جمشید ارجمند- سینمای‌ایران دو دوره مشخص دارد. یکی آن دوره که معروف است به دوره فیلمفارسی که مربوط به دهه ۳۰ و ۴۰ است؛ اما از اواخر دهه ۴۰ جریان مترقی سینمای‌ایران، جریان مترقی حرفه‌ای سینمای‌ایران به وجود آمد و .... افرادی مانند مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، امیر نادری، ناصر تقوایی و چند نفر دیگر شروع به فیلمسازی کردندکه تقوایی در یک جمع‌بندی کلی و داورانه فیلمسازی کمکار و البته گزیده‌کار است که خوشبختانه آثاری ماندگار دارد؛ البته در همین تعداد هم نوسان‌هایی را می‌توان دید از نظر اندیشه تقوایی که طبیعی است؛ البته باید توجه کرد که به نظر می‌رسد تقوایی در کار سینمایی یک خط کشی مشخص کرد بین آنچه سینمای روشنفکرانه معمول است و سینمای دیگری که تعریفی زیبا دارد و به آن خواهم پرداخت و تقوایی دسته دوم را برگزید. گرچه فیلم اول او «آرامش در حضور دیگران» موضوعی فلسفی و روشنفکرانه دارد و بین اهالی برجسته سینما شهره است؛ اما دنبال نوع و ژانر کار روشنفکرانه مثل ابراهیم گلستان نرفت. او جنبه حرفه‌ای از سینما را انتخاب کرد که ما به آن اعتقاد داریم. تقوایی یک روشنفکر بسیار حساس است که شرایط اجتماعی و شرایط خصوصی و شخصی روی او تاثیر می‌گذارد و جلوی کار کردن او را می‌گیرد و نمی‌گذارد به ترکتازی فکری بپردازد. او یک فرد آزاد است که با قید و بند کنار نمی‌آید. موانعی بر سر راهش وجود دارد و امکاناتی که باید در اختیار او قرار بگیرد بلاتکلیف مانده است.تنها نکته‌ای که باقی مانده است و نگفته‌ام ‌این است که دلم می‌خواست تقوایی راجع به سریال «دایی جان ناپلئون» حرف بزند و درباره مسائلی که وجود داشت و امثال من با آن مشکل داشتیم پاسخ بدهد؛ مثلا درباره اشتباه‌های میزانسنی که عیب فیلم او است. شاید به خاطر ضرورت کار تلویزیونی که باید سریع آماده شود، ‌این اتفاق‌ها افتاده است.