محمدصادق جنان‌صفت

استمهال یکساله بدهی ۶۷۰۰ واحد تولیدی که از پرداخت بدهی خود به بانک‌ها عاجز شده‌اند، شاید در نگاه نخست، خبر خوشحال‌کننده‌ای برای کسب‌وکار باشد، اما چند نکته وجود دارد که موجب اندوه و تاسف است. نکته اول این است که چرا و به چه دلیل و تحت کدام شرایط اقتصادی، ۶۷۰۰ واحد تولیدی در سطح کشور به این روز رسیده‌اند که از پرداخت بدهی‌های خود اظهار عجز کنند؟ در شرایطی که بنگاه‌های اقتصادی برای نگهداشت اعتبار خود و حفظ قیمت سهام خود عموما حاضر نیستند خود را ناتوان نشان دهند، این تعداد بنگاه تولیدی چرا بدون هراس از دست دادن اعتبار خود این خطرپذیری را با طیب خاطر انجام داده‌اند؟

این تعداد تولیدکننده در حال سقوط، آیا نشانه بحران اقتصادی نیست؟ واقعیت این است که بازار داخلی در چهار سال اخیر با هجوم واردات انبوه کالاهای ارزان‌تر از تولیدات داخلی مواجه شده و اشباع شدن بازار سدی برای فروش شده است و یکی از دلایل رشد شتابان بنگاه‌های مستاصل را باید در این حوزه جست‌وجو کرد. یک نکته دیگر که شاید اندکی بدبینانه باشد، این است که نرخ سود پایین تسهیلات دریافت شده از بانک‌ها نسبت به قیمت پول در بازار غیررسمی و همچنین سطح بالاتر معنادار نرخ تورم نسبت به سود تسهیلات دریافت شده، دلیل موجهی برای اظهار عجز تولیدکنندگان باشد. تعیین دستوری نرخ سود بانکی توسط دولت در سال‌های اخیر این احساس را در میان برخی ایجاد می‌کند که از این رانت بدون دردسر و قانونی استفاده کنند که امید است اکثریت چنین نباشند.

نکته بعدی این است که با استمهال بدهی بنگاه‌های ضعیف، آیا تولیدکنندگان کارآمد و سودآور را که بدهی‌های خود را به بانک‌ها سروقت پرداخته‌اند، تنبیه مالی نکرده‌ایم و این کار ضدانگیزه نیست؟ اگر این طور باشد که هر بنگاهی را به دلیل اظهار عجز در پرداخت بدهی خود این گونه تشویق کنیم، راه را برای چنین شیوه ناپسندی باز نکرده‌ایم؟

سرانجام نکته دیگر این است که آیا استمهال بدهی ۶۷۰۰واحد ناتوان آن هم از پول سپرده‌گذارانی که از سر استیصال پس‌انداز خود را به بانک‌های کشور داده‌اند، با عدالت سازگار است؟ آیا این بی‌عدالتی نیست که پس‌اندازکنندگان را جریمه کنیم؟ اگر قرار است به شرکت‌های تولیدی کمک شود، آیا بهتر نیست دولت از حق مالیات خود صرف‌نظر کند؟