تغییری که به ناکجاآباد می‌انجامد

دونالد‌گرو

مترجم: مصطفی جعفری

منبع: دیلی کراکس

مساله‌ای که بیشترین توجه دولت اوباما را به خود اختصاص داده اصلاح خدمات سلامتی است. پس از آن تغییرات آب و هوایی اهمیت در درجه دوم قرار دارد. اما آیا اوباما واقعا نگران سلامتی آمریکایی‌ها است و می‌خواهد کاری کند که مردم بتوانند از یک سیستم ارزان و آسان خدمات سلامتی که از قضا کیفیت بالایی هم دارد برخوردار شوند و در عین حال از عواقب ‌گرمایش جهانی نیز در امان بمانند؟ احتمالا این طور نیست.

گفته می‌شود که اوباما باهوش است و اگر این گفته درست باشد باید بداند که ملغمه ۱۹۹۰ صفحه از قوانین مربوط به خدمات سلامتی نمی‌تواند نتیجه ایده‌آلی به بار آورد. این در مورد سیاست مجوزهای آلودگی قابل خرید و فروش نیز صادق است. طرح‌های پیشنهاد شده به شدت درهم اند و البته بر فروض غلطی بنا شده‌اند. اما چرا رییس‌جمهور تا به این حد مشتاق است که این برنامه‌ها را به جایی برساند؟

«تغییر»، شعار محوری اوباما در جریان مبارزات انتخاباتی بود اما هرگز گفته نشد که این تغییر قرار است به کجا بیانجامد. پس از نه ماه ریاست‌جمهوری اوباما، می‌توان با خیال راحت گفت که اهدافی که رییس‌جمهور در سر دارد در واقع همانطور که می‌شد حدس زد به بزرگ شدن دولت و توزیع درآمد می‌انجامد. اصلاحات خدمات سلامتی و طرح‌های مربوط به تغییرات آب و هوایی در همین راستا هستند.

ما این امر را در طول مبارزات انتخاباتی نیز می‌دانستیم. ما دوستان او را می‌شناختیم و از سابقه و مواضعش خبر داشتیم. برای همین ما اصلا از این که اوباما بحران اقتصادی را علم کرد و به رای‌دهندگان قبولاند که تنها یک دولت بزرگتر می‌تواند راهگشا باشد تعجب نکردیم. آنیتا دان، مدیر ارتباطات اوباما اخیرا به درستی یادآوری کرده که «اوباما همانی است که بود».

اوباما نیز چندی پیش اظهار کرد«نگرش من این است که اگر وضع اقتصادی فقرا خوب باشد وضع همه خوب است. من فکر می‌کنم که گسترش ثروت به نفع همه تمام می‌شود». وی ادعا کرد که جنبش حقوق مدنی نتوانست «قیود اصلی‌ای که پدران بنیانگذار آمریکا و قانون اساسی ایجاد کرده‌اند را از بین ببرد». وی گفت که تمرکز جنبش حقوق مدنی بر دادگاه عالی باعث شد که «از سازماندهی فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی‌ای که می‌توانند قدرتی را فراهم آورند که برای بازتوزیع ثروت ضروری است، غفلت شود».

در این مصاحبه، اوباما به خاطر این که قانون اساسی «فقط می‌گوید که دولت فدرال چه کارهایی نباید انجام دهد، اما نمی‌گوید که دولت چه کارهایی باید از طرف مردم انجام دهد» اظهار تاسف کرد. او معتقد است که بازتوزیع ثروت از طریق دادگاه‌ها امکان پذیر نیست و باید از طریق قانون‌گذاری آن را دنبال کرد.

کاس سانستاین یکی از مشاوران جدید اوباما نیز گفته است: «حتی ممکن است که بازتوزیع مطلوب از طریق سیاست‌های مربوط به تغییرات آب و هوایی اتفاق بیافتد تا سیاست‌های دیگر». وان جونز یکی دیگر از مشاوران اوباما در زمینه تغییرات آب و هوایی که رسما اعلام کرده که کمونیست است و همچنین جیمز‌هانسن یکی از کارشناسان ناسا و یکی از افراد مورد علاقه ال گور که اوباما را تشویق کرد تا از طریق وضع مالیات بر انتشار کربن از ثروتمندان پول بگیرد و آن را بین فقرا تقسیم کند نیز اظهارات مشابهی داشته‌اند.

خوشبختانه به نظر می‌رسد که رییس‌جمهور قرار نیست برای اجلاس تغییرات آب و هوایی که در دسامبر برگزار می‌شود به کپنهاگ برود؛ کنفرانسی که می‌تواند به معاهده‌ای بیانجامد که این علاقه به بازتوزیع درآمد را شدت ببخشد و حاکمیت ملی ما را تهدید کند.

اما «اصلاح» خدمات سلامتی نیز مانند سیاست‌های آب و هوایی چیزی فراتر از برنامه‌ای برای باز توزیع درآمد است. بیمه‌گران مجبور خواهند شد که به همه افراد، فارغ از سطح سلامتشان، بیمه بفروشند و کنگره نیز باید نظارت کند تا بیمه‌گران از کسانی که سطح سلامتی پایین‌تری دارند حق بیمه بیشتری طلب نکنند. در عوض، به خاطر این روحیه برابری خواه طراحان طرح، همه حق بیمه بیشتری می‌پردازند.

طبیعتا اگر همیشه بتوان بیمه خریداری کرد(حتی پس از آنکه مثلا خانه‌ای آتش می‌گیرد) افراد زمانی که جوان و سلامت اند یا نمی‌خواهند پولشان را خرج کنند خود را بیمه نمی‌کنند و صبر می‌کنند تا به آن نیازمند شوند. اما کنگره این راه را هم بسته است. در واقع قرار است که همه مردم بیمه خریداری کنند. هیچ راه فراری نیست. اگر کسی بیمه درمانی خریداری نکند باید جریمه بپردازد. با این حال رییس‌جمهور اصرار دارد که این جریمه حکم مالیات را ندارد.

این در حالی است که برای تامین این مبالغ، کارفرمایان مجبور خواهند شد دستمزدها را کاهش دهند و این اقدام همان اثر مالیات را بر نیروی کار دارد. این سیاست‌ها اتحادیه‌های کارگری را ناراضی کرده و به پیچیده شدن شرایط می‌انجامد.

برای مثال، پس از مدتی پزشکان خواهند خواست که طرح دعوی‌های مربوط به اشتباهات پزشکی اصلاح شود و دولت نیز آن‌ها را متهم خواهد کرد که برای دستیابی به سود بیشتر بیماران را بدون دلیل جراحی می‌کنند. از سوی دیگر طرح‌هایی ارائه خواهد شد تا برای جبران کاهش دریافتی پزشکان، پرداخت بیشتری از سوی Medicare به آن‌ها صورت گیرد.

متاسفانه قانون‌گذاران در حال حاضر با «توجه به افکار عمومی» میانه‌ای ندارند. سناتور تام کوبرن طرحی را داد که طی آن اعضای کنگره باید در هر برنامه عمومی که برای رقابت با شرکت‌های خصوصی بیمه ارائه می‌شود، مشارکت کنند. همکار وی اعتراض کرد، زیرا هیچ کس دیگری مجبور نبود که در برنامه‌های عمومی مشارکت کند. جالب آنکه کوبرن پاسخ داد که با توجه به آنکه بیمه‌های خصوصی در نهایت مجبور می‌شوند که از بازار خارج شوند همه مردم مجبور خواهند شد که از برنامه‌های دولتی استفاده کنند. این امر نهایتا در کمیته تصویب شد، اما من تضمین می‌کنم که به زودی حذف خواهد شد.

پوشش Medicaid روز به روز افزایش می‌یابد و کم‌کم بار مالی زیادی به ایالات‌ها تحمیل می‌شود. رهبر اکثریت سنا هری رید ایالت خود را مستثنا کرده است. حال، مری لاندریو نیز همین استثنا را خواستار شده است. موارد استثنای زیادی در نظر‌گرفته شده است. سناتور مک کاسکیل نیز می‌خواهد شهروندانی که عایدی سرمایه‌گذاری بالایی دارند حق بیمه بالاتری بپردازند. هر کسی یک اشکالی می‌گیرد، اما هیچ کس اشکالات کل طرح را نمی‌بیند. برخی از رای‌دهندگان از قانون‌گذاران خواسته‌اند که تلاش نکنند همه چیز را وارد طرح کنند. بقیه با هوشیاری پیشنهاد داده‌اند که کنگره اصلا هیچ اقدامی در این زمینه انجام ندهند.

جالب آنکه اوباما و اطرافیانش نسبت به جزئیات این طرح بی تفاوتند و بخش عمده کار را به کنگره واگذار کرده‌اند. داگ کیسی به این نکته اشاره کرده که اغلب اشتباهات این طرح را می‌توان به دولت نسبت داد. به قول بقراط وقتی کسی بیمار می‌شود باید دو چیز را در نظر‌گرفت: باید به او کمک کرد یا حداقل کاری نکرد که حالش بدتر شود. کنگره اگر بخواهد طبق این گفته عمل کند باید خدمات سلامتی را طوری اصلاح کند که مشکلاتی را که در جریان اجرای آن وجود دارد، کاهش دهد.

بری گلدواتر می‌گفت: «هدف من آن نیست که قوانین را به تصویب برسانم؛ بلکه این است که آن‌ها را لغو کنم. هدف من این نیست که برنامه‌های جدید را به راه بیندازم؛ بلکه می‌خواهم برنامه‌های قبلی که با قانون اساسی هماهنگ نیستند را حذف کنم». متاسفانه آمریکایی‌ها این دید را بسیار رادیکال می‌دانند و در عوض به لیندون جانسون رای دادند. اما خوشبختانه ران‌پاول، نماینده کنگره از تگزاس که پزشک است (و اصولا صدایش به جایی نمی‌رسد) یک مجموعه از طرح‌ها را به همین منظور ارائه کرده است.

اما آیا اوباما می‌تواند این برنامه‌های بی‌معنی را به ملت تحمیل کند؟ پاسخ این سوال به این بستگی دارد که آمریکایی‌ها با چه سرعتی از خطری که تهدیدشان می‌کند آگاه شوند. عجیب نیست که کمیته مالی سنا پیشنهاد قراردادن طرح روی اینترنت دو روز قبل از زمان رای گیری را رد کرد. هیچ کدام از برنامه‌های خدمات سلامتی که در حال حاضر در نظر‌گرفته شده‌اند و هیچ کدام از قوانین مربوط به مجوزهای کربن نمی‌توانند کیفیت زندگی‌هایمان را افزایش دهند. به همین خاطر است که به ما گفته می‌شود که ضروری است این برنامه‌ها را هر چه سریع‌تر اجرا کنیم؛ زیرا هر چه این برنامه‌ها بیشتر مورد موشکافی قرار گیرند، اشکالاتشان بیشتر به چشم می‌آید.با این حال اوباما با نقل قول از مارتین لوتر کینگ به ما هشدار می‌دهد «ما نمی‌توانیم بیشتر از این صبر کنیم. زمانی می‌آید که حس می‌کنیم ضروری است که همین الان کاری کنیم».

اخیرا سناتور تام کوبرن در مورد خدمات سلامتی سخنرانی داشت. وی پیش‌بینی کرد که طرح «اصلاح» خدمات درمانی بر خلاف تمایلش تصویب می‌شود. من امیدوارم که او در اشتباه باشد. وی توضیح داد که دفتر بودجه کنگره (CBO) در تخمین هزینه برنامه‌ها اصلا مهارت ندارد و تخمین‌های آن همیشه به شدت پایین‌تر از واقع هستند. من از غرور و نخوت قانون‌گذارانمان تعجب می‌کنم؛ غروری که مخالفت‌هایی که با این اقدامات صورت می‌گیرد را نادیده می‌گیرد. من معتقدم که اکثریت، مخالف طرح اوباما هستند، اما با طرح مربوط به مجوزهای کربن موافقند.

با اجرای این برنامه‌ها هم پولمان به هدر می‌رود و هم شرافتمان زیر سوال می‌رود. این برنامه‌ها باعث می‌شود که مالیات و بدهی مردم افزایش یابد و این به ضرر آیندگان تمام می‌شود. همانطور که تام کوبرن می‌گوید دزدیدن پول از کسانی که هنوز به دنیا نیامده‌اند از لحاظ اخلاقی کار غلطی است. این کار در بهترین حالت نادانی و در بدترین حالت دزدی است.