نگاه -مصاحبهای با وودفورد
پیشبینی آینده اقتصاد آمریکا
مترجم: یاسر میرزایی
منبع: وال استریت ژورنال
آنچه در پی میآید مصاحبه با میشل وودفورد، استاد اقتصاد سیاسی کرسی جان بیتز کلارک در دانشگاه کلمبیا و یکی از اعضای هیات ۱۸ نفره مشورت سیاستهای پولی بانک فدرال ذخیره نیویورک است. وودفورد نقشی در کمیته تصمیمساز بازار آزاد فدرال ندارد.
نینا کوپن
مترجم: یاسر میرزایی
منبع: وال استریت ژورنال
آنچه در پی میآید مصاحبه با میشل وودفورد، استاد اقتصاد سیاسی کرسی جان بیتز کلارک در دانشگاه کلمبیا و یکی از اعضای هیات ۱۸ نفره مشورت سیاستهای پولی بانک فدرال ذخیره نیویورک است. وودفورد نقشی در کمیته تصمیمساز بازار آزاد فدرال ندارد. صحبتهای زیادی بر سر تغییراتی که ممکن است
فدرال رزرو در جلسه تعیین نرخ بهره آتی خود در ۴-۳ نوامبر در لحن سخن خود ایجاد کند، هست. شما فکر میکنید که بانک مرکزی توجهش را به بسیار پایین نگاه داشتن نرخ بهره قرضههای فدرال برای مدت مدید، پایان دهد؟
وودفورد: من چنین تصور میکنم که آنها لحنشان را ملایم کنند. مشکل این شیوه سخن این است که همچون قول دادن درباره نرخ بهره مطلوب در آینده، درک میشود فارغ از این که در طول این مدت چه رخ میدهد. حتی آن سیاستگذارانی که معتقدند مهم است که به مردم اطمینان دهیم که بانک مرکزی تاکنون برنامهای برای افزایش نرخ بهره نداشته است آن شیوه بیان را گاهی مسالهدار دیدهاند. آنچه من فکر میکنم که آنها باید سعی کنند انجامش دهند این است که راهی بیابند که درباره آن شرایطی صحبت کنند که تحت آن نرخ بهره مطلوب افزایش مییابد، به جای این که به سادگی چنین وانمود کنند که تحت هیچ شرایطی نرخ بهره افزایش نمییابد.
به بحث بازارهای مالی برگردیم: روسای ادارات بانک مرکزی به طور آشکاری ایده بستن مالیات بردرصدی از «سرمایه مشروط» یا نوعی بدهی که وقتی بانک به شرایط سخت برسد، به طور خودکار به درآمد خالص تبدیل شود، را حمایت میکنند. آیا شما هم از این نظر دفاع میکنید و آیا حدس میزنید این اتفاق به زودی بیفتد؟
وودفورد: من فکر میکنم، ایده خوبی باشد. در حال حاضر بانک مرکزی و خزانهداری نقش بسیار فعالی را در آزاد کردن بنگاههای مالی بر عهده گرفته است. اما در عین حال به دلیل پیشنویسی که تهیه کرده و تعیینکنندگان خط مشی سیاسی و اجتماعی را نگران کرده، بدنام شده است. بنابراین تمایلات زیادی برای داشتن چیزهای دیگر وجود دارد. یک پیشنهاد معقول این است که بنگاههای مالی ملزم شوند که با سرمایهگذاران خود پیمانی ببندند که در آن از پیش معین شود، در آینده به چه نحوی سرمایه خالص اضافه، توسط آن سرمایهگذار تزریق میشود و احتمالات ضروری در نظر گرفته شود. بنابراین سرمایهگذاران مجبور خواهند بود که آن احتمالات را بسنجند. این سبب میشود که آنها بیشتر تحریک شوند که خطرات را با روشی مناسب رصد کنند که البته امر بسیار مطلوبی است. اگر بپرسید آیا این امر اتفاق خواهد افتاد باید بگویم، سختتر از آن است که بتوان مطمئن بود. شکی نیست که برای هر کدام از این پیشنهادات باید دلیل آورد.
با توجه به اهمیت پایداری مالی برای اقتصادی گستردهتر، شما فکر میکنید، آیا پایداری مالی نباید نقش بزرگتر و واضحتری در استراتژی سیاسی خزانهداری فدرال بازی کند؟
وودفورد: بدون شک بانک مرکزی باید توجه بیشتری نسبت به پیش به پایداری مالی داشته باشد. جایی(کسی، مسوولی، قوهای؟) باید سعی کند و چارچوبی برای حفظ پایداری مالی ایجاد کند و این به خوبی ممکن است که در آن چارچوب، بانک مرکزی نقشی کلیدی بازی کند. البته آن جا(همان موسسه، مسوول، قوه؟) باید رشد خطرات را مورد مداقه قرار دهد و بر طبق آن درخواستهای مالی را تعدیل کند به جای آنکه از سیاستهای پولی برای مقابله با این خطرات استفاده کند. شما باید توجه داشته باشید که اگر وانمود کنید که میتوانید هر کاری را تنها با یک ابزار انجام دهید، بدین معناست که هیچ کدام از آن کارها را به خوبی انجام ندادهاید.
آیا باید بانک مرکزی در برابر تغییرات تند در قیمت داراییها، مثل قیمت مسکن و داراییهای خالص واکنشیتر _چون ایستادن در برابر باد_ عمل کند؟ آیا باید بانک مرکزی گستره وسیعتری از قیمتهای دارایی را در سیاستگذاری استراتژیک خود، پوشش دهد؟
وودفورد: من چندان با این روش مطرح کردن قضایا موافق نیستم. استفاده از سیاستهای پولی در برابر تغییرات مهم قیمت داراییها ابزار چندان موثری نمیتواند باشد و در حوزههایی هم که میتواند موثر باشد، هزینههای مهمی را برای آرامش اقتصاد در بر خواهد داشت. خصوصا این برای بانک مرکزی بد است که بگوید: «نظر ما تثبیت قیمتهای دارایی در نقطهای خاص است و برای رسیدن به این هدف از سیاستهای پولی استفاده میکنیم.» در عوض تمرکز تحقیقی بانک مرکزی باید روی آن دسته از خطراتی باشد که بنگاههای مالی خود را در آن میاندازند، نه مثلا روی قیمتهای دارایی!
بانک مرکزی نقش پول و اعتباری که در پیوستگی با استراتژی سیاسیاش است را دست کم گرفته است. بر اساس رشدهای بیشتر اخیر، آیا شما فکر نمیکنید که اکنون زمان تجدیدنظر یا تغییر در حرکت است؟
وودفورد: موضوعی که نیازمند توجه بیشتر است، تحت نظر داشتن خطراتی است که پایداری مالی را تهدید میکند و تعیین خطرات سیستمی ممکن است. متاسفانه سرشماریهای اعتباری و پولی سنتی، آنچنان نیست که به آنچه شما باید اندازهگیری کنید، خیلی مربوط باشد. برای مثال، وام دادن توسط نهادهای غیر بانکی نقش مهمی در رضایتمندی اخیر در رابطه با املاک و مستغلات بازی کرده است. با توجه به فوریت انواع جدید مقررات و بنگاههای مالی، شما به راحتی نمیتوانید به آمارهای سنتی مردم برای نگاه به دههها، استفاده کنید. باید تحقیقات بیشتری کرد تا فهمید کدام شاخصها در حقیقت ارزشمندند.
ارسال نظر