دایرهالمعارف اقتصاد
رفتار سیاسی
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
بخش نخست
واقعیتی به نام کمیابی که در همه جا حاکم است، تضمینکننده آن است که انسانها به رقابت بر سر منابع خواهند پرداخت.
ریچارد استروپ
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
بخش نخست
واقعیتی به نام کمیابی که در همه جا حاکم است، تضمینکننده آن است که انسانها به رقابت بر سر منابع خواهند پرداخت. بازارها روشی برای سازماندهی و هدایت این رقابت هستند. یک روش دیگر سیاست است. افراد هم از بازار و هم از سیاست برای تخصیص منابع به اهداف مطلوب خود استفاده میکنند. با این حال فعالیتهای سیاسی حتی در نظامهای دموکراتیک نیز به نحو بارزی با مبادله داوطلبانه در بازار تفاوت دارند.
افراد میتوانند بسیاری از اموری که در بخش خصوصی قادر به انجام آنها نیستند را در سیاست به انجام برسانند. برخی از این امور مثل کنترل آلودگی ناشی از هزاران منبع آلاینده هوا که سلامت میلیونها انسان را به خطر میاندازند یا ارائه دفاع ملی از اهمیت بسیار زیادی برای راه عموم جامعه برخوردار هستند. اما بسیاری از اقدامات بخش عمومی از قبیل ارائه یارانه به کشاورزها و اعمال محدودیت بر برخی از تاکسیها در شهر منافع محدودی به بار میآورند که از هزینه انجام آنها بسیار کمتر است.
در سیاست دموکراتیک، قوانین معمولا قدرت را به ائتلاف حداکثر میدهند. این قوانین جایگزین قانون توافق از روی میل یا مبادله داوطلبانهای که در بازار وجود دارد میشوند. نکتهای که نباید از نظر دور داشت این است که هدف افراد در سیاست شبیه هدفهایی است که به عنوان مصرفکننده، تولیدکننده و عرضهکننده منابع در بخش خصوصی دارند، اما این افراد در اینجا به جای نقشهای فوق، نقش رای دهنده، سیاستمدار، بوروکرات و لابی گر را ایفا میکنند.
مردم گاهی(اما نه همواره) در نظام سیاسی، همانند آنچه در بازار روی میدهد، خودخواهانه عمل میکنند. این افراد در تمامی این موارد با محدودیت مواجه هستند، چرا که میزان اطلاع آنها از اهداف دیگران و مقدار توجه آنها به این اهداف لزوما محدود است.
کسی که در فضای سیاسی به دفاع از کار افراد بیخانمان میپردازد، نوعا به اعمال فشار در راستای انتقال وجوه از دیگر اهداف به سوی هدف کمک به افراد فقیر فاقد مسکن مبادرت میکند (که این انتقال وجوه نشاندهنده جابهجایی منابع واقعی است). دیدگاه این قبیل افراد اگرچه قابل تحسین است، اما محدود میباشد، زیرا این افراد ترجیح میدهند که دولت منابع بیشتری را به برآورده ساختن اهداف آنها اختصاص دهد، حتی اگر این امر به معنای وجود منابع کمتر برای اهداف سایرین باشد. به همین نحو یک انسان متخصص دلسوز، مثلا مدیر پارک ملی، با وجود آنکه خودخواه نیست، به شدت سعی میکند وجوه دولتی را از سایر موارد استفاده آن به سمت توسعه و پیشرفت سیستم پارک ملی جلب نماید. اولویت این شخص آن است که حتی اگر اختصاص منابع بیشتر به پارکها باعث تضییع اهداف مورد دفاع دیگران از قبیل کمک به فقرا شود، این کار صورت پذیرد. بنابراین تقاضای شدید برای بودجه و حمایتهای قانونی (که ضرورتا به بهای تضییع اهداف دیگران خواهد بود) از هر سو وجود دارد.
قوانین و قواعد سیاسی مشخصکننده آن هستند که چگونه باید میان این تقاضاهای رقیب که بسیار فراتر از توانایی دولت هستند داوری کرد. در این بین قواعد بازی سیاسی بسیار حائز اهمیت هستند. آیا دولت کاملا دموکراتیک است یا یک دموکراسی نمایندگی میباشد؟ چه کسانی میتوانند رای دهند؟ دولت در رابطه با چه دامنهای از مسائل میتواند تصمیمگیری کند؟ در واقع قوانین و قواعد سیاسی پاسخ سوالاتی از این دست را به ما میدهند و نهتنها بر اینکه چه کسی چه چیزی را از تولیدات جامعه دریافت کند تاثیر میگذارند، بلکه بر میزان خود تولید و نیز مقداری از منابع که از تولید کالاها و خدمات منحرف شده و در مقابل به اثرگذاری بر بازی سیاسی تخصیص داده میشود تاثیر مینهند.
اما چرا افراد و گروهها غالبا اهداف خود را نه در بازارها بلکه در بخش سیاسی دنبال میکنند؟ دلایل و انگیزههای این امر موارد متنوعی را از انگیزههای خیرخواهانه تا خودخواهانه شامل میشوند. این انگیزهها مختصرا در زیر آمده اند:
- راهحلهای سیاسی میتوانند با تهدید افراد به مجازات زندان یا بدتر از آن، آنها را مجبور کنند اهدافی که به شکل سیاسی انتخاب شدهاند را تامین مالی کنند. این امر مشکل مالی «سواری مجانی» را حل میکند. این مشکل در اثر این نکته پدید میآید که وقتی حمایت مالی تنها به صورت داوطلبانه صورت میپذیرد، حتی شهروندانی که هیچ مبلغی بابت دفاع ملی یا مثلا بابت ساخت یک مجسمه در یکی از میدانهای شهر پرداخت نمیکنند نیز میتوانند به طور بالقوه از مخارجی که دیگران انجام میدهند منتفع شوند.
- نقایص موجود در حمایت قانونی از حقوق افراد از قبیل حق ایمن ماندن از آلایندههای مضر هوا یا حتی حقوق شهروندی افراد را میتوان به گونه سیاسی برطرف ساخت.
- عمل سیاسی حتی در حکومتهای دموکراتیک نیز میتواند این امکان را برای یک گروه فراهم آورد که به بهای متضرر شدن مابقی اعضای جامعه منتفع شوند. این امر به جز در رابطه با هدایا و سرریزهای ناخواسته، در بازارهای آزاد که در آنها از حقوق مالکیت حمایت میشود روی نمیدهد.
در بازارهای آزاد کسانی که هزینه پرداخت میکنند، همانهایی هستند که منتفع میشوند و انتقالهایی از قبیل هدیه کاملا داوطلبانه انجام میگیرند (با این حال پیروزیهای سیاسی غالبا هزینه زیادی برای گروههای برنده به بار میآورند، چرا که لابی کردن بیهزینه نخواهد بود).
با این وجود برخی از جنبههای فرآیند سیاسی کسانی را که اهداف خود را از طریق مسیر سیاسی پیگیری مینمایند محدود می کنند:
- اعضای یک دوره کنگره یا مجلس قانونگذاری نمیتوانند اعضای دوره بعد را متعهد به انجام کاری کنند و لذا یک راه حل و روش سیاسی به جز اعطا یا فروش حقوق خصوصی تنها تا زمانی برقرار میماند که توان سیاسی افرادی که از آن حمایت میکنند حفظ شود. هر برنامه سیاسی، تخصیص زمین یا قرارداد را میتوان با تغییر فشارهای سیاسی تغییر داد یا باطل کرد. به عبارت دیگر روشهای سیاسی را نمیتوان خرید و تنها میتوان آنها را اجاره نمود. بنابراین در صورت ایمن بودن حقوق مالکیت، اعمال سیاسی در مقایسه با خرید خصوصی یا چینشهای مبتنی بر اطمینان ذاتا امنیت کمتری دارند.
- کسب موافقت اکثریت اعضای یک گروه سیاسی مثل کنگره یا یک کمیته خاص با انجام یک عمل کاملا ابتکاری مشکل است. از سوی دیگر در بازارهای آزاد، حمایت مالی از ابتکارها و نوآوریها تنها زمانی انجام میگیرد که چند سرمایهدار و سرمایهگذار به انجام آنها باور داشته باشند، زیرا تنها سرمایه آنها و نه سرمایه تمام مالیاتدهندهها در معرض ریسک قرار خواهد گرفت.
عواقب عمل سیاسی برای شهروندان عادی که به لحاظ سیاسی فعال نیستند، با عواقب فعالیت در بازار بسیار تفاوت خواهد داشت. اگرچه ممکن است این قبیل شهروندها از عمل سیاسی که دیگران انجام میدهند منتفع شوند، اما چه پیامدهای این اقدامات به نفع آنها باشد و چه نه، مقید به همه آنها هستند و باید هزینه برخی از آنها را نیز پرداخت کنند. شهروندان عادی به جز زمانی که رای میدهند و منافع متمرکز یا خاصی داشته و به لحاظ سیاسی سازماندهی خوبی داشته باشند، از فرآیند سیاسی بیرون میمانند. مثلا صاحبان گاوداری نوعا چیزی درباره اینکه چه مقدار بابت فعالیت سیستم پارکهای ملی میپردازند یا آیا مدیریت این پارکها خوب است یا نه نمیدانند یا اطلاعات کمی در این باره دارند. با این همه، آنها به خوبی از برنامه فدرال شیر که تولید این محصول را محدود ساخته و قیمت آن را بالا نگه میدارد آگاه هستند. لذا این افراد انگیزهای برای انجام عمل سیاسی جهت کنترل هزینههای سیستم پارکهای ملی ندارند، اما از انگیزه لازم برای اقدام در راستای توسعه برنامه شیر برخوردار هستند. همتاهای آنها از قبیل مدافعان محیط زیست که علاقهمند به توسعه سیستم پارک ملی هستند، اطلاعات چندانی درباره هزینههایی که برای حمایت از برنامه شیر متحمل میشوند، ندارند و در عوض توجه خود را بر گسترش سیستم پارکها و بودجه آن متمرکز میکنند.
اگرچه فعالیت سیاسی منافع و هزینههایی دارد، رفتار سیاسی باعث بروز مشکلاتی قابل پیشبینی برای عموم شهروندان میشود:
- سیستم یک رای برای هر شهروند که در واقع پول رایج بازار رسمی دموکراتیک است، امکان این که شهروندان شدت ترجیحات خود را نشان دهند برای آنها فراهم نمیآورد.
- رایدهندهها بسته بزرگی از سیاستها را میخرند و نمیتوانند به انتخاب از میان آنها دست بزنند. در دولتهای انتخابی، رایدهندهها یک نامزد واحد (یا همان «بسته») را انتخاب میکنند تا نماینده آنها در موضوعاتی بسیار گوناگون باشد. این افراد نمیتوانند به دیدگاه یکی از نامزدها درباره موضوع الف، نقطهنظر یک نامزد دیگر در رابطه با مساله ب و ... رای دهند، این در حالی است که آنها این کار را حین خرید هزاران کالا در بازار انجام میدهند. در دموکراسیهای نمایندگی میزانسازی ( fine-tuning) دقیق تجلی افراد در صندوق رایگیری غیرممکن است.
- هیچ یک از افراد رایدهنده، عملا شانسی برای انداختن رای تاثیرگذار در صندوق ندارند. حتی در میان بیش از چهار هزار انتخاباتی که در هر دهه برای تعیین اعضای مجلس نمایندگان آمریکا برگزار میشود، رقابتی که نتیجه آن به واسطه کمتر از صد رای مشخص شود، دارای ارزش خبری زیادی در سطح ملی خواهد بود و معمولا اگر چنین شرایطی پیش بیاید بازشماری آرا صورت میگیرد. به علاوه هزینه رایهای ناآگاهانه یا اشتباهی که باعث بروز تفاوت در نتیجه انتخابات میگردند در میان سایر شهروندان پخش خواهد شد. این هزینه با هزینه ناشی از خرید شخصی اشتباه که کل بار آن بر دوش خریدار خواهد افتاد، فرق دارد. از این رو افراد انگیزه چندانی برای صرف وقت و انرژی جهت مطالعه در باب مسائلی که در انتخابات مطرح شده و فراتر از منافع محدود شخصی آنها باشد، ندارند و انگیزه کمی برای ارزیابی عملکرد کلی سیاستمدارها و حتی رایدهی دارند. آنها از اغلب موضوعات «به طور عقلایی غفلت میکنند». بنابراین امر منطقی برای سیاستمدارها آن است که عمدتا به گروههای دارای منافع خاص در موضوعات مختلف توجه کنند و از حمایت مالی این گروهها در زمان انتخابات استفاده نمایند.
ارسال نظر