روز حمید فرخ‌نژاد

علیرضا مجمع

۱این روزهای آخر جشنواره هر سال روزهای دلگیری است. وقتی فکر می‌کنی که این ماجرا تا یک سال دیگر برگزار نمی‌شود دلت می‌گیرد. اما کاری نمی‌شود کرد. از همین لحظه باید استفاده کرد؛ «دم را باید غنیمت شمرد». ۲بالاخره سر و کله حمید فرخ نژاد در سینمای ما پیدا شد و با همان طنز همیشگی‌اش با همه برخورد کرد. او در فیلم شب واقعه نقش آدمی را بازی می‌کند که در روزهای اول جنگ هیچ ربطی به بچه‌هایی که جنگیدند ندارد.

اسمش دریا قلی است. او وقتی یک شب در مخروبه خودش خواب است، از خانه‌اش بیرون می‌آید و می‌بیند عراقی‌ها دارند به سمت بچه‌های ایرانی می‌آیند تا آنها را قیچی کنند و او کار شرافتمندانه‌ای انجام می‌دهد تا جان بچه رزمنده‌های ایرانی را نجات دهد. این ماجرای واقعی را حبیب احمدزاده در کتاب قصه‌های شهر جنگی نوشته است.

اما حمید فرخ نژاد در این فیلم نقش دریاقلی را بی‌نقص بازی کرده است. اگر امسال اتفاقات حاشیه‌ای نیفتد، جایزه اول حق فرخ‌نژاد است؛ هم به لحاظ تعداد کارهایی که انجام داده و هم به دلیل کیفیت بالای بازیگری ای که در این جشنواره ارائه داده است.

۳ گفت‌وگوی من با حمید فرخ‌نژاد بیشتر به صحبت‌های او درباره فضای جشنواره و فیلم‌هایش اختصاص داشت و اینکه تنها فیلمی که ساخته است - سفر سرخ - نه سال است که اجازه نمایش ندارد. البته تلویزیون در این میان نقش غیرقابل انکاری دارد و اجازه نمی‌دهد فیلم به نمایش در بیاید چون تهیه‌کننده فیلم است.

این هم از لطیفه‌های روزگار ماست. تهیه‌کننده فیلمی می‌سازد و به دور از دغدغه سرمایه‌گذاری و بازگشت سرمایه‌اش جلوی فیلم را می‌گیرد. فرخ‌نژاد بسیار صریح و شفاف گفت که فیلم‌هایی که او در این جشنواره دارد و از سال‌های قبل باقی مانده بود، اگر در روال عادی به نمایش در می‌آمد هیچ مساله‌ای به وجود نمی‌آورد، ولی حالا که نمایش داده شده است حرف و حدیث‌هایی به دنبال دارد. فرخ‌نژاد این مساله را ناشی از مدیریت چهار سال قبل سینمای ایران می‌دانست که ضعیف عمل کردند و نگذاشتند به قول او این زایمان طبیعی صورت بگیرد.

۴شوخی جشنواره فجر امسال دست‌کم در بخش بین‌الملل، جایزه بهترین فیلمنامه این بخش به فیلم به رنگ ارغوان ابراهیم حاتمی‌کیا بود. بانمک است؛ فیلمی را چند سال توقیف می‌کنند، بعد مجوز نمایش می‌دهند و آن را در بخش بین‌الملل قرار می‌دهند و تازه به آن جایزه هم می‌دهند! این اتفاقات فقط و تنها فقط در سینمای ایران رخ می‌دهد و هیچ جای دیگر دنیا نمی‌شود نمونه آن را دید.

۵اتفاق دیگری که آن هم فقط در ایران امکان وقوع دارد، تعداد نفرات هیات داوران جشنواره است که در همه این سال‌ها اولین بار است که تعدادش زوج است. بالطبع تعداد نفرات هیات داوران هر جشنواره ای به جهت اینکه باید نظرات به اکثریت برسد یا ۵ نفره است یا هفت نفره. در جشنواره‌های سال‌های قبل هم همین منطق حاکم بود.

اما امسال شنیدیم که فاطمه گودرزی به جمع هیات داوران نیامده و دوستان گفته‌اند با همین شش نفر آرا را محاسبه می‌کنند. به هر حال اگر فیلمی سه نفر موافق و سه نفر مخالف داشت چه باید کرد؟ حتما دبیر جشنواره از اختیارات دبیریش استفاده می‌کند و در نقش فصل الخطاب ظاهر می‌شود. اگر این‌طور است، پس اصلا چه نیازی به هیات داوری؟

۶در بخش بین‌الملل جایزه تماشاگران هم داده شد. به چه فیلمی؟! به عصر روز دهم به تهیه‌کنندگی بنیاد سینمایی فارابی. اوضاع با حالی است. دور هم داریم خوش می‌گذرانیم دیگر. خودمان از بودجه دولتی هزینه می‌کنیم، میلیاردی هزینه می‌کنیم، در بخش بین‌الملل می‌گذاریم، خودمان را جای مردم می‌گذاریم و به آن جایزه هم می‌دهیم. اساسا همه رگ شوخی و طنزشان زده بیرون.