باران باران گریه برایش کردم ...
یاسین نمکچیان
گل رفت گلی که دل سرایش کردم
او رفت کسی که جان فدایش کردم
دیدید گرش ز من بگویید به او
باران باران گریه برایش کردم
یاسین نمکچیان
گل رفت گلی که دل سرایش کردم
او رفت کسی که جان فدایش کردم
دیدید گرش ز من بگویید به او
باران باران گریه برایش کردم
چگونه آدمهایی که دو سال پیش در مراسم بزرگداشت ایرج بسطامی میخکوب ایستاده بودند و مشکاتیان و نم اشک چشمهایش را نظاره میکردند حالا باور میکنند پنجه طلایی موسیقی این سرزمین برای همیشه مضرابش را زمین گذاشته است؟ کدام یک از آدمهایی که آن روز این رباعی را با صدای گرفته او به خاطر سپرده حالا دلش میآید باران باران گریه از گونه سرازیر کند. اصلا مگر بهانهای برای گریستن باقی مانده است؟ ما عادت کردهایم هرروز، در لابهلای این همه اندوهی که بر شانههایمان فرود میآید بیقطره اشکی آیندهای را به انتظاربنشینیم که مثل برق از راه میرسد. حالا قبول کردهایم تابستان هزار و سیصد و هشتاد و هشت سردترین فصل سال بود که آخرین ضربهاش را با آخرین نفسهایش باقی گذاشت.
آنهایی که با پرویز مشکاتیان حشر و نشر داشتند هیچ گاه حضور رگههایی از مرگ را در چهرهاش به خاطر نمیآورند. آنها هیچ وقت فکر نمیکردند به این زودیها آماده بدرقه کسی باشند که آثارش حافظه تاریخی ماست، اما درست برعکس تصور خیلیها، صبح دوشنبه قلب استاد ایستاد. کیست که نداند استرس مهمترین دلیل سکته قلبی است و شکی وجود ندارد که مشکاتیان هم شبیه خیلیها روزهای سختی را پشت سرگذاشت و بیشتر از این ماندن را تاب نیاورد. روزهایی در سردترین تابستان سال و به همین سادگی، مردی را از دست دادهایم که تا سالهای سال کسی نمیتواند جای خالیاش را پر کند. ما مردی را از دست دادهایم که تاثیرگذاریاش در رگهای موسیقی ایرانی جاری خواهد بود و همه این نکتهها و هزار و یک دلیل دیگر میتوانست بهانهای باشد برای اینکه رسانه ملی اینگونه بیاعتنا از کنار اتفاق تلخ مرگ مشکاتیان نگذرد. ما گاهی بدجوری به همدلی رسانه ملی نیاز داریم؛ اما انگار همیشه افسوسی با ما خواهد ماند.
درختان برومندی پرورش داد
کیوان ساکت
هنرمند گرامی استاد «پرویز مشکاتیان»یکی از کسانی بود که در دو دهه اخیر سبک نوازندگی منحصر به فرد وی و نیز شیوه ایشان در آهنگسازی موسیقی ایران به خصوص نوشتن آثاری برای سنتور به سرعت در همان ابتدا مورد استقبال مردم و همچنین الگویی برای هنرجویان جوان سنتور و موسیقی ایرانی شد.
پر واضح است که تاثیرگذاری «پرویز مشکاتیان» بر شیوه سنتور نوازی ایران آنقدر عمیق و همهگیر شده است که نمیتوان آن را انکار کرد. پیش از «مشکاتیان» آنچه که الگوی علاقهمندان به ساز سنتور بود، راه و روشی بود که استاد کمنظیر سنتور استاد «فرامرز پایور» ابداع و تدوین نموده بود.«مشکاتیان»، به این نکته آگاه بود که موسیقی و نوازندگی ایرانی آنگاه در بستر و جایگاه شایسته خویش قرار میگیرد و مورد قبول عام و خاص میشود که همواره بر اساس کلام پارسی سروده شده باشد.
هنگامی که حتی به سولوهای وی به دقت گوش فرا میدهیم گویی کلمات رازگونهای را میشنویم که با گوش جان شنیده میشوند و به دل مینشیند. وی در همه فرمهای رایج موسیقی ایرانی ذوق آزمایی کرده و آثاری بدیع و دلنشین را از خود در موسیقی ایرانی به یادگار گذاشته است. «مشکاتیان» در زمینه ساختن پیش درآمدهای متنوع، چهار مضرابها، تصانیف و ترانههای عاشقانه یا ملی - میهنی ید طولایی دارد. این هنرمند در سالهای اول انقلاب توانست هنرمندان زیادی را در گروهی به نام گروه عارف جمع کند و آثاری را با این عزیزان تولید کند که بعدها اغلب آنها هر کدام درختان برومندی در زمین موسیقی ایران شدند.
خالق بهترین تصنیفها
حمیدرضا نوربخش
احاطه پرویز مشکاتیان بر ادبیات و همچنین تبحر ستودنی او در آهنگسازی باعث شد تا تصنیفهایش جزو بهترین آثار سه دهه گذشته موسیقی ایران باشد.
سابقه آشنایی من با پرویز مشکاتیان به کلاس استاد احمد عبادی باز میگردد و از همان جا دوستی ما شکل گرفت که تا سالها من و مشکاتیان و تعدادی دیگر از دوستان موسیقیدان در محافل مختلفی از جمله منزل استاد عبادی ارتباطی معنوی داشتیم. بعدها این ارتباط ادامه پیدا کرد و به همکاری نیز کشیده شد.
من در مسافرت بودم که خبر درگذشت پرویز مشکاتیان را شنیدم و بلافاصله به طرف تهران حرکت کردم؛ در طول مسیر بازگشت مدام هنرمندان بسیاری تماس میگرفتند و از این اتفاق با حالت شوک ابراز تاثر میکردند. چنین عکسالعملی نشان میدهد که مشکاتیان در جامعه هنری ایران از جایگاه ویژهای برخوردار بوده، طوری که همه را دچار شوک کرده است.
او در نوازندگی سنتور تحول بسیاری ایجاد کرد و باعث شد تا جذابیتهای دیگری از این ساز نمایان شود؛ در زمینه آهنگسازی نیز چه در موسیقی با کلام و چه در حوزه موسیقی بیکلام آثار مشکاتیان ماندگار و شنیدنی است. همچنین به جرات باید گفت تصنیفهایی که او در طی سه دهه گذشته ساخته جزو بهترین تصنیفهای بعد از انقلاب است.
من نیز به نوبه خود در گذشت پرویز مشکاتیان را به خانواده محترم این هنرمند، جامعه هنری و همچنین مردم کشورمان تسلیت میگویم و امیدوارم خدا روح او را قرین رحمت کند.
ارسال نظر