فرید فروهنده

سریال چاردیواری به کارگردانی سیروس مقدم، موفق‌ترین سریال نوروز ۱۳۸۹ به نظر می‌رسد. این سریال که بازیگرانی همچون امیر جعفری، آتیلا پسیانی، مریم امیر جلالی، مهران رجبی، بهنوش طباطبایی، صدرالدین حجازی، سعید آقاخانی و... در آن به ایفای نقش می‌پردازند، در مقایسه با سریال زن بابا (شبکه سوم سیما) و دارا و ندار (شبکه تهران) در سطح تقریبا غیرقابل قیاسی موفق تر به نظر می‌رسد؛ چه از نظر استقبال مردم و چه از نظر کیفیت سطح سریال. داستان چاردیواری درباره جوانی به نام نادر است که در گذشته درخواست دختر جوان و متمولی را برای ازدواج ظاهری و رسمی قبول کرده است. دختر قصد داشته با این ازدواج در خارج از کشور ادامه تحصیل دهد، حالا پس از چند سال دختر از خارج از کشور برگشته و قصد دارد به این ازدواج رسمی با نادر خاتمه بدهد؛ اما در عین حال با همکاری نادر طوری در برابر پدرش صحنه‌سازی کند که او و نادر پس از چند سال زندگی مشترک، با هم اختلاف دارند. از سوی دیگر نادر در رابطه با خانواده پدری‌اش هم دچار مسائلی است که وضعیت او را پیچیده‌تر می‌کنند. موفقیت سریال چاردیواری خوشحال‌کننده است، چراکه به چند دلیل کارکردهای مختلف این سریال مثبت به نظر می‌رسد:

یک) چاردیواری از معدود سریال‌های موفق تلویزیونی است که مبتلا به سندروم «تجمل نمایی» نیست. اتومبیل‌های گران قیمت، عمارت‌های مجلل، دختران و پسران آلامد و... که چند سالی است گریبان سریال‌های تلویزیونی را گرفته اند، در چاردیواری دیده نمی‌شوند. سریال «سلامت» است.

دو) چاردیواری در عین حال که مبتلا به سندروم «تجمل نمایی» نیست، دچار عارضه فلاکت نمایی هم نشده و اگرچه بخش عمده فضای سریال در محلات جنوب شهر تهران می‌گذرد، اما فضای فقر و فلاکت بر فیلم حکمفرما نیست. طبقه اجتماعی مورد توجه فیلم دچار مساله فقر و فلاکت نیستند.

سه)چاردیواری «لحن» درستی را در پرداخت و مرحله کارگردانی اتخاذ کرده است. اندازه کمدی فیلم خوب است و فیلم به ورطه طنزهای سطح پایین تلویزیونی درنغلتیده است؛ چیزی که نمونه‌اش را در سریال زن بابای شبکه سوم سیما مشاهده می‌کنیم. چاردیواری سرشار از بگومگوهای کلافه کننده برای رسیدن به -مثلا- طنز نیست. انتخاب بازیگران در سریال درست است. حتی موسیقی سریال هم کمک بسیار مؤثری کرده که لحن سریال بهتر حفظ شود. اگرچه ممکن است در وهله اول این مغلطه به وجود بیاید که موسیقی «محلی» سریال برای یک سریال «تهرانی» ممکن است مناسب نباشد، اما اتفاقا یکی از برگ‌های برنده سریال لحن مناسب و حال و هوای مطبوعی است که ازطریق موسیقی ایجاد می‌شود. نوآوری آریا عظیمی‌نژاد آهنگساز فیلم و شجاعت تهیه‌کننده و کارگردان برای پذیرش چنین تصمیم درستی قابل تحسین است.

چهار) چاردیواری مبتلا به یک سندروم دیگر سریال‌های تلویزیونی که می‌شود از آن به عنوان سندروم «هزار و یک شب» نام برد، نیست. در سریال‌های مبتلا به این سندروم (از جمله سریال قبلی سیروس مقدم رستگاران) ما به سبک داستان‌های هزار و یک شب با شبکه پیچیده‌ای از روایت‌ها و روابط فامیلی روبه‌رو هستیم. آقای الف خواهرزاده آقای ب است و ب همسر ج و ج قرار است ارثیه‌ای را به نابرادری الف برساند. اما خانم د وارد ماجرا می‌شود و بعد سر و کله آقای پ پیدا می‌شود که فرزند خانم ج بوده و... یک فضای کشدار و پیچ خورده‌ای از توطئه‌ها و روابط فامیلی بر سراسر سریال حاکم می‌شود. اما چاردیواری این‌طور نیست و این هم یکی دیگر از امتیازات آن است.

پنج)چاردیواری برخلاف سریال‌های دیگر این سال‌ها از شرافت انسانی، عشق، محبت، و عزت نفس صحبت می‌کند. اگر توضیح بیشتر لازم است بعد از اتمام این سریال، کانال تلویزیون را به شبکه سوم برگردانید و سریال آن شبکه را ملاحظه کنید! در چاردیواری حتی انسان‌های کم بضاعت هم عزت نفس و شرافت دارند و معنی محبت و عشق را می‌فهمند. این چیزی است که سال‌ها است از سریال‌های تلویزیونی رخت بسته است. دست کم از زمان سریال نرگس به این سو، رذالت و پستی و جفاکاری و توطئه گری جذاب جلوه داده شدند و مردم به تماشای نفرت حتی در سریال مهر مادری عادت کردند. پیرمردها با بازی حمید لولایی و محمد شیری و سیروس گرجستانی و محمد کاسبی و غیره، جوان تر‌ها با بازی مهران غفوریان، جواد رضویان و حتی مهران مدیری به همراه نویسندگان و کارگردانان مختلف، فضای درام‌های تلویزیونی را به سوی درونمایه «هرچه پست تر، بهتر» سوق دادند، اما خوشحالیم که چاردیواری این‌طور نیست. و مثلا نادر (با بازی امیر جعفری) جوان شریف و درستکاری است. بقیه شخصیت‌ها هم همین‌طور هستند: ناصر، تقی تاکسی، مریم، آهو خانم، و حتی محبت (با بازی مهران رجبی). امیدواریم سریال چاردیواری، نویدبخش سال خوب برای سریال‌های تلویزیونی باشد. امیدواریم امسال عارضه‌های متعددی که چند سال است گریبان سریال‌های تلویزیونی را گرفته است، از تلویزیون رخت بربندند.