دو قاشق مطلوبیت
افسانههای علوم اجتماعی
مترجم: گلچهره پاکدل
چراغها را روشن کنید و کارگرها بیشتر کار خواهند کرد. چراغها را خاموش کنید، کارگرها باز هم بیشتر کار خواهند کرد.
تیمهارفورد
مترجم: گلچهره پاکدل
چراغها را روشن کنید و کارگرها بیشتر کار خواهند کرد. چراغها را خاموش کنید، کارگرها باز هم بیشتر کار خواهند کرد.
«اثرهاوثورن» که به نام کارگاههای غول پیکر وسترن الکتریک در سیسروی شیکاگو نامگذاری شده است، مجموعهای از آزمایشات بهرهوری بود که مابین ۱۹۲۴ تا ۱۹۳۲ به اجرا گذاشته شدند. این آزمایشها که تحت نظارت التون مایو، استاد دانشکده بیزینسهاروارد، انجام شدند از مشهورترین تجربیات در علوم اجتماعی هستند، اما همه عالمان اجتماعی با دیده تحسین به آن نمینگرند.
ریچارد نیسبت، روانشناس اجتماعی از دانشگاه میشیگان، یک دهه پیش به اعتراض به نیویورک تایمز گفت که شهرت این مطالعه تبدیل به «حکایات افسانهای» شده است. نکتهای در سخن او بود. این مطالعه در میان مدیران به منزله اثبات اصلی کلی پذیرفته شده است دایر بر اینکه: افراد به تغییر واکنش نشان میدهند. مهم نیست که چه کار میکنید، هر تغییری که باشد تا مدتی تولید را بالا خواهد برد. در محافل آکادمیک، اثرهاوثورن به این آموزه ارتباط یافته که افراد وقتی تحت شرایط آزمایش قرار بگیرند جدیتر کار خواهند کرد. هر دو رویکرد به اندازه کافی تعجب برانگیز هستند که توجه را به خود جلب کنند و به اعتباری تعصبات دو دستهای که به آنها باور دارند را نیز به خوبی نشان میدهند. روانشناسان پیگیر، مدتهاست که دریافتهاند همه چیز آن آزمایش درست نبوده است. مثلا اتاق آزمایش از سالن کارخانه کوچکتر و آرامتر بوده است. شرایط آزمایش یکشنبهها تغییر میکرده است، تا هر مطالعه از روز دوشنبه آغاز شود، و غیره. این عوامل به مفهوم
مدرنشان در آن آزمایشها تحت کنترل نبودهاند. با این حال داستان کماکان به قوت خود باقی است. همانطور که نیبست گلایه میکرد: «وقتی حکایتی این چنینی شکل میگیرد، دیگر دادهها نادیدهگرفته میشوند.» و برای چندین دهه به نظر دقیقا همین اتفاق افتاده بود. دادههای مشهورترین آزمایشهاوثورن به نظر گم شده، یا شاید هم عامدانه از بین برده شده بودند.
اکنون دو اقتصاددانان شیکاگویی، استیون لویت و جانلیست، دادههای اصلی این آزمایش را در کتابخانههای بوستون و میلواکی یافتهاند، دادههایی که به عنوان ضمیمه در یک مقاله قدیمی یکی از ژورنال جامعهشناسی آمریکا مدفون گشته بود.
لویت و لیست موافق مطالعات تجربی هستند، اما اعتقاد دارند که نفس تحت آزمایش بودن گاهی بر نتیجه چنین تجربیاتی اثر میگذارد. لیست میگوید «ما معتقدیم اثرهاوثورن وجود دارد»، که یعنی همان تغییر رفتار افراد تحت آزمایش، «اما در دادههای واقعیهاوثورن اثر اندکی از آن میتوان یافت.» درباره تفاوت چشمگیری که روشن و خاموش کردن چراغها ایجاد میکند لویت و لیست میگویند: «توصیفات کنونی برای الگوی آن دادههای مورد اشاره کاملا خیالی هستند.»
این اولین بار نیست که اعتبار یک آزمایش بسیار فراتر از آنچه که حقیقتا بدان دست یافته، رفته است. در ۱۹۶۷، استنلی میلگرام روانشناس، از ۱۶۰ نفر در نبراسکا خواست که تنها به کمک آشنایان نزدیک خود نامهای را به یک کارگزار در بوستون برسانند. تفسیر مشهور این آزمایش میگوید که نامهها پس از طی شش مرحله به مقصد رسیدند؛ یعنی اینکه همه ما برای ارتباط داشتن با هر شخصی در این دنیا تنها به شش حلقه واسط احتیاج داریم. اما حقیقت، آن طور که روانشناسی به نام جودیت کلاینفلد دریافت این بود که بیش از ۸۰درصد نامهها هیچ گاه به مقصد نرسیده بودند. تجربه مشابهی در مستندی در شبکه BBC انجام شد، اما آنجا هم دانشمند اهل بوستون تنها ۳ بسته از ۴۰ بسته مورد نظر را در نهایت دریافت داشت. از جهاتی تجربیاتی مثلهاوثورن و ارتباط شش مرحلهای، کم مشکلترین نمونههای این آزمایشها هستند. آن قدر مشهور شدهاند که به چالش کشیده شوند. آزمایشات کمتر شناخته شدهای وجود دارند که در محافل آکادمیک جریان دارند و تاثیرات فراوان هم میگذارند. اینها هیچگاه به آزمون گذاشته نمیشوند. زیرا تلاش برای تکرار نتایج آزمایشهای قدیمی به ندرت تلاشی علمی که ارزش چاپ شدن در ژورنالهای سطح بالای علوم اجتماعی را داشته باشد، شناخته میشود. این رویه باید تغییر کند.
ارسال نظر