پایگاه خبری جهان وابسته به علیرضا زاکانی، نماینده اصولگرای تهران نوشت: بلوک مخابرات واگذار شد. دولت مدعی است بزرگترین خصوصی‌سازی در تاریخ بورس ایران را انجام داده است. این ادعا با توجه به ارزش ۸میلیارد دلاری سهام واگذار شده اغراق نیست. اما رسانه‌ها، نمایندگان بخش خصوصی، مجلس و فعالان بورس و بازار سرمایه و برخی از اقتصاددانان می‌گویند واگذاری مخابرات، تنها نقشی از خصوصی‌سازی است. واژه شبه دولتی یا نیمه‌دولتی و خصوصی نما و خصولتی و غیره تعابیری است که به برنده مخابرات می‌دهند. به فهم نگارنده فصل جدیدی از تقسیمات اقتصادی از حیث مالکیت و مدیریت در حال شکل‌گیری است که به‌رغم ظاهر شیشه‌ای آن کاملا غیرشفاف است. بدون شک اقتصاد ایران در این فصل جدید خاکستری است. بزرگترین عارضه در مواجهه با این نوع از اقتصاد بی‌شکلی و به تبع تشویش و سردرگمی در تعامل با آن است. تحلیل «اقتصاد خاکستری» که نتیجه «هجمه شبه‌دولتی‌ها» به اقتصاد است را باید در چارچوب «ساخت قدرت» تحلیل کرد. با افزایش نقش نیمه‌دولتی و شبه دولتی‌ها که ظاهر خصوصی دارند و به‌رغم قدرت و مکنت، رفتار مدنی از خود بروز می‌دهند، وزن و تناسب قدرت در کشور به هم می‌ریزد. بدون شک اقتصاد خاکستری «آناتومی قدرت» را دچار بی شکلی می‌کند. بوروکرات‌های نیمه‌دولتی با پشتوانه نسخه‌های نئولیبرال در آزادسازی اقتصادی، نقش تعیین‌کننده در قدرت و سیاست خواهند داشت.

به گروگان رفتن دولت

همان‌طور که گفته شد، مهمترین ویژگی اقتصاد خاکستری که با فربه شدن شبه‌دولتی‌ها در حال شکل‌گیری است، عدم شفافیت و ناملموس بودن است. حتی دولتی که امروز سرخوش از واگذاری و درآمد آن است، در آینده ناتوان از تعامل با شبه دولتی‌ها خواهد بود. رابطه دولت با شرکت‌های نیمه دولتی روشن نیست. تاکنون رابطه دولت با بخش خصوصی نسبتا روشن و قاعده‌مند بوده است. تعامل غیرشفاف، منجر به چانه‌زنی‌های رانتی می‌شود. به‌زودی زلف دولت به شبه‌دولتی‌ها گره می‌خورد. اقتصاد و حیات و ممات او در دست شبه‌دولتی‌ها خواهد بود. مانند سیطره جناح نظامی ـ مالی بورژوازی آمریکا که با ایدئولوژی نئوکان‌ها برای برپایی امپراتوری سرمایه، چنان فرآیند رشد و توسعه در جهان را به هم ریخت که به بزرگ‌ترین بحران اقتصادی سده اخیر انجامید. امروز اوباما برای کنترل بحران، ناچار از توجه بی‌اندازه به این شبه‌دولتی‌های سیاسی است، که روزی خود باردار بحران بودند. در این مدل با پدیده به گروگان گرفتن دولت و دربند کردن آن مواجهیم.

تقسیم کار میان طبقه حاکمه و هیات حاکمه

در خصوصی‌سازی شبه‌دولتی طبقه‌ای شکل می‌گیرد که نفع او در حفظ شرایط موجود است. طبیعی است که از هر تفکر، جریان، شخصیت و جناحی که حامی وضع موجود باشد حمایت می‌کند. «دولت سازگار» به طریق اولی مورد حمایت است. از سویی دولت نیز از این تعامل منتفع می‌شود. این بازی برد - برد ضد

هرگونه اصلاح عمل می‌کند. «گروه‌های مشترک المنافع» در قدرت و در شبه قدرت در برابر هر تغییری مقاومت می‌کنند. در اقتصاد خاکستری «طبقه حاکمه» و «طبقه هیات حاکمه» کاملا از هم جدا می‌شوند.

طبقه حاکمه شبه‌دولتی‌های قدرتمندی هستند که در جای جای قدرت رد پا دارند. این طبقه را «منتفعان وضع موجود» شکل می‌دهند. اما هیات حاکمه نیز در این بازی با شبه دولتی‌ها هم سود هستند و شدیدا مدافع وضع موجود خواهند بود. هم سودی و هم زبانی در همین نفع اقتصادی- سیاسی دوطرفه شکل می‌گیرد.

انگیزه اعضای هیات حاکمه که همان دولتی‌ها هستند نفع اقتصادی نیست بلکه مطلوبیت در قدرت سیاسی است. در این تقسیم کار جدید عده‌ای از تکنوکرات‌ها و سیاسیون، اقتصاددانان نقش صیانت از وضع موجود را به عهده دارند. قدرت اقتصادی در حال شکل‌گیری است که به سادگی در قدرت سیاسی و نظامات اجتماعی دست‌اندازی می‌کند. با این مدل کم‌کم نحوه توزیع قدرت سیاسی نیز تغییر می‌کند. منشا قدرت از ناحیه‌ای خواهد شد که نه نظارت‌پذیر است و نه دموکراتیک، اما از ثبات برخوردار است.

میخی بر گوری

بخش خصوصی به هیچ وجه توان رقابت در اقتصاد خاکستری را نخواهد داشت. تصدیگری دولت تا دیروز به حکم نقش حاکمیتی و وظایف اساسی بود و طبیعتا بخش خصوصی را رقیب خود نمی‌دانست گرچه جای آنها را تنگ کرده بود. اما در رقابت با نیمه دولتی‌ها این بار منافع شبه دولتی باعث می‌شود که بخش خصوصی خرده پا و بی‌رمق باقی بماند. در این مدل بخش خصوصی باید به قاعده بازار انحصاری فقط پیرو باشد. هم پیرو اقتصادی و هم در مواردی پیرو سیاسی. در این مدل قیمت و مقدار توسط شبه دولتی‌ها تعیین می‌شود و باقی مانده بازار توسط بخش خصوصی عرضه می‌شود. بنابراین دو اتفاق همزمان می‌افتد. جاذبه و دافعه شبه دولتی‌ها نسبت به بخش خصوصی. دافعه شبه‌دولتی‌ها، بخش خصوصی را به شدت زیرزمینی می‌کند. خصلت دلالی و خدماتی و واسطه‌گری بخش خصوصی، بر تولید و تجارت مسلط می‌شود. رفتار زیرزمینی بخش خصوصی، اقتصاد خاکستری را کم کم سیاه می‌کند. اما جنبه جذبی اقتصاد خاکستری شامل کسانی می‌شود که در پازل شبه دولتی‌ها بازی کنند. عواقب این وضعیت کمتر از حالت قبل نیست. آثار اجتماعی و سیاسی این جذب جدی است. واگذاری شرکت‌های دولتی به شبه دولتی باعث از بین رفتن کامل وابستگی دولت به بخش خصوصی و به دنبال آن از بین رفتن کامل وابستگی دولت به نهاد‌های مدنی می‌شود. در آینده حمایت‌های مردمی از خصوصی‌سازی سلب خواهد شد و ادامه اقتصاد خاکستری با مقاومت‌های مدنی همراه خواهد بود.