تحلیل سایت تابناک از واکنشها به نامه محسن رضایی
سایت تابناک که زیر نظر محسن رضایی کار میکند، درباره مخالفتها با نامه محسن رضایی به مقام معظم رهبری نوشت: اگر چه میتوان گفت نامه دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام که البته به یقین از سر خیرخواهی نوشته شده است، میتوانست حاوی نیک و بد سخن میرحسین به شکل توامان نیز باشد، اما بااین وجود واکنشهای انجام گرفته به نامه محسن رضایی به رهبر انقلاب اسلامی، آنقدر تند و افراطی بود که امیدهای گشایش روزنههای هر چند کوچک برای عقلایی کردن فضای سیاسی ایران را کم رنگتر از پیش نمود. سایت تابناک مینویسد: قابل توجهاینکه اتفاقا افراطیتریناین واکنشها از سوی کسانی صورت میگیرد که داعیه ولایتمداریشان گوش فلک را پر کرده است و در عین حال همیشه بر خلاف نصایح و رهنمودهای رهبری حرکت میکنند، چرا که الگوی جذب حداکثری و دفع حداقلی مطرح شده توسط رهبر انقلاب را نادیده میگیرند. متهم کردن و منافق خواندن افراد را به خاطر داشتن اختلاف سلیقه با آنان، رها نمیکنند و هنوز جوهر کلام رهبری خشک نشده در حرم امام همه مخالفان را به باد دشنام و ناسزا میگیرند. اینان هر که را مخالف خود میبینند وابسته به مرکز فرماندهی دشمن میکنند که کارشان راحت شود، فارغ از پاسخگویی در قبال مشکلات به وجود آمده، عدهای از مردم را در قبال عده دیگر میشورانند. که هر چه فضا افراطی تر و آشوب زده تر کم کاری و مسوولیتناپذیری آنان مغفولتر و پنهانتر. تابناک مینویسد: به یکباره و همه با هم بیمحابا به بیانیه و نامهای میتازند که گویی هیچ حرف امیدبخش و مثبتی در آن نبوده و تام و تمام آن سیاهی است و تباهی! پرسش از بر افروختگان از نامه رضاییاین است که برادران مومن و معتقد به نظام و ولایت هیچ پیام مثبتی در نامه یادشده ندیدند؟ اینکه راهپیمایی روز چهارشنبه ملت در تقبیح حرمتشکنی عاشورا را نوعی بیعت مجدد با نظام و ولایت دانستهاند و این میتواند سر آغازی باشد برای بازگشت آرامش به کشور امر نکوهیدهای است؟ پرسش دیگر این است که از کی تاکنون درخواست ارائه رهنمون از رهبری تعیین تکلیف برای ایشان است؟ مگر رهبر انقلاب بارها براین نکته تاکید نداشتهاند که نخبگان و خواص جامعه به جای سکوت و انفعال باید در شرایط حساس به راهکارهایی برای بهبود امور بیندیشند، از نظر این آقایان آیا در خواست رهنمون خود گامی در مسیر گشایش بن بستهای سیاسی نیست؟
تابناک در پایان مینویسد: طرح این پرسشها و مباحث به یقین برای دفاع از شخص نیست، بلکه مرثیهای است بر آنچه که این روزها بر فضای سیاسی و اجتماعی کشورمان میرود. امروز همه از حرمتشکنی عاشورا و جسارت به امام سخن میگویند ـ دو موضوعی که بی تردید همه ایرانیان را متاثر کرد ـ اما هیچکس نیامد بررسی کند که چه کسانی سبب شدند تا جامعه آنقدر به سوی افراط برود که شاهد چنین وقایع دردناکی باشد. امروز همین افراطیها با ابزارها و تریبونهایی که در اختیار دارند چنان فضاییایجاد کردهاند که جز خود همه را به انفعال کشاندهاند و اکنون حتی تحمل محدود کسانی که کارنامهشان در انقلاب بسیار روشنتر و پربارتر ازایشان است را هم ندارند.
ارسال نظر