نوبلیستهای اقتصادجوایز نوبل در سال ۱۹۸۳
جرارد دبرو
جرارد دبرو در سال ۱۹۲۱ در فرانسه متولد شد و تحصیلات مقدماتی خود را در کالج شهر کالس گذراند و با شروع جنگ جهانی در سال ۱۹۳۹ به جای ورود به یکی از دانشگاههای پاریس مجبور شد در رشته ریاضیات در آمبرت تحصیل کند و در سال بعد به گرنوبل منتقل شد و در رشته ریاضی فارغالتحصیل شد.
مهدی محمدی
جرارد دبرو در سال ۱۹۲۱ در فرانسه متولد شد و تحصیلات مقدماتی خود را در کالج شهر کالس گذراند و با شروع جنگ جهانی در سال ۱۹۳۹ به جای ورود به یکی از دانشگاههای پاریس مجبور شد در رشته ریاضیات در آمبرت تحصیل کند و در سال بعد به گرنوبل منتقل شد و در رشته ریاضی فارغالتحصیل شد. او به ادامه تحصیل در رشته ریاضی ادامه داد و مدارج بالاتر را در سال ۱۹۴۵ اخذ کرد و به تدریج به اقتصاد علاقهمند شد و این علاقه به کل زندگی حرفهای او تسری پیدا کرد. این تغییر علاقه موجب شد تا تحقیقات خود را در رشته اقتصاد با کتابهای موریس آلیس آغاز کند و برای حضور در سمینارها به آمریکا برود و این جایی بود که با لئونتیف آشنا شد و اقامت او در آمریکا ادامه یافت و به تحقیق در دانشگاههای آمریکا ادامه داد.
جایزه نوبل سال ۱۹۸۳ برای تحقیقات بنیادی جرارد دبرو در حیطه نظریه تعادل عمومی به او اعطا شد. مصرفکنندگان و بنگاهها در نظام بازار غیرمتمرکز تصمیماتی را درباره خرید و فروش کالاها و خدمات بر مبنای نفع شخصی اتخاذ میکنند. آدام اسمیت قبلا این سوال را مطرح کرد که چطور این تصمیمات به ظاهر مستقل هماهنگ میشود و به موقعیتی منجر میشود که در آن فروشندگان معمولا مشتریان تولید برنامهریزی شده خود را پیدا میکنند و مصرفکنندگان به مصرف برنامهریزی خود میرسند. جواب اسمیت این بود که با در نظر گرفتن قیمتها و انعطاف پذیری دستمزد، نظام قیمتها به هماهنگی برنامههای فردی منتهی میشود. والراس در اواخر قرن نوزدهم میلادی این ایده را در شکل ریاضی به صورت نظامی از معادلات فرمول بندی نمود که در آن تقاضای مصرفکنندگان برای کالاها و خدمات و عرضه تولیدکنندگان از همان کالاها و خدمات و تقاضای آنها برای عوامل تولید و برابری بین عرضه و تقاضا یا تعادل در بازار را نشان میدهد. اما این ایده بعدها مورد این انتقاد قرار گرفت که آیا راهحل اقتصادی معنی داری برای این نظام وجود دارد یا به عبارت دیگر آیا این ساختار نظری برای درک نظام بازار از لحاظ منطقی سازگار است.
دستاورد عمده جرارد دبرو به اثبات وجود قیمتهای تعادلی برمیگردد. اولین کار دبرو به اوایل دهه ۱۹۵۰ با آرو مربوط میشود. آرو و دبرو یک مدل ریاضی از اقتصاد بازار را طراحی کردند که تولیدکنندگان مختلف به برنامهریزی تولید کالاها و خدمات و تقاضای عوامل تولید خود طوری میپردازند که سودشان حداکثر شود. بنابراین، ارتباطات درون مدلی بین عرضه کالاها و تقاضا برای عوامل تولید از یکسو و تمامی قیمتها از سوی دیگر برقرار گردید. آرو و دبرو با افزودن برخی مفروضات درباره رفتار مصرفکننده به توابع تقاضایی رسیدند که روابط بین قیمتها و مقدارهای عرضه و تقاضا شده را نشان میداد. آرو و دبرو در این مدل وجود قیمتهای تعادلی را اثبات کردند یعنی سازگاری منطقی درونی مدل والراس و اسمیت از اقتصاد بازار را تایید کردند. مفهوم کالاها در این نظریه طوری تعریف شده که نظریه میتواند در تحلیل تعادل ایستای محض، تحلیل توزیع فضایی فعالیتهای تولید و مصرف، تحلیل بین زمانی و تحلیل نااطمینانی استفاده شود. بنابراین، نظریه تعادل عمومی دبرو ترکیبی از نظریه موقعیت، سرمایه و رفتار اقتصادی تحت شرایط نااطمینانی میباشد. مساله اساسی که به اقتصاد بازار مربوط میشود به خواص هنجاری تخصیص منابع بازار بر میگردد، یعنی اینکه آیا تحقق نفع شخصی از طریق دست نامرئی مکانیسم بازار به استفاده کارآمد از منابع محدود جامعه منجر میگردد؟ آیا منابع طوری مورد استفاده قرار میگیرد که بهبود وضعیت هر فرد بدون بدتر شدن وضعیت فرد دیگر امکان پذیر نباشد؟ برای مدتهای طولانی تصور بر این شکل گرفته بود که تشکیل قیمتهای بازاری دارای خواص کارآیی است، اما ماهیت دقیق و شرایط کامل چنین حالتی تعیین نشده بود. کار دبرو و پیروان او این شرایط را با جزئیات آشکار نمود و مورد تحلیل قرار داد. ایده اقتصاد بازار با ثبات تعادل نیز سروکار دارد. یک خاصیت جالب ثبات دربرگیرنده این سوال است که آیا برای هر گروه از عاملان بازار سودآور است که کاملا از اقتصاد بازار خارج شوند و بهبود وضعیت اقتصادی خود را مستقل تامین کنند. دبرو در مقاله مشترکی با هربرت اساسکارف نشان داد که در اقتصادهای خیلی بزرگ برای هیچ گروهی سودمند نیست که مبادلات بازاری خود را خاتمه دهد. از این رو تعادل بازار از این جنبه باثبات خواهد بود.
دبرو همچنین در مورد نظریه رفتار مصرفکننده هم با کارهای خود نشان داد که امکان نمایش ترجیحات مصرفکننده از توابع موسوم به مطلوبیت وجود دارد و توابع تقاضای فردی به طور سازگاری برای گروهها قابل جمع کردن است.
منبع:
http://nobelprize.org/nobel_prizes/economics/laureates /۱۹۸۳ - Gerard Debreu
ارسال نظر