اثرات جانبی
برایان کاپلان
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
بخش نخست
اثرات جانبی مثبت فوایدی هستند که نمی‌توان بابت ارائه آنها بهایی را مطالبه نمود و اثرات جانبی منفی هزینه‌هایی هستند که نمی‌توان در راستای ایجاد نکردن آنها درخواست بها کرد.

همان طور که آدام اسمیت خاطرنشان ساخته است خودمداری معمولا باعث می‌شود که بازارها هر چه را که مردم می‌خواهند تولید کنند و برای آن که فردی به ثروت دست پیدا کند، باید آن چه را که عموم مردم راغب به خرید آن هستند، به فروش برساند. اثرات جانبی (خارجی) (Externalities) فواید اجتماعی ناشی از خودخواهی فردی را تحلیل می‌برند. در صورتی که مشتریان خودخواه (selfhish) مجبور نباشند که بابت منفعت به دست آمده مبلغی را به تولید‌کننده‌ها بپردازند، پرداختی صورت نخواهد داد و در صورتی که چیزی به تولید‌کننده‌های خودخواه پرداخته نشود، آنها نیز به تولید نخواهند پرداخت. در این صورت کالای ارزشمندی تولید نخواهد شد. همان طور که دیوید فریدمن به خوبی توضیح می‌دهد، «مشکل این نیست که فردی مبلغی را بابت چیزی پرداخت می‌کند که به دیگری می‌رسد، بلکه این است که حتی اگر ارزش کالا از هزینه تولید آن بیشتر است، هیچ کس مبلغی را نپرداخته و هیچ کس آن را به دست نمی‌آورد.» (فریدمن، 1996، ص 278)
باید اذعان کرد که چنین شرایط ناخوشایندی در دنیای واقعی به ندرت پیش می‌آید. اغلب افراد کاملا خودخواه نیستند و معمولا می‌توان هزینه‌ای را بابت بخشی از فوایدی که مصرف‌کننده‌ها دریافت می‌کنند از آنها مطالبه نمود؛ به عنوان مثال بسیاری از افرادی که از یک سی‌دی موسیقی استفاده می‌کنند، به خاطر تکثیر و بهره‌برداری غیرمجاز مبلغی را به هنرمند مربوط به آن موسیقی پرداخت نخواهند کرد. این امر انگیزه‌های مرتبط با ضبط سی‌دی‌های جدید را کاهش خواهد داد؛ اما برخی انگیزه‌ها برای ضبط همچنان پابرجا می‌مانند؛ زیرا بسیاری از افراد تکثیر غیرمجاز را اسباب زحمت و دردسرساز می‌دانند و دیگران از این کار سرباز می‌زنند؛ چرا که چنین عملی به باور آنها نادرست است. لذا مشکل این است که اثرات جانبی به جای آن که به عدم وجود این قبیل سی‌دی‌ها منجر شوند، به چیزی منجر می‌گردند که اقتصاددان‌ها آن را تولید کمتر از حد (underproduction) این سی‌دی‌ها می‌نامند.
تحقیق و توسعه و آلودگی هوا به ترتیب نمونه‌های استانداردی از اثرات جانبی مثبت و منفی هستند. با این حال تفاوت میان این دو نهایتا معناشناختی است. این که بگوییم «هوای پاکیزه اثرات جانبی مثبت دارد و لذا کمتر از حد تولید می‌شود» با این که گفته شود «هوای آلوده اثرات جانبی منفی دارد و لذا بیشتر از حد تولید می‌شود» معادل است.
اقتصاددان‌ها اثرات جانبی را همانند تمامی موارد دیگر و بر اساس تمایل به پرداخت انسان‌ها ‌اندازه‌گیری می‌کنند. در صورتی که‌هزاران نفر به ازای هوای تمیزتر مبلغ ده‌دلار پرداخت نمایند، آن گاه آلودگی اثر جانبی به‌اندازه ده‌هزار‌دلار به همراه خواهد داشت. در مقابل اگر هیچ کس از وجود هوای آلوده ناراضی نباشد، هیچ اثر جانبی وجود نخواهد داشت. اگر کسی هوای کثیف را دوست داشته باشد، باید تمایل به پرداخت این فرد غیرعادی را از تمایل به پرداخت مابقی جامعه برای کاهش آلودگی هوا کم کرد.
اثرات جانبی احتمالا مورد توجه‌ترین دلیل برای دخالت‌های دولت از سوی اقتصاددان‌ها هستند. از این مقوله به تناوب برای توجیه مالکیت دولت بر صنایع دارای اثرات جانبی مثبت و ممانعت از تولید کالاهای دارای اثرات جانبی منفی استفاده می‌شود. با این وجود این امر در بیان اقتصادی تندروی به حساب می‌آید. اگر اقتصاد آزاد که به معنای عدم دخالت دولت است، میزان بسیار کمی از محصول «آموزش» فراهم آورد، ساده‌ترین راه‌حل ارائه نوعی یارانه برای تحصیلات است، نه تولید آموزش توسط دولت. به همین نحو اگر اقتصاد آزاد به تولید مقدار بسیار زیادی کوکائین منجر گردد، یک عکس‌العمل حساب شده اعمال مالیات بر آن است، نه ممنوعیت کامل آن.
اقتصاددان‌ها به ویژه در مواجهه با اثرات جانبی زیست‌محیطی عموما با نظارت‌ها و کنترل‌های دولتی که تکنولوژی‌هایی خاص (به ویژه «بهترین تکنولوژی موجود») یا اقدامات تجاری مشخصی را الزامی می‌سازند، مخالفت می‌کنند. این روش‌ها هزینه پاکسازی محیط زیست را بسیار بیش از آنچه باید باشد می‌سازند، زیرا هزینه کاهش آلودگی در میان شرکت‌ها و صنایع مختلف فرق می‌کند. راه‌حلی کارآتر برای انجام این امر صدور «مجوزهای آلودگی» قابل‌معامله است که نشان‌دهنده میزان آلودگی هدف باشند. منابعی که بتوانند اثرات جانبی منفی خود را با هزینه‌ای ‌اندک کاهش دهند، به نحو چشمگیری تولید خود را کاهش داده و مجوزهایشان را به منابع آلودگی دارای انعطاف کمتر خواهند فروخت (بلایندر، ۱۹۸۷).
اگر چه مفهوم اثرات جانبی در علم اقتصاد چندان چالش‌برانگیز نیست، اما کاربرد و معنی ضمنی آن چنین است. مدافعان بازارهای آزاد معمولا چنین استدلال می‌کنند که اثرات جانبی کوچک و قابل‌کنترل هستند، اما منتقدین بازارهای آزاد، اثرات جانبی را گسترده و حتی فراگیر تلقی می‌کنند. احتمالا پذیرفته‌شده‌ترین نمونه‌های فعالیت‌های دارای اثرات جانبی بزرگ، آلودگی هوا، جرایم خشونت آمیز و دفاع ملی هستند.
موارد رایج دیگری که در این زمینه به آن‌ها ‌اشاره می‌شود، شامل مراقبت‌های بهداشتی، آموزش و محیط زیست هستند، اما معقولیت و قابلیت پذیرش ادعاهای مربوط به این که موارد فوق اثرات جانبی هستند، بسیار کمتر می‌باشد. پیشگیری و معالجه بیماری‌های مسری از اثرات جانبی ‌آشکاری برخوردار است، اما بخش عمده‌ای از مراقبت‌های بهداشتی این‌گونه نیستند. کارگران آموزش دیده و باسواد بهره‌وری بیشتری دارند، اما این منفعت را به سختی می‌توان «جانبی» نامید، چرا که بازارها با ارائه دستمزد‌های بالاتر به سواد و تحصیلات پاداش می‌دهند. اثرات جانبی بسیاری از اقدامات و طرح‌های زیست‌محیطی از جمله پارک‌های ملی، بازیافت و طرح‌های حفاظتی را نمی‌توان به سادگی تشخیص داد. افرادی که از وجود پارک‌های ملی بهره می‌برند، بازدید‌کننده‌هایی هستند که می‌توان به راحتی هزینه‌ای را بابت ورود به پارک از آنها مطالبه کرد. اگر قیمت قوطی‌های آلومینیومی نتواند منجر به بازیافت شود، این معنی را به همراه دارد که هزینه بازیافت (شامل فعالیت‌های انسانی) از منافع آن کمتر می‌باشد. به همین نحو تا زمانی که منابع دارای مالکیت خصوصی باشند، شرکت‌ها سود کنونی خود را با سود‌های آتی‌شان متعادل می‌سازند. در صورتی که یک شرکت حفاری بداند که قیمت نفت طی ده سال آینده به سرعت افزایش پیدا خواهد کرد، از این انگیزه برخوردار است که به جای فروش نفت در حال حاضر آن را ذخیره و نگهداری نمایند.
اثرات جانبی غالبا به خاطر نقش داشتن در «شکست بازار» مقصر شناخته می‌شوند، اما اینها همچنین منبعی برای شکست دولت می‌باشند. بسیاری از اقتصاددانانی که به مطالعه سیاست می‌پردازند، اثرات منفی و بزرگ ناشی از غفلت و عدم آگاهی رای‌دهنده‌ها را به باد انتقاد می‌گیرند. فردی که سواد اقتصادی نداشته و به حمایت گرایی رای می‌دهد، نه تنها به خود بلکه به همشهریانش نیز آسیب می‌رساند (کاپلان، 2003؛ داونزر، 1957). سایر اقتصاددان‌ها بر این باورند که اثرات جانبی در فرآیند بودجه‌ریزی به مخارجی بیهوده و اسراف کارانه منجر می‌شوند. عضوی از کنگره که برای جلب وجوه فدرال جهت مصرف در منطقه خود اعمال فشار می‌کند، شانس انتخاب مجدد خود را بالا می‌برد، اما به سلامت مالی بقیه نقاط کشور صدمه وارد می‌کند.
به اثرات جانبی شناخته شده‌ای در برخی شرایط دور از ذهن‌اشاره گردیده است. برخی بر این باورند که ثروت، خود اثری جانبی دارد که همانا دامن زدن به حسادت است. عده‌ای دیگر معتقدند که دیگر خواهی و از خود گذشتگی اثرات جانبی به همراه دارد، زیرا وقتی که یک فرد پولی را برای کمک به فقرا به آنها می‌دهد، هر فردی که وضعیت فقرا برایش اهمیت داشته باشد از رفاه بیشتر و شرایط بهتری برخوردار خواهد شد. مدافعان ممنوعیت استفاده از مواد مخدر و مبارزه با آن به اثرات جانبی استفاده از مشروبات الکلی و اعتیاد به مواد مخدر ‌اشاره می‌کنند، اگر چه آنها نوعا هزینه‌های خصوصی از قبیل درآمدهای پایین و بیکاری را با هزینه‌های جانبی رانندگی در حین مستی و جرایم خشونت‌آمیز یکی می‌کنند. یکی از استدلال‌های عمده افراد شاکی در دعوی حقوقی موسوم به
Big Tobacco این بود که با توجه به نقش دولت در مراقبت‌های بهداشتی، هزینه استعمال دخانیات از محل پولی تامین می‌گردد که مالیات‌دهنده‌ها پرداخت می‌کنند.
اصولا این مکان وجود داشت که از اثرات جانبی برای عقلانی‌سازی شکنجه و آزار اقلیت‌های دینی، سانسور، حجاب اجباری زنان و حتی آپارتاید آفریقای جنوبی استفاده شود. در صورتی که اغلب مردم، داروینیسم را توهین آمیز و ناراحت‌کننده می‌دانستند، منطق اثرات جانبی، اعمال مالیات بر گفته‌های داروینی را توصیه می‌کرد. اقتصاددان‌های چندانی این احتمالات را پیگیری نکرده‌اند که دلیل آن احتمالا به این حس ضمنی باز می‌گردد که در موارد استثنایی حقوق فردی مهم تر از کارآیی اقتصادی خواهد بود. با این حال حتی از یک نقطه نظر کاملا اقتصادی برخی اثرات جانبی ارزش اصلاح و تصحیح ندارند. یک دلیل برای این گفته آن است که بسیاری از فعالیت‌ها اثرات جانبی مثبت و منفی دارند که تقریبا اثر یکدیگر را از بین می‌برند. به عنوان مثال اثر جانبی مثبت زدن چمن‌ها بهبود ظاهر محله و اثر جانبی منفی آن ایجاد سروصدای زیاد است. اعمال یارانه یا مالیات، یکی از مشکلات را کاهش می‌دهد، اما دیگری را گسترش می‌دهد. مثال بحث‌برانگیزتر زیر را در نظر بگیرید. برخی اقتصاددان‌ها تلاش‌های صورت‌گرفته در رابطه با پیشگیری از گرمایش جهانی را زیر سوال برده و چنین برآورد می‌کنند که منافع این امر برای مردم ساکن مناطق سردسیر بیش از آن است که با هزینه‌های تحمیل شده بر مردم مناطق دارای آب و هوای گرم متعادل شود. مبنای اقتصادی دیگر برای توجیه عدم فعالیت دولت از این قرار است: برخی مواقع یک اثر جانبی در سطوح پایین تولید بزرگ است، اما با افزایش مقدار تولید به سرعت از میان می‌رود. تا زمانی که تولید به ‌اندازه کافی زیاد باشد، می‌توان با اطمینان از این قبیل اثرات جانبی صرف‌نظر نمود. مثلا افزایش عرضه مواد غذایی طی دوران قحطی به دزدی، شورش برای غذا و حتی آدم خواری منجر می‌شود. با این وجود افزایش عرضه غذا طی دوران فراوانی احتمالا تاثیر قابل‌توجهی بر میزان ارتکاب جرم نخواهد گذاشت. با وجود همه اینها تاثیرگذارترین استدلال برای این که باید اجازه دهیم که خود اثرات جانبی بر یکدیگر تاثیر گذاشته و همدیگر را مرتفع سازند، از آن رونالدکوش اقتصاددان برنده جایزه نوبل است.