آرمانشهر در برابر آزادی

نویسنده: توماس سوول

مترجم: حسن افروزی

«مواظبت و مراقبت همیشگی قیمتی است که باید برای آزادی پرداخت.» این جمله‌ای است که بارها شنیده‌ایم. قیمت دیگر آزادی مدارا با نقص‌ها و عیب‌ها است. اگر هر مشکلی در دنیا دلیلی برای دخالت و قدرت بیشتر نهادی سیاسی شود، در این صورت آزادی در حالی به تدریج از بین خواهد رفت که ما بی‌هیچ تفکری شعارهای روزمان را تکرار می‌کنیم، حال چه «تغییر» باشد، چه «برنامه فراگیر خدمات سلامتی» و چه «عدالت اجتماعی.» اگر به این سادگی‌ها تحت‌تاثیر چنین لفاظی‌ها و شعارهایی قرار بگیریم، نباید تعجب کنیم اگر اختیار تصمیمات مرگ و زندگی ما و خانواده‌مان از دستمان - و دست دکترتان - خارج شود و بر عهده بوروکرات‌ها قرار گیرد.

بگذارید به ابتدا بازگردیم. جهان برای مشخصات و خصوصیات ما به وجود نیامده، پس طبیعی است که در هر زمانی چیزهای زیادی وجود داشته باشند که ما از آنها ناراضی و ناخشنود باشیم. سوال اساسی این جاست که آیا ما حاضریم هر سیاست مداری را که ادعا کند قادر به «حل» مشکل «ما» است، دنبال کنیم؟

اگر جواب بلی است، آنگاه تا ابد «راه‌حل»‌های بی‌پایانی ارائه خواهد شد، که هر کدام مشکلات جدیدی را به وجود خواهد آورد که باز هر کدام از آنها نیازمند ارائه «راه‌حل»‌های بیشتر خواهد بود. به این ترتیب تلاشی بی‌پایان برای «حل» مشکلات آغاز خواهد شد که هر روز مقدار بیشتری از پول مالیات‌دهندگان را هدر خواهد داد و از آن مهم تر به هزینه از دست رفتن آزادی مان خواهد شد و به جای اینکه خودمان تصمیم بگیریم، برایمان تصمیم خواهند گرفت که چگونه زندگی کنیم.

سرانجام باید بین خواسته‌های آرمان‌گرایانه و آزادی‌مان یکی را انتخاب کنیم. این حقیقتی است که افراد زیادی در طول قرن‌ها آن را دریافته‌اند، ولی افراد بیشتری - حتی امروزه - با آن رو در رو نشده‌اند. اگر شما فکر می‌کنید که دولت باید در مورد هر چیزی که باعث نارضایتی شما است، یا هر چیزی که می‌خواهید و نداریدش، «کاری بکند»، در این صورت شما انتخاب خود را کرده‌اید.

پیش‌تر، در قرن ۱۸، ادموند برک چنین گفته است: «از دانایی است اگر بدانیم که در برابر شر بزرگی باید مدارا کنیم» و «باید با ضعف‌ها و ناتوانی‌ها زجر کشم تا زمانی که در جنایات بگندند.»

اما جنگجویان جنگ‌های صلیبی امروز نیازی نیست که شر یا ضعفی را تحمل کنند. اگر شرکت‌های بیمه آنگونه که بعضی‌ها می‌خواهند، عمل نمی‌کنند، پس به عقیده آنها باید بوروکراسی دولتی شکل گیرد که شرکت‌های بیمه را کنترل یا جایگزین کند.

اگر هزینه مراجعه به پزشکان، بیمارستان‌ها یا شرکت‌های تولید دارو بیشتر از چیزی است که بعضی‌ها فکر می‌کنند باید باشد، آنگاه به عقیده آنها قیمت‌ها باید کنترل شود. چیزی که برای سیاستمداران و بوروکرات‌ها بیشتر تبدیل به یک عادت شده تا یک راه‌حل.

اتفاقا سیاستمداران یکی از دلایل اساسی گرانی بیمه پزشکی است. بیمه برای این به وجود آمده تا ریسک‌ها را پوشش دهد. سیاستمداران این کار را با علاقه شدیدی که به بخشش بیش از حد دارند، انجام می‌دهند! آنها با در اختیار گرفتن چیزهایی که بیمه باید پوشش دهد و صدور احکام مختلف در مورد آنها باعث افزایش قیمت بیمه می‌شوند.

اگر بیمه فقط آن چیزهایی را که مردم بیشتر می‌خواهند پوشش می‌داد - مثلا مخارج بالای یک هزینه بهداشتی اساسی-قیمت بسیار کمتر از آن چیزی می‌بود که امروز به واسطه احکام دولت با آن مواجهیم.

از آنجایی که بیمه باید ریسک‌ها را پوشش دهد پس نیازی نیست که هزینه چک آپ سالانه را هم بدهد؛ چرا که همه به خوبی می‌دانند که چک آپ سالانه فقط یک بار در سال اتفاق می‌افتد و زمان آن کاملا مشخص است. بیمه اتومبیل تغییرات قیمت بنزین یا هزینه بنزین مصرفی را پوشش نمی‌دهد؛ چراکه اینها هزینه‌های عادی این کالا هستند، نه ریسک.

ولی سیاستمدارانی که در کار بخشش‌اند - مخصوصا از پول دیگران - نمی‌توانند در مقابل وسوسه اضافه کردن خدمات جدید به بسته‌های بیمه مقاومت کنند. بیشتر افرادی که طرفدار دخالت بیشتر دولت در خدمات بهداشتی‌اند، حال در مورد گسترش پوشش بیمه به «سلامت روانی» افراد حرف می‌زنند.

امروز هنوز نشانه‌هایی از عقل سالم وجود دارد که ما را به یاد این سخن ادموند برک می‌اندازد: «مطالعه نهاد‌های انسانی همیشه جست‌وجویی است برای قابل‌تحمل‌ترین نقص‌ها.» به قول پروفسور ریچارد اپشتاین از دانشگاه شیکاگو، اگر نمی‌توانید نقص‌های موجود را تحمل کنید، باید بوسه خداحافظی را بر پیشانی آزادی‌تان بکارید.