نوبلی برای تئوری بازی‌ها

مترجم: مهدی محمدی

قسمت دوم و پایانی

رینهارت سلتن

مساله تعداد زیاد تعادل‌های بازی‌های عدم همکاری موجب تلاشی در جهت حذف تعادل‌های نشی شد که کمتر حایز اهمیت هستند. سلتن با معرفی مفهوم کامل بودن بازی فرعی، اساسی را برای این تلاش نظام مند بنا نهاد. ایده اصلی در این مفهوم به استفاده از شرایط محکم‌تری باز می‌گردد تا نه تنها تعداد تعادل‌های ممکن را کاهش دهد، بلکه از تعادلی که در بیان اقتصادی غیر معقول است، اجتناب کند.

این مطلب با یک مثال بهتر روشن می‌شود. تصور کنید که رقیبی بالقوه در بازاری انحصاری با تهدید جنگ قیمتی از این اقدام ممانعت می‌کند. اگر رقیب این تهدید را جدی بگیرد، این حالت ممکن است یک تعادل نش باشد. از این‌رو بهینه است که رقیب بیرون از بازار بماند و این تهدید، هیچ هزینه‌ای برای انحصارگر ندارد، چون صورت نگرفته است، اما اگر انحصارگر با هزینه‌های بالایی در جنگ قیمت روبه‌رو شود، تهدید معتبر نیست.

رقیب بالقوه‌ای که این مطلب را درک کند، وارد بازار می‌شود و انحصارگر نیز جنگ قیمتی را آغاز نمی‌کند. این حالت نیز تعادل نش است. در عین حال، شرط کامل بودن بازی فرعی سلتن را نیز برآورده می‌کند.

کامل بودن بازی فرعی سلتن دارای اهمیت مستقیمی‌در مباحثات اعتبار در سیاست اقتصادی، تحلیل انحصار چند جانبه، اقتصاد اطلاعات و غیره دارد. این اقدام، بنیادی‌ترین اصلاح تعادل نش است. با این حال، موقعیت‌هایی وجود دارد که شرط کامل بودن بازی فرعی کافی نیست. این مساله سلتن را به سوی اصلاحات بیشتری سوق داد که موسوم به تعادل دست لرزان است. فرض تحلیل بر این است که هر فرد احتمال کوچکی را پیش فرض می‌کند که یک اشتباه اتفاق خواهد افتاد یا به اصطلاح دست کسی خواهد لرزید.

اگر با توجه به احتمالات کوچک چنین اشتباهاتی همچنان مستحکم بماند، تعادل نش در یک بازی همان تعادل کامل دست لرزان است.

این مطلب و مفاهیم نزدیک به آن از قبیل تعادل متوالی در زمینه‌هایی از قبیل نظریه سازمان صنعتی و نظریه اقتصاد کلان برای سیاست اقتصادی بسیار مفید بوده‌اند. سلتن همچنین دیدگاه‌های جدیدی را درباره بازی‌های تکاملی و نظریه بازی‌های آزمایشی ارائه نمود.

جان‌هارسانی

تمامی ‌بازیگران در بازی‌های با اطلاعات کامل، ترجیحات بازیگران دیگر را می‌دانند، در حالی‌که در بازی با اطلاعات غیرکامل، این دانش به‌طور کلی یا جزئی وجود ندارد. چون تفسیر عقلایی از تعادل نش مبتنی بر فرض شناخت بازیگران از ترجیحات یکدیگر است، هیچ روشی برای تحلیل بازی‌ها با اطلاعات غیرکامل را مهیا نمی‌کند، در حالی‌که چنین بازی‌هایی بسیاری از تعاملات راهبردی در دنیای واقعی را منعکس می‌کند.

وقتی که‌هارسانی سه مقاله تحت عنوان بازی‌ها با اطلاعات غیرکامل توسط بازیگران بیزی را منتشر کرد، موقعیت به طور ریشه‌ای در سال‌های ۶۸-۱۹۶۷ تغییر کرد. رویکرد ‌هارسانی به بازی‌ها با اطلاعات غیرکامل تقریبا به عنوان پایه‌ای برای تمامی‌تحلیل‌های اقتصادی با اطلاعات کاملا خصوصی یا عمومی‌صرف‌نظر از عدم تقارن آنها قرار گرفت. ‌

هارسانی فرض کرد که هر بازیگر یکی از چندین نوع است که هر نوع با مجموعه‌ای از ترجیحات ممکن برای بازیگر و توزیع احتمال انواع دیگر بازیگران تطبیق دارد. هر بازیگر در بازی با اطلاعات غیرکامل یک راهبرد را برای هر یک از انواع انتخاب می‌کند. تحت شرط سازگاری در توزیع احتمال بازیگران،‌ هارسانی نشان داد که برای هر بازی با اطلاعات غیرکامل یک معادل بازی با اطلاعات کامل وجود دارد.

مثال موقعیت با اطلاعات غیر کامل موقعی است که بنگاه‌های خصوصی و بازارهای مالی دقیقا ترجیحات بانک مرکزی در مورد مبادله بین تورم و بیکاری را نمی‌دانند، از این‌رو سیاست بانک مرکزی برای نرخ‌های بهره آینده نامعلوم است. تعاملات بین تشکیل انتظارات و سیاست بانک مرکزی می‌تواند با استفاده از روش ‌هارسانی تحلیل گردد.

در ساده‌ترین حالت، سیاست‌‌های بانک مرکزی می‌تواند از دو نوع باشد، یعنی یا تمایل به مبارزه با تورم و سیاست‌های محدود کننده دارد یا قصد کاهش بیکاری با ابزار نرخ‌های پایین تر را دارد.

نش علاوه بر فعالیت در زمینه نظریه بازی‌های عدم همکاری، راه حل پایه‌ای برای بازی‌های همکاری موسوم به راه‌حل چانه‌زنی نش را نیز توسعه داد. علاوه بر اینها، ‌هارسانی کارهای برجسته‌ای در اصول اقتصاد رفاه و مرز بین اقتصاد و فلسفه اخلاقی انجام داد.

منابع

http://nobelprize.org/nobel_prizes/economics/laureates /۱۹۹۴ - John C. Harsanyi, John F. Nash Jr., Reinhard Selten