مسعود کیمیایی در جلسه نقد و بررسی «محاکمه در خیابان»:
در کشور جهان سوم غیرت بدون چاقو معنا ندارد
فیلم «محاکمه در خیابان» ساخته جدید مسعود کیمیایی بعدازظهر روز اول آذر ماه در کانون فیلم فرهنگسرای ارسباران به نمایش درآمد و پس از آن با حضور جمعی از عوامل و جواد طوسی (منتقد و مجری) نشست نقد و بررسی آن برگزار شد.
مسعود کیمیایی در ابتدای این جلسه گفت: بنده بر این باورم که پس از اینکه فیلمی توسط مخاطب دیده شد، توضیحدادن درباره آن نوعی ظلم به آن محسوب میشود. بنابراین برداشت مخاطب از این اثر کاملترین است و توضیحات من آن را با مشکل مواجه کرده و آن را پیچیدهتر میکند و به نوعی اینکار نوعی خیانت است.
این کارگردان سینمای ایران با بیان اینکه «محاکمه در خیابان» تهران را سفید و شفاف نمیبیند، تصریح کرد: بلکه این فیلم دیدی سیاه به این شهر و روابط دارد. مسعود کیمیایی درباره صدابرداری و صداگذاری این فیلم عنوان کرد: فیلمهایی که در خیابان گرفته میشود اغلب از نظر صدا خیلی مشکل دارند. شما فکر کنید که در پیادهرو و با آن ازدحام دو نفر مشغول صحبتکردن با یکدیگر هستند و حال ما باید این صدا را طوری ضبط کنیم که به خوبی شنیده شود. این کار، کار سختی است و اسحاق خانزادی آن را به خوبی انجام داده است. او همیشه مدد من بوده؛ چراکه اغلب فیلمهایم را در خیابان میسازم. بنده برای فیلمسازی کمتر به پلاتو میروم؛ چراکه معتقدم دوربین باید در پیادهرو، جاده و میان مردم باشد.
کارگردان فیلم «محاکمه در خیابان» در پاسخ به سوالی که آیا آرمانهای مسعود کیمیایی و نگاه او به قضایا واقعبینانه است یا ناشی از حسرت، گفت: صدا و تصویر این فیلم بهروز است و هرچه بخواهیم این اثر را به فیلمهای قبلی من و زمانهای گذشته ربط دهیم، امکانپذیر نیست. قطعا کسی که به این شیوه فیلم میسازد نمیتواند انسان خالی از آرمانی باشد، اما شیوه نگاه کردن به آرمانها براساس زمانه تغییر میکند. اکنون نگاه به آرمان تغییر کرده؛ چراکه خود آرمان هم تغییر کرده است. حال در چنین شرایطی اگر هنرمندی بخواهد کماکان سر آرمانهای قبلی هم بماند، قطعا نمیتواند به روایت روزگار خود بپردازد.
این کارگردان سینما در بخش دیگری از جلسه با اشاره به پلاکاردهای مشابه که بر سر در سینماهاست، ادامه داد: این پلاکاردهایی که شما اکنون در سردر سینماها میبینید در اغلب موارد به گونهای است که سه یا چهار چهره خندان در آن مشاهده میشود. بنده نمیدانم که اصلا به چه دلیل این پلاکاردها را عوض میکنند؛ چراکه اگر اسمها و صورتهای آنها را عوض کنند، در اکثر موارد پوسترها و پلاکاردهای فیلم یک شکل است.
او یادآور شد: پیشنهاد وزارت ارشاد برای پلاکارد فیلم من هم به گونهای بود که گویی هنر از سینما گرفته شده است، حال آنکه در فیلمهایی مانند «خاک» به یاد دارم که چهقدر زندهیاد ممیز یا آیدین آغداشلو برای این پلاکاردها زحمت میکشیدند و اینکار برای آنها اهمیت داشت. اکنون من پوستر «ردپای گرگ» را که در آن زمان اجازه چاپ نگرفته بود، در خانهام به عنوان یک اثر هنری نصب کردهام.
کیمیایی در بخش دیگری از این جلسه در پاسخ به سوالی پیرامون ساخت فیلم اکشن بار دیگر تاکید کرد: در شرایط فعلی فیلم جدیساختن و کارگردانی فیلمی که دیگران را نخنداند امری بسیار سخت و دشوار است و شاید اکنون بیش از سه یا چهار نفر نباشند که به این شیوه فیلم میسازند، حال اگر کسی از ما بخواهد که اکشن هم بسازیم کمی بیانصافی است.
کارگردان «محاکمه در خیابان» در پاسخ به سوالی مبنی بر بدبینی این اثر به زنان توضیح داد: بهتر است که وارد ماجراهای اینگونه نشویم که دیگر نتوانیم بگوییم که در جامعه خیانتی صورت میگیرد. این اثر نگاهی به جامعه است و ما به دنیای زن و مرد و رابطه آنها نگاهی اجتماعی داریم و خود این اثر گویای این است که مرا اینگونه نگاه نکنید، چراکه موضوع بسیار وسیعتر است.
کیمیایی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه کی قهرمانان شما غیرت خود را بدون چاقو بیان میکنند، اظهار کرد: آیا در کشور جهان سوم غیرت بدون چاقو هم معنا دارد؟
او ادامه داد: برای بنده خریدن اسلحه و پیداکردن یک قاچاقچی برای خرید آن و کار با آن بسیار مشکل و وقتگیر است. زمانی که ایدهای در ذهن ماست ما دیگر نمیتوانیم وقت را تلف کنیم و بهتر است با وسیلهای که در آن زمان در اختیار داریم، کار را شروع کنیم و خیلی به نوع وسیله فکر نکنیم.
این کارگردان در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر تعریف نشده بودن شخصیتهای «محاکمه در خیابان» هم توضیح داد: فکر میکنم که اگر قرار بود شخصیتها بازتر از این باشند، دیگر فیلم به هیچ عنوان اجازه اکران و نمایش نمیگرفت.
مسعود کیمیایی در پاسخ به سوال دیگری که پرسیده بود چه بلایی بر سر جامعه مترقی فیلم «اعتراض» آمده که دوباره در آن غیرت مُد شده است، عنوان کرد: چه جالب پس غیرت مد شده است، یعنی شما آن را تبدیل به یک فشن کردهاید.
وی در پاسخ به سوالی که جویای تغییرات پایان این اثر بود هم توضیح داد: پایان این فیلم از ابتدا جور دیگری نبوده است.
در این جلسه کیمیایی درباره نوع کلوزآپها و معنای آنها در این فیلم گفت: شما را به خدا آخر این چه سوالهایی است که از من میپرسید ما اگر بتوانیم کمی از اجزا و سریالهایی که هست، رهایی پیدا کنیم متوجه میشویم که در چنین فضایی فیلم جدی ساختن و فیلمی که دیگران را نخنداند بسیار سخت است. اکنون هم من از شما که در این جلسه حاضر شدهاید و این فیلم را تحمل کردهاید، تشکر میکنم. مسعود کیمیایی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا «محاکمه در خیابان» متفاوتترین ساخته شماست، عنوان کرد: این فیلم متفاوتترین اثر من است؛ چراکه از قصهای دوپاره برخوردار است.
این کارگردان قدیمی و صاحب سبک در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه چرا همه فیلمهای شما بدبینانه است، اظهار کرد: نه به هیچ عنوان اینگونه نیست و این دید شخصی شماست.
کیمیایی در بخش دیگری از این نشست و در پاسخ به مطلبی که در شباهتهای این فیلم و «قیصر» و برخی آثار دیگر او تاکید داشت، عنوان کرد: به هیچ عنوان این فیلم شبیه هیچیک از آن فیلمها نیست. وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه چرا فیلم به شیوه سیاه و سفید ساخته شده و آیا نمیشد این اثر از ساخته رنگی بهره ببرد، عنوان کرد: چرا میشد، اما خود داستان و این نگاهی که این فیلم به دو ساعت از بعدازظهر تهران دارد سیاه و سفید است و رنگی در آن نیست. در بخش پایانی این جلسه کیمیایی در پاسخ به سوالات متعددی که نظرات مختلفی را درباره فیلمهایش مطرح میکردند، پاسخ داد: من برای کسی فیلم میسازم که با من همنفس است.
گفتنی است، مسعود کیمیایی در ابتدای این نشست هم به ذکر توضیحاتی درباره فیلمنامه این فیلم و کمکهای اصغر فرهادی به آن و تاثیرش در روند مجوزگرفتن فیلم برای اکران داشت.
ارسال نظر