واکنش سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به ثبت جهانی «عاشیق لار» توسط جمهوری آذربایجان؛
رییس میگوید ارزشی ندارد
نگاه سوم- شانس آوردیم بالاخره نوروز از سوی یونسکو به عنوان میراث غیرملموس جهانی به ثبت رسید وگرنه معلوم نبود متولیان میراث فرهنگی از کدام دستاورد میخواستند دفاع کنند؟ از رقص سماعی که به نام ترکیه ثبت شده یا مولانایی که مورد ادعای ترکها است؟ از ابنسینا و زکریای رازی که مورد طمع عربها است یا چندین و چند پرونده نافرجام دیگر در یونسکو؟ حالا هم که «عاشیق لار» توسط جمهوری آذربایجان به ثبت جهانی رسیده است، رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بیتفاوت از کنار آن عبور میکند و اصلا توجه ندارد که خاستگاه موسیقی آذربایجانی کاملا ایرانی است و با فرهنگ و ذهن و زبان میلیونها آذری ایران پیوند دارد. حداقل انتظار این بود که این پرونده هم به صورت مشترک ثبت شود؛ هرچه نباشد روز تولد یک شاعر آذری-شهریار- را روز ملی شعر نامیدهاند. گزیده گفتوگوی حمید بقایی، رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با «ایسنا» را در این زمینه میخوانید.
نباید سوالهای انحرافی پرسیده شود. اکنون عید نوروز ثبت شده است و شما سراغ موضوعی رفتهاید که در برابر این دو پرونده ثبتشده ایران، اصلا ارزشی ندارد. البته نمیگوییم ارزش ندارد؛ اما ارزش این موضوعی که مطرح میکنید، هیچوقت در حد پرونده موسیقی ایران و عید نوروز نیست. اگر پرونده عید نوروز در اختیار دیگر کشورها قرار میگرفت، برای ایران خوب نبود. همین که این پرونده با محوریت ایران آماده شد، نشان میدهد، کشورهای دیگر که در پرونده نوروز مشارکت دارند، زمانی حوزه تمدنی ایران بودهاند و باید به این موضوع بپردازیم. دو موضوع خوب و ارزشمند ثبت شدهاند، قدر و منزلت آن را پایین نیاورید.
من به رسانههای داخلی انتقاد دارم. دستاوردهای فرهنگی کشور که جنبه جهانی دارند، معمولا با انتقادهای بیرویه در داخل کشور، تحت شعاع قرار میگیرند. تمام کشورهای دنیا تلاش میکنند، آثار خود را در فهرست جهانی ثبت کنند، هزینه میکنند و با شرکت در اجلاسهای مربوط، موضوع خود را پیگیری میکنند و با نمایندگان کشورهای دیگر لابی و هماهنگی میکنند و اطلاعات میدهند تا اثرشان ثبت شود. وقتی این اتفاق میافتد، در داخل کشورشان برای آن جشن میگیرند و به آن افتخار میکنند؛ اما ما در چند وقت گذشته، عکس این موضوع را شاهد بودیم. برای نمونه، ثبت سازههای آبی شوشتر در یونسکو؛ این یازدهمین اثر جهانی ایران است و فکر میکنم، کمتر کشوری این همه عدد ثبت جهانی داشته باشد.
وقتی برخی رسانهها به تخریب موضوع میپردازند و اعلام میکنند، اینجای بنا کج است یا آنجای بنا در حال ریزش است یا حتی اعلام میکنند که آن اثر از فهرست میراث تاریخی یونسکو خارج شده است، چه مفهومی دارد؟ آیا این مسائل جایی میگذارد که اصلا جشن بگیریم و اطلاعرسانی کنیم؟ شیرینی آن را به تلخی تبدیل میکنند، نمیدانم چه اسمی روی این رفتار میتوان گذاشت. این رفتار، غیرحرفهای است؛ درحالیکه آن رسانه اصل موضوع را که ثبت آن اثر است، رها میکند و به حاشیه میپردازد. اینکه اشکالات آن اثر را بزرگ کند و بگوید این اثر در حال خروج از فهرست است، آب به آسیاب چه کسانی میریزد؟ هنگامی که میخواهیم یک اثر تاریخی را در یونسکو ثبت کنیم، خیلی از کشورها مخالفت میکنند و خیلیها ممکن است، در ته دلشان راضی نباشند؛ چون آثار ایران مرتب در حال ثبت جهانیاند و با این کار، هویتدار میشود. خیلی از کشورها که با ما مخالفند، از این موضوع راضی نیستند. آنوقت در چنین فضایی، رسانه یا خبرنگاری موضوع را منفی نگاه میکند. در این شرایط اصلا نمیتوان اسم ایراندوست یا وطندوست یا علاقهمند به میراث فرهنگی را روی این افراد گذاشت؛ چون با این رفتار خود، آب به آسیاب دشمن میریزند. اگر ضعفی و اشکالی وجود دارد، نباید مدام به آن پرداخته شود.
وقتی جمهوری آذربایجان موسیقی عاشیق لار را ثبت کند، ایران هم در آن سهیم است، اگرچه وقتی ما عید نوروز را ثبت کردیم، قزاقها هم در آن سهیم هستند. این نگاه، تنگ و کوچک است. عید نوروز و نت موسیقی ایران در آن فضایی که خیلیها میتوانند با ایران مخالفت کنند، ثبت شدند. حتی کشورهای آسیای میانه میتوانستند اعتراض کنند که چرا محوریت پرونده نوروز با آنها نیست، حالا ما آنها را رها کنیم و بگوییم چرا به فلان کشور که فلان پرونده را ثبت کرد، اعتراض نکردید.
(در پاسخ به این سوال که از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری انتظار میرود وقتی نوروز ثبت شد، از دیگر مباحث فرهنگی مربوط به کشور عبور نکند.) این توقع کاملا غیرمنطقی است و مانند این است که از شما بخواهم یکشبه دومتر به قد خود اضافه کنید. این شدنی است؟! این توقعها بیجا هستند. وقتی شما توقعهایی را مطرح میکنید، ضربهای به اصل موضوع وارد میشود، یعنی ذهن مردم ایران را که روی اتفاق خوبی متمرکز شده است، به موضوع دیگری منحرف میکنید. روزی حضرت عیسی (ع) همراه حواریون خود جایی میرفتند، جنازهای را دیدند و هریک از همراهان ایشان ایرادی به آن وارد کردند؛ اما حضرت فرمودند: چه دندانهای زیبایی دارد. به قول آقای قرائتی، انسان نباید مانند حشره باشد که روی زخم بنشیند. هر کاری یک اشکالی دارد، درحالیکه من این را اشکال نمیدانم. این تمامیتخواهی است که هیچ کشوری چیزی ثبت نکند، چون فقط من باید ثبت کنم. در شرایطی که دو اتفاق خوب افتادهاند، یک رسانه فقط به این موضوع بپردازد که چرا ما به پرونده آذربایجان اعتراض نکردیم.
باید برای بقیه کشورها این ارزش را قائل شویم که آنها هم یکسری مباحث فرهنگی خود را ثبت کنند. اصلا نباید (اقدامی) شود. میخواهید این را بشنوید؟! قرار نیست همهچیز مال من باشد و قرار نیست به جمهوری آذربایجان بگوییم، نفس نکش. این نگاه، تنگ است و من با آن مخالفم. این نگاه همان کشور عرب است که میگوید، چون فلانجا، این تعداد عرب دارد، باید عربی شود. این نگاه، ایرانی نیست. نگاه ایرانی باز است و میگوید، آثار تاریخی ما برای همه دنیا است. جمهوری آذربایجان مگر کجاست، این کشور هر دستاوردی پیدا کند، بالاخره زمانی در دایره تمدنی ما (ایران) بوده است. این کشور با ما همفرهنگ است. مگر فقط مرزهای سیاسی و حکومتها تعیینکنندهاند. اینکه رسانهای برای معروف کردن خود، موضوع منفی را بزرگ کند، هنر رسانه نیست. به اعتقاد من و همه، رسانه باید تهییجکننده عمومی در جهت مثبت باشد. به چه قیمتی باید بازدیدکننده سایت خود را افزایش داد، فقط بهخاطر اینکه یک خبر منفی بفرستیم؟! شما در اجلاس جهانی نشستهاید و دو پرونده خوب را ثبت کردهاید. بعد به دیگران بگویید، هیچ کسی حق ندارد پروندهای را ثبت کند؛ چون یک گوشه آن مال من است. این حرف از دیدگاه حداقلهای ادبیات دیپلماتیک، خام است. این حرف غیرقابل قبول است. یک کشور پروندهای را تهیه کرده و برای ثبت آورده است و من این حق را ندهم که آن را ثبت کند؛ چون من هستم.
آنها در پرونده نوروز، محوریت ایران را قبول کردند، مگر این کم دستاوردی است. باید به این نکته توجه شود، دست تقدیر و حوادث دست در دست هم میدهند که عید نوروز بهعنوان سمبل ایرانی، در کشور (امارات) ثبت شود که گاهی با آن چالش داریم و گاهی اعلام میکند خلیج فلان.
ارسال نظر