سایت تابناک به تحلیل بسته پیشنهادی ایران به گروه ۱+۵ پرداخت و نوشت‌: در حالی که روز چهارشنبه هفته گذشته، بسته پیشنهادی ایران به اعضای شورای امنیت و آلمان توسط رسانه‌های خارجی منتشر شد، اما ابهامات بسیاری درباره این مفاد پیشنهادی برای افکار عمومی در داخل ایران نیز پیش آمده است. به گزارش «تابناک»، هرچند نیاوردن مساله هسته‌ای ایران در این پرونده، نوعی پیشرفت و اظهار نظر از موضع اقتدار از سوی کشورمان به شمار می‌رود، سرانجام این بسته پیشنهادی، قرار است میانجی بین ایران و کشورهای غربی درباره مسائل موجود میان دو طرف باشد و راهکارهایی را برای حل مشکلات و چشم‌اندازی را برای آینده مناسبات ترسیم کند؛ بنابراین، اگر نگارندگان این بسته یا به عبارت دیگر این نامه، به دنبال تشریح مسائل کلی جهانی و بشریت هستند و این نامه را از جایگاه دعوت انبیا برای ارشاد بشر نوشته‌اند که دیگر لازم نبود این نامه، بسته پیشنهادی ایران برای حل مسائل بین ایران و غرب نام بگیرد و در مراسمی دیپلماتیک به نمایندگان کشورهای نامبرده تحویل شود، بلکه شایسته بود این نامه به عنوان نامه رییس‌جمهور ـ مانند دیگر نامه‌های قبلی به سران آمریکا و آلمان ـ نگاشته می‌شد و بدون این تشریفات برای سران کشورهای غربی ارسال می‌‌شد.

این در حالی است که حتی بند نخست مربوط به پیشنهادهای سیاسی که در آن از اصلاح ساختار سازمان ملل و شورای امنیت سخن می‌گوید، از سوی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی رد و غیرکارشناسی اعلام شده است؛ بنابراین، با توجه به این مساله ـ فارغ از اینکه نظر کدام یک درست‌تر است ـ حال چه لزومی دارد که چنین موردی که در مجلس خودمان مورد مناقشه است، به عنوان پیشنهاد ایران در صدر پیشنهادات خود در نامه گنجانده شود؟ علاوه بر این، اگر بپذیریم که این نامه برای حل مسائل سیاسی بین ایران و غرب است، چرا در این نامه از مسائل و منافع ایران در برابر غرب سخنی گفته نشده است؟

بنا بر این گزارش، در خبر‌ها آمده بود که آمریکا تمایل خود را برای گفت‌وگو با ایران اعلام کرده است، حال پرسش اینجاست که آیا ایران می‌خواهد با آمریکا درباره مسائل جهانی و بشریت سخن بگوید؟ آیا ایران خود را مسوول ریشه‌یابی بحران اقتصادی جهانی می‌داند؟ آیا ایران خود را مسوول مبارزه با اقتصاد زیر زمینی یا بحران‌های زیست‌محیطی در جهان می‌داند؟

بدیهی است، هرچند چنین عباراتی که در این نامه آمده است برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و در حد اعلام یک موضع اصولی و آرمانی مناسب است، اما افکار عمومی ملت ایران می‌خواهد بداند در فضای مناسب بین‌المللی که پس از حضور سی ساله و اقتدارآمیز جمهوری اسلامی در جهان پدید آمده است، دولت چگونه می‌خواهد منافع ملی ایرانیان را تحصیل کند؟

طبیعی است که رویکرد سیاست خارجی ایران به مسائل منطقه‌ای و جهانی، باید مبتنی بر ارزش مداری و رفع مظالم موجود در جهان ـ بنا بر آرمانشهر مطلوب مهدوی ـ تا حد ممکن باشد، اما این، تنها رویکرد یا جهت‌گیری سیاست خارجی کشور است که البته هر کشور دیگری همچنین رویکردهایی را در سیاست خارجی خود دارد، اما نکته آنجاست که در فضای بین‌الملل، رویکردها ابزار مذاکره نیستند، بلکه این پیشنهادهای ملموس و راهکارهای در دسترس و عملیاتی است که مذاکرات کشورها را پیش برده و منافع ملت‌ها را تامین می‌کند.

به نظر می‌رسد، اکنون که آمریکا و غرب بدون توجه به بسته پیشنهادی ایران خواستار مذاکره مستقیم با ایران شده است، مذاکره کنندگان ایرانی باید مشخص کنند که درباره چه موضوعی می‌خواهند با دولت آمریکا سخن بگویند. اگر ایران در صدد است بر پایه محتوای نامه ارسالی به غرب، با آمریکا گفت‌وگو کند که بهتر است این بیانات را در مجمع عمومی سازمان ملل ایراد کنند که دیگر کشور‌ها نیز از آن بهره‌مند شوند و دیگر نیازی به مذاکره با دولت آمریکا نیست، اما اگر ایران در صدد است، با آمریکا در مورد مسائل ملموس و مشکلات میان دو طرف سخن بگوید، محتوایی این چنین نه تنها منفعتی برای ملت ایران ندارد، بلکه آغاز روند دیگری خواهد شد برای فرسایش دستگاه سیاست خارجی ایران، بدون اینکه امتیازی در این برهه حساس نصیب کشورمان بکند.