دایرهالمعارف اقتصاد
جریانهای بینالمللی سرمایه - ۲۴ آذر ۸۸
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
بخش پایانی
ترکیب جریانهای مالی و سرمایهای افزایش سرمایه
عدم ترازهای تجاری با کمک جریانهای مالی و سرمایهای جبران میشوند که تغییراتی را در داراییهای خالص خارجی به بار میآورند. این پرداختها میتوانند به شکل هرگونه ترکیبی از موارد زیر باشند.
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
بخش پایانی
ترکیب جریانهای مالی و سرمایهای افزایش سرمایه
عدم ترازهای تجاری با کمک جریانهای مالی و سرمایهای جبران میشوند که تغییراتی را در داراییهای خالص خارجی به بار میآورند. این پرداختها میتوانند به شکل هرگونه ترکیبی از موارد زیر باشند.
* سرمایهگذاری در پرتفولیوها (خرید اوراق بهادار یا سهام)
* سرمایهگذاری مستقیم در شرکتهای داخلی (FDI) از جمله تاسیس شرکتهای جدید
* تغییر در ذخایر بینالمللی (۹)
همانطور که جدول یک نشان میدهد کشورهای صنعتی برای تامین مالی ترازهای حساب جاری خود عمدتا از جریانهای مالی و کمتر از سرمایهگذاری مستقیم یا جریانهای ذخیره استفاده کردهاند. در واقع اگر چه کشورهای صنعتی در حال وارد کردن سرمایه در قالب سایر جریانهای مالی بودند، اما در همان حین با انجام سرمایهگذاری مستقیم خارجی به صادرات سرمایه میپرداختند (جریان خروجی سرمایه با علامت منفی نشان داده شده است). طی نه سال نشان داده شده در جدول یک جریان خالص سرمایهگذاری مستقیم از کشورهای صنعتی به طور متوسط برابر 115-میلیارد دلار و عمدتا به سوی کشورهای در حال توسعه بود. این جریانهای خروجی سرمایه بخش مهمی از تامین مالی سرمایهگذاری در کشورهای کمتر توسعه یافته را به خود اختصاص میدادند. در این کشورها جریانهای ورودی سرمایهگذاری مستقیم خارجی به طور متوسط معادل 154میلیارد دلار بود. ارقام مثبت نشانگر جریانهای ورودی به آنها هستند.
اختلاف میان جریان خروجی از کشورهای صنعتی و جریان ورودی به کشورهای در حال توسعه عمدتا به خاطر سرمایهگذاری مستقیم خارجی در آمریکا بوده که مقدار آن به طور متوسط معادل ۳۶-میلیارد دلار بوده است. این نکته بدان معناست که کشورهای کمتر توسعه یافته سرمایهگذاری قابلتوجهی را در آمریکا انجام میدادند.
بخش عمده از این امر به فرار سرمایه از بازارهای ناامن مالی در این کشورها به سوی کشورهای صنعتی بازمیگردد که حقوق مالکیت در آنها از امنیت بیشتری برخوردار هستند. از آن جا که مطالبات مالی میتوانند کوتاهمدت یا بلندمدت و واقعی یا مالی باشند، عاملی کلیدی در امر توسعه آن است که سهم سرمایهگذاریهای بلندمدت به صورت نسبتی از جریانهای ورودی سرمایه به کشورهای کمتر توسعه یافته افزایش پیدا کند.(10) سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی (که با سهم قابلملاحظه سرمایهگذار در مالکیت آنها از سرمایهگذاری در پرتفولیوها تمییز داده میشوند) با تعهد بیشتر به منافع بلندمدت پروژه مربوطه و فعالیت در مدیریت این پروژه همراه خواهد بود. اگر چه آمریکا در کنار کشورهای رو به توسعه مهمترین دریافتکننده جریانهای ورودی سرمایهگذاری مستقیم بوده است، اما از عرضهکنندههای مهم سرمایهگذاری مستقیم خارجی نیز میباشد.
همانگونه که در جدول یک نشان داده شده است، جریانهای سرمایهگذاری خالص از کشورهای صنعتی به کشورهای کمتر توسعه یافته قابلملاحظه بوده و جزو عوامل مهم رشد این گونه کشورها بوده است. با این وجود مقدار زیادی از سرمایهگذاری کشورهای صنعتی و در حال توسعه به سمت آمریکا هدایت شده است. بخش قابلتوجهی از این جریانهای ورودی سرمایه از کشورهای کمتر توسعه یافته به سمت آمریکا به خرید دیون دولت ایالاتمتحده از سوی LDCها مربوط میشده است، چرا که بانکهای مرکزی کشورهای کمتر توسعه یافته میزان زیادی از دیون آمریکا را در قالب ذخایر بینالمللی خریداری میکنند تا به وسیله آنها از ارزهای داخلی خود پشتیبانی نمایند. خرید این گونه داراییهای ذخیره و به ویژه خرید اوراق قرضه کوتاهمدت خزانهداری آمریکا طی سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۳ به یک تریلیون دلار رسید که تنها ۳۴۰میلیارد دلار از این مقدار خرید در سال آخر یعنی سال ۲۰۰۳ انجام شد.
کشورهای صنعتی غیر از آمریکا، به طور خاص پنج کشور فرانسه، ژاپن، هلند، سوئیس و بریتانیا سرمایهگذارهای خالص اصلی بودهاند. این پنج کشور بیشترین مقدار سرمایهگذاری مستقیم، یعنی معادل 76درصد از خالص سرمایهگذاریهای مستقیم سالانه تمامی کشورهای کمتر توسعه یافته را در خلال سالهای 1995 تا 2003 انجام دادند. (11) توزیع این (جریانهای ورودی) خالص سرمایهگذاری مستقیم خارجی در میان LCDها یکنواخت نبوده است. تقریبا نیمی از این سرمایهگذاریهای صورت گرفته در کشورهای در حال توسعه در سه کشور انجام شدهاند که عبارتند از چین (26درصد)، برزیل (13درصد) و مکزیک (8درصد). در سوی دیگر این طیف کشورهای زیر صحرای آفریقا در مجموع تنها 5درصد از کل سرمایهگذاریهای مستقیم انجام شده در LDCها را به خود اختصاص دادهاند.
توجه: جریانهای سرمایه نشاندهنده استقراض و سرمایهگذاریهای صورت گرفته در تمام دورههای زمانی در داراییهای پولی تا وامدهی کوتاهمدت و سرمایهگذاری در ارزش ویژه یا اوراق قرضه بلندمدت میباشند. جریانهای ورودی سرمایه (استقراض و سرمایهگذاری) با علامت مثبت و جریانهای خروجی سرمایه (وامدهی و سرمایهگذاری) با علامت منفی نشان داده شدهاند.
شکل ۴- جایگاه کشورهای بزرگ صنعتی به لحاظ میزان خالص سرمایهگذاری مستقیم خارجی
جریانهای معاصر و تاریخی مالی و سرمایهای
طی دویست سال گذشته، سرمایهگذارهای مهم بینالمللی در سطح دنیا کشورهای اروپای غربی به ویژه انگلستان، هلند و سوئیس بودهاند. سرمایه این کشورها در مستعمرههای خود آنها و مستعمرات دیگر کشورهای اروپایی و نیز در سایر کشورهای در حال توسعه (ابتدا در نیمکره غربی و در این اواخر در سرتاسر دنیا به ویژه در چین و برزیل) به کار گرفته شده است. طی قرن نوزده میلادی بریتانیاییها بودجه لازم برای ساخت خطوط راهآهن سراسری در آمریکا و کانادا را تامین میکردند و کشتزارهای وسیعی را در آفریقا و آسیا به وجود میآوردند. امروزه بریتانیای کبیر و هلند همچنان همانند دوران استعماری جزو بزرگترین کشورهایی ماندهاند که به طور مستقیم در آمریکا سرمایهگذاری میکنند. بریتانیا بزرگترین سرمایهگذار در آمریکا است و پس از آن ژاپن، آلمان، هلند و فرانسه قرار دارند. آمریکا نیز بعد از جنگ جهانی اول به عنوان سرمایهگذار مستقیم مسلط در دنیا ظاهر شد و هنوز هم به لحاظ ناخالص از چنین جایگاهی برخوردار است.
طی دو دهه گذشته انگلستان دوباره به بزرگترین سرمایهگذار مستقیم خارجی در دنیا بدل شده است. خالص داراییهای این کشور بر اساس نرخ ارز حاکم در سال ۲۰۰۳ نزدیک به ۶۰۰میلیارد دلار بود. آمریکا، ژاپن، سوئیس و هلند در این ردهبندی بعد از این کشور قرار دارند. همانطور که در شکل ۴ میبینیم، جریانهای سرمایهگذاری مستقیم خارجی توسط این پنج سرمایهگذار عمده باعث انباشت داراییهای بینالمللی عظیمی شده است. (۱۲)
پانویسها:
۱ - به لحاظ فنی تامین مالی حسابجاری از طریق مجموع حساب سرمایه، حساب مالی و جریانهای اندوخته انجام میشود. حساب مالی (سرمایهگذاری مستقیم و سرمایهگذاری در پرتفولیوها) ۹۰درصد از این تامین بودجه را به خود اختصاص میدهد، در حالی که حساب سرمایه (پرداخت بابت ساختمانها و داراییهای ثابتی از قبیل زمین) بخش کوچکی از تامین بودجه حسابجاری (نوعا کمتر از ۱۰درصد) را تشکیل میدهد. مقدار ناچیز باقیمانده نیز توسط جریانهای ارز میان بانکهای مرکزی صورت میپذیرد. معمولا بخش مالی تراز پرداختها را حساب سرمایه مینامند و «حساب سرمایه» و «حساب مالی» به استثنای حالتی که تفکیک آنها لازم باشد به جای همدیگر به کار میروند.
2 - توجه داشته باشید که اینها تراکنشهای مالی هستند که در آنها اوراق بهادار یا داراییهای واقعی خریدوفروش میشوند و ارز در آنها مبادله نمیشود. بانک تسویه بینالمللی حجم روزانه تراکنشهای پولی در سال 2001 را 2/1تریلیون دلار تخمین زده است. بنابراین جریان روزانهای که در بازارهای ارز صورت میگیرد، تقریبا معادل یکسوم حجم سالانه جریانهای مالی است. این موارد به همراه سایر دادههای موجود در این مقاله (به جز مواردی که منبع آنها به طور جداگانه ذکر شده است) از گزارش «آمار تراز پرداختها»ی صندوق بینالمللی پول در ماه مه 2005 استخراج شدهاند. آخرین مشاهدات در رابطه با همه دادههای منطقهای یا بینالمللی به سالهای 2002 یا 2003 مربوط میشوند.
۳ - William J. Zeile, "U.S. Affiliates of Foreign Companies: Operations in ۲۰۰۱," Survey of Current Business ۸۳ (August ۲۰۰۳): ۵۰.
4 - این سازمانهای بینالمللی عمدتا عبارتند از صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، سایر بانکهای منطقهای توسعه و سازمان ملل.
۵ - در سال ۱۹۹۸ جریانهای سرمایه هنگکنگ به بیش از ۷درصد کل مقدار جهانی آن بالغ شد؛ چراکه جریانهای ورودی به داراییهای مالی هنگکنگ و جریانهای خروجی از دیون آن، هر یک به پانزده برابر مقدار سالهای قبل خود رسیدند.
6 - این مشکلی نیست که تنها مربوط به این اواخر باشد. در اولین گزارش IMF در رابطه با این موضوع که در 1987 منتشر شد (گزارش اختلاف حسابجاری دنیا) مشخص شد که از دهه 1970 به این سو اختلاف فاحشی در این حساب وجود داشته است.
۷ - در سال ۱۹۸۴ رابرت هلر، رییس پیشین هیاتمدیره فدرال رزرو به کنگره اعلام کرد که «دلیلی برای باور به این نکته وجود دارد که بخش عمدهای از تراکنشهای ثبت نشده به خاطر گزارش نادرست درآمد حاصل از خدماتی مثل بازار سرمایهگذاری درآمدهای کسب شده در خارج، کارمزدها و درآمدهای حاصل از سرمایهگذاری بوده است. لذا اگر کسری حسابجاری آمریکا درست اندازهگیری میشد، احتمالا به میزان چشمگیری از آن چه توسط دادههای گزارش شده رسمی نشان داده شده است کمتر میبود» (هلر، ۱۹۸۴، ص ۶۷). به همین نحو این گمان برای مدت زیادی وجود داشته است که در دادههای مربوط به تجارت کالا، هم صادرات کالا و هم درآمد بهرهای کمتر از واقع گزارش شده باشد (رجوع کنید به آت، ۱۹۸۷).
8 - مانده کشورهای صنعتی و کشورهای کمتر توسعه یافته نیز به تناسب کاهش مییافت و باعث میشد که تراز حسابجاری آنها، کاهش و تراز حساب سرمایهشان افزایش پیدا کند.
۹ - داراییهای اندوخته بینالمللی شامل ارزهای خارجی نگهداری شده (پول یا داراییهای کوتاهمدت) هستند که توسط افراد و شرکتهای عمومی (دولت و بانک مرکزی) یا خصوصی نگهداری میشوند.
10 - برای دریافتن اهمیت سرمایهگذاری بلندمدت در کشورهای در حال توسعه رجوع کنید به Chuhan et al. 1996
۱۱ - آلمان در نیمه اول این دوره از عرضهکنندههای مهم وجوه سرمایهگذاری مستقیم بود، اما همانند آمریکا از سال ۲۰۰۰ به بعد جریانهای سرمایهگذاری خالص مستقیم به سمت این کشور روانه شد. طی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳ خالص جریانهای ورودی سرمایهگذاری مستقیم خارجی به آلمان به ۱۷۱میلیارد دلار رسید.
12 - شکل 4 همچنین تغییر غیرمنطقی را در جایگاه خالص آمریکا طی سالهای 1996 تا 2003 نشان میدهد که احتمالا یکی دیگر از وجوه جریانهای گزارش نشده سرمایهای است.
ارسال نظر