار کنم و از این به بعد هم در این مسیر حرکت می‌کنم.
کوتاه شده از مهر

پستچی سه‌بار در نمی‌زند

کنعان