یادداشت
ملاحظات هدفمند کردن یارانه
همزمان با سالگرد فروپاشی دیوار برلین، ارزنده است که از تجربیات آنجا برای اقتصاد ایران توشهای برگیریم. تجربه گذار کشورهای عضو بلوکشرق پس از فروپاشی، موضوعی را پیش روی اقتصاددانان قرار داد که برای آنها تازگی داشت واین موضوع اقتصاد سیاسی اعمال اصلاحات اقتصادی بود. از یک سو بسیاری از اقتصاددانان ارشد و سیاستمداران معتقد بودند که پس از فروپاشی باید به سرعت سیاستهای اصلاح ساختار را به اجرا در آورد؛ اما از سوی دیگر برخی بر روال تدریجی تاکید داشتند.
علی سرزعیم
همزمان با سالگرد فروپاشی دیوار برلین، ارزنده است که از تجربیات آنجا برای اقتصاد ایران توشهای برگیریم. تجربه گذار کشورهای عضو بلوکشرق پس از فروپاشی، موضوعی را پیش روی اقتصاددانان قرار داد که برای آنها تازگی داشت واین موضوع اقتصاد سیاسی اعمال اصلاحات اقتصادی بود. از یک سو بسیاری از اقتصاددانان ارشد و سیاستمداران معتقد بودند که پس از فروپاشی باید به سرعت سیاستهای اصلاح ساختار را به اجرا در آورد؛ اما از سوی دیگر برخی بر روال تدریجی تاکید داشتند. این تفاوت دیدگاهها هم دلیل اقتصادی و هم دلیل سیاسی داشت که دلیل سیاسی آن میتواند در قضیه هدفمند کردن یارانهها نیز دقیقا مطرح شود.ملاحظه سیاسی هواداران اجرای یکباره سیاستهای اصلاح ساختار این بود که با فروپاشی بلوک شرق و سیستم متمرکز، فضایی حاکم است که همه میل به سیستم اقتصاد بازار دارند؛ اما این فضا ماندگار نیست و خیلی زود خمارها از سر مستان میپرد و در مواجهه با صعوبت اقتصاد بازار، برخی دوباره سودای زندگی تحت نظام متمرکز را در سر خواهند پروراند؛ بنابراین زلزلههای سیاسی در نظامهای سیاسی کمونیستی را «پنجره فرصتی» قلمداد میکردند که باید از آن حداکثر استفاده را کرد و این سیاستها را به تصویب رساند و اجرا کرد. تجربه نشان داد که دراین دیدگاه حقایقی نیز وجود داشته است. چند سالی از اجرای سیاستهای اصلاح ساختار در کشورهای بلوک شرق نگذشته بود که نارضایتیها از مشکلات گذار اقتصادی گسترش یافت، تا جایی که احزاب کمونیست به شکل دموکراتیک برنده انتخابات میشدند و وعده اکثر آنها توقف این سیاستها بود؛ لذا در بسیاری از کشورهای بلوک شرق فرآیند دو گام به پیش یک گام به عقب تکرار میشد و عملا انجام گذار اقتصادی بیش از اندازه طول کشید.عین همین مساله در مورد ایران رخ داده است. مثال آشکار آن بنزین است که اصلاح قیمت آن بیش از ۲۰سال است که محل بحث و گفتوگو است و هنوز در مورد آن تصمیمگیری نشده است و عملا گذار اقتصادی ایران به مراتب بیش از دیگر کشورها طول کشیده است. در قضیه هدفمند شدن اگرچه ملاحظات اقتصادی، تدریجی بودن اجرا را توصیه میکند، اما ملاحظات سیاسی مخاطرات آن را نیز گوشزد میکند. میتوان حدس زد که پس از شروع اجرای این سیاست، مشکلاتی مانند بالا رفتن تورم و تضعیف صنایع انرژی بر شروع شود و این مشکلات آرام آرام میتواند پتانسیلی را ایجاد کند تا سیاست مداران از آنها بهرهبرداری کرده و بهاین ترتیب بتوانند روی کار آمده و اجرای آن را متوقف کنند. قریب به دو سال دیگر انتخابات مجلس پیش رو است و میتوان حدس زد که همین مجلس یا مجلس بعد بخواهد با متوقف کردن فرآیند ضروری هدفمند کردن یارانهها، محبوبیتهای سیاسی موقتی کسب کند. در این صورت کل این فرآیند مختل خواهد شد. بنابراین پساز تعیین زمان صحیح این کار، سرعت اجرای این سیاست با واقعیتهای سیاسی را نیز باید مد نظر قرار داد.
ارسال نظر