کارکرد اسطوره را در داستان محتوایی و ساختاری می‌بینم

ایسنا- محمدرحیم اخوت گفت: کارکرد اسطوره را در داستان بیشتر محتوایی و ساختاری می‌بینم تا روایی و صناعتی. این داستان‌نویس بیان کرد: اگر بپذیریم که اسطوره نوعی نگرش آدمی به جهان است که بعد جایش را به نگرش تاریخی داد، قاعدتا دیگر کارکردی در فرهنگ امروز و پدیده‌های آن از جمله داستان ندارد. او افزود: اسطوره‌ها ضمنا حاوی به اصطلاح حقایق یا پرسش‌هایی است که گذشت زمان و تحولات تاریخی - فرهنگی چندان خللی در آنها پدید نیاورده است. این‌گونه درون‌مایه‌ها می‌توانند نه در نحوه‌ روایت داستانی، بلکه در موضوع و به اصطلاح محتوای داستان جایی داشته باشند.اخوت خاطرنشان کرد: در واقع اگر بشود صناعت و قالب داستان را از محتوای آن جدا کرد، پرسش‌ها و حتی پاسخ‌هایی که اسطوره‌ها مطرح کرده‌اند، احتمالا امروز هم بتواند در داستان مطرح شود؛ به شرط اینکه صناعت یعنی نحوه روایت داستانی را مخدوش نکند. او در خصوص استفاده از اسطوره‌ها در داستان اظهار کرد: اسطوره‌ها می‌توانند دایره شمول و عمومیت داستان را گسترده‌تر کند؛ به شرطی که در آن خوب جا افتاده باشد؛ یعنی عنصر عاریتی نباشد، باورپذیری داستان و منطق درونی آن را خدشه‌دار نکند، وصله ناهماهنگ نباشد و به طور تصنعی به داستان تحمیل نشده باشد. این داستان‌نویس درباره روند امروزی کردن اسطوره‌ها نیز گفت: گمان نمی‌کنم بشود روند مشخصی را برای آن ترسیم کرد. این روند به هنر داستان‌نویس و صناعتی که به کار می‌برد، بستگی دارد؛ صناعتی که ابداعی است و چون ابداعی است، ناشناخته است تا وقتی که هنرمند آن را به وجود آورد.