مازاد تجاری چین بالاخره کاهش یافت
منبع: اکونومیست
مترجم: پریسا آقاکثیری، فیاض خاک
برخی از کارشناسان فکر می‌کنند که مازاد تجاری فعلی چین دلیل اصلی بحران مالی است. خبر خوب آن است که مازاد تجاری چین بعد از سال‌ها افزایش متمادی، حالا با سرعتی مافوق تصور کاهش می‌یابد. در نیمه اول سال جاری، این مازاد نسبت به سال قبل سی و سه‌درصد و نسبت به نیمه دوم سال 2008 پنجاه‌درصد کاهش یافت و به 130‌میلیارد‌دلار رسید.

نه تنها مازاد تجاری کالای چین کاهش یافته، بلکه درآمد سرمایه‌ای چین از نگهداری ذخایر خارجی نیز کاهش یافته است. آرتور کروبر که برای بنگاه تحقیقاتی اقتصادی دراگونومیکز کار می‌کند پیش‌بینی کرده که مازاد حساب جاری چین از یازده‌درصد اوج تولید ناخالص داخلی این کشور در سال ۲۰۰۷ به پنج‌درصد تولید ناخالص داخلی سال جاری خواهد رسید. بنابراین به نظر می‌رسد که چین سهم خود را برای ایجاد مجدد توازن در اقتصاد جهان ایفا می‌کند.
اما چه قدر می‌توان به آمار و ارقامی که چین ارائه می‌دهد، اعتماد کرد؟ می‌دانیم که طبق تعریف، مازاد تجاری چین در تجارت با مثلا آمریکا باید با کسری‌ای که آمریکا در تجارت با چین گزارش داده، برابر باشد. پکن مدعی است که مازاد چین با آمریکا در شش ماه منتهی به ژوئن کاهش یافته و به 62‌میلیارد‌دلار رسیده است، در حالی که آمارهای رسمی واشنگتن نشان می‌دهند که در همین دوره کسری آمریکا با چین برابر 103‌میلیارد‌دلار بوده است. در مورد آمار و ارقام مربوط به دیگر شرکای تجاری چین نیز چنین اختلافاتی وجود دارد. به عنوان مثال، مازاد چین در تجارت با منطقه اروپا در گزارش‌های رسمی ارائه شده از طرف چین تنها نیمی از رقمی است که مراکز آماری اروپایی گزارش کرده‌اند. مورد تکان دهنده تر تراز تجاری این کشور با ژاپن است: چین می‌گوید که در نیمه اول سال جاری در تجارت با ژاپن کسری داشته، در حالی که داده‌های رسمی ژاپن نشان می‌دهند که این ژاپن بوده که در تجارت با چین دچار کسری شده است.
آمارهای اقتصادی چین اصولا دقیق نیست. مثلا اجزای تولید ناخالص داخلی این کشور با رقم کلی نمی‌خواند و جمع تولید ناخالص داخلی استان‌ها نیز از کل تولید ناخالص داخلی بالاتر است. به نظر می‌رسد که اعداد و ارقام مربوط به تجارت نیز وضع بهتری نداشته باشند. به علاوه، این تفاوت‌ها غالبا در جهت خاصی است. چین مازاد تجاری کمتری را نسبت به کسری‌هایی که شرکای تجاری‌اش اعلام می‌کنند، گزارش می‌دهد. اگر با استفاده از پایگاه داده‌های آماری صندوق بین‌المللی پول ارقام مربوط به تجارت کشورهای مختلف با چین را با هم جمع بزنیم به این نتیجه می‌رسیم که در سال ۲۰۰۸، چین در تجارت با دیگر کشورها ۶۵۰‌میلیارد‌دلار مازاد داشته، اما این مازاد بیش از دو برابر رقمی است که خود چین اعلام کرده است(نمودار سمت چپ را ببینید). چین اعلام کرده که مازاد
تجاری اش در سال 2008 برابر 295‌میلیارد‌دلار بوده است. جالب آنکه این اختلاف 350‌میلیارد‌دلاری تقریبا چهار برابر شکافی است که 10 سال پیش وجود داشت. این ارقام آن قدر با هم فاصله دارد که ممکن است کسی شک ببرد که چین در تجارت با مریخ(!) کسری تجاری دارد یا کسانی که همه چیز را با توسل به تئوری توطئه توضیح می‌دهند، احتمالا می‌گویند چین عمدا مازاد تجاری خجالت آورش(!) را کمتر از واقع اعلام می‌کند.
اما خوشبختانه می‌توان توضیح‌های خوش بینانه تری نیز پیدا کرد. این امر که بخش مهمی از تجارت چین از طریق هنگ‌کنگ صورت می‌گیرد می‌تواند بخش عمده این اختلاف در آمار و ارقام را توضیح دهد. پیدا کردن مقصد نهایی این بخش عظیم از صادرات برای موسسات آماری چین، کار راحتی نیست. بنابراین مقامات گمرکی این کشور، کالاهایی که ابتدا از چین به هنگ‌کنگ صادر می‌شوند و سپس از هنگ‌کنگ به مثلا آمریکا صادر می‌شوند را در فهرست کالاهایی وارد می‌کنند که به هنگ‌کنگ صادر شده‌اند. در مقابل، برای مقامات گمرکی کشورهای وارد‌کننده کالاهای چینی، تشخیص کشور مبدا کار مشکلی نیست بنابراین به عنوان مثال آمریکا همین کالاها را در فهرست کالاهای وارداتی از چین ثبت می‌کند. در عین حال، آن بخش از صادرات آمریکا به چین که از مسیر هنگ‌کنگ صورت می‌پذیرد در حساب‌های آمریکا به عنوان صادرات به هنگ‌کنگ در نظر گرفته می‌شود، ولی چین آنها را در فهرست کالاهای وارداتی آمریکایی ثبت می‌کند.
نکته مهم در این بین آن است که قیمت کالاهایی که دوباره از هنگ‌کنگ صادر می‌شوند بیست و پنج‌درصد افزایش داده می‌شود و همین امر باعث می‌شود که تفاوت ارزش کالاها هنگام صادر شدن از چین و ارزش همان کالاها در کشور مقصد(مثلا در ایالات متحده) افزایش یابد. نتیجه آن است که در آمارهای رسمی اندازه کسری تجاری آمریکا و دیگر کشورها با چین بیش از واقع برآورد شده و در آمارهای ارائه شده توسط مقامات چینی مازاد این کشور کمتر از واقع برآورد شود. حال اگر آن دسته از کالاهای چینی که از هنگ‌کنگ دوباره به آمریکا صادر می‌شوند در حساب‌های چین جزو اقلام صادراتی به آمریکا در نظر گرفته شوند، شکاف بین آمار ارائه داده شده توسط چین و آمریکا به نصف کاهش می‌یابد(نمودار سمت راست را ملاحظه کنید). البته همان طور که می‌بینید حتی اگر تمام صادرات و وارداتی که از مسیر هنگ‌کنگ صورت می‌گیرد را در حساب‌ها وارد کنیم باز هم مازاد تجاری چین با دیگر کشورهای جهان براساس آمارهای مقامات چینی، بسیار کمتر از ارزش کل مانده‌های تجاری دیگر کشورهای جهان با چین است.
آیا کَلَکی در کار چین است؟
درست است که هنوز بین آمار و ارقام ارائه شده، تفاوت‌هایی هست، اما این تفاوت‌ها نیز توضیح منطقی خود را دارد. یک توضیح دیگر این است که کشورها صادرات و واردات خود را بر اساس قیمت‌های پایه گمرکی (customs basis )گزارش می‌دهند. به عبارت دیگر، واردات هزینه بیمه و هزینه حمل و نقل را شامل می‌شود، اما صادرات بر مبنای قیمت فوب ثبت می‌شود و به همین دلیل این هزینه‌ها در نظر گرفته نمی‌شوند. این یعنی واردکنندگان، قیمت کالاها را 5 تا 6‌درصد بیشتر از قیمت همان کالاها در کشور مبدا اعلام می‌کند. اگر هزینه‌های حمل و نقل را از جمع کل اعداد حذف کنیم، مازاد چین بزرگ‌تر می‌شود، اما کسری شرکای تجاری‌اش نیز کاهش می‌یابد. با این حال دولت چین برای محاسبه مازاد تجاری اش، واردات را بر پایه قیمت‌های فوب محاسبه می‌کند. حال در سال 2008 اگر چین واردات خود را بر اساس قیمت‌های پایه گمرکی محاسبه می‌کرد، رقم آن 65‌میلیارد‌دلار کوچک‌تر بود.
در مطالعه‌ای که خزانه داری آمریکا در سال ۲۰۰۷ صورت داد، مانده تجاری چین با بیش از ۱۰۰ کشور دیگر با درنظرگرفتن ارزش صادرات مجدد کالاها از هنگ‌کنگ و همچنین با کسر هزینه حمل‌ونقل و بیمه و همچنین کسر‌درصدی که صادرکنندگان هنگ‌کنگی روی کالاها می‌کشیدند، محاسبه شد. در این مطالعه مازاد تجاری چین در سال ۲۰۰۵ حدود ۷۵‌میلیارد‌دلار افزایش و کل کسری‌های دیگر کشورهای جهان ۱۴۰‌میلیارد‌دلار کاهش یافت، بنابراین اختلاف بین دو رقم از بیش از ۳۰۰‌میلیارد‌دلار به ۹۰‌میلیارد‌دلار کاهش یافت.
همانطور که می‌بینید هنوز یک شکاف 90‌میلیارد‌دلاری وجود دارد. بخش عمده این شکاف احتمالا به خاطر جریان‌های سرمایه پنهان ایجاد شده است. بنابراین این تصور که پکن عمدا مازادش را کمتر از واقع اعلام می‌کند، کاملا غلط است. بنگاه‌ها برای دور زدن قوانین کنترل سرمایه و خارج کردن پول از چین، ارزش صادراتشان را کمتر و ارزش وارداتشان را بیشتر اعلام می‌کنند. این بنگاه‌ها می‌خواهند سود‌های خود را به جایی مثل هنگ‌کنگ منتقل کنند تا مالیات کمتری بپردازند. آنها بعدا این پول را به عنوان وجوه سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی به چین برمی گردانند تا از مزایای مالیاتی مربوطه برخوردار شوند. به هر حال این جریان‌های پنهان پول احتمالا افزایش نخواهند یافت. با توجه به این که چین سریع‌تر از دیگر نقاط جهان رکود را پشت سر می‌گذارد، صادرکنندگان انگیزه پیدا می‌کنند تا ارزش صادرات خود را بیشتر اعلام کنند. این بدان معنی است که مازاد تجاری این کشور به همان سرعتی که ادعا می‌شود، کاهش خواهد یافت.
مازاد تجاری چین- و بنابراین مازاد حساب جاری آن- مطمئنا بیشتر از آن چیزی است که پکن اعلام می‌کند، اما از آن چه که بر اساس مانده‌های آمریکا و دیگر شرکای تجاری چین محاسبه می‌شود نیز خیلی کوچکتر است. به هر حال آن چیزی که برای باقی اقتصاد جهان مهم است، اندازه دقیق مازاد تجاری چین نیست. مهم آن است که بالاخره این مازاد در حال کاهش یافتن است.