انتقاد شدید روزنامه جمهوری اسلامی از حوادث پس از انتخابات
کارگاه حذف و دفع را تعطیل کنید
دنیای اقتصاد- روزنامه «جمهوری اسلامی» دیروز شنبه در سرمقاله شدید اللحنی به حوادث پس از انتخابات پرداخت و نوشت: یکی با اشاره به آنچه در دادگاه مطرح شده مینویسد: اسناد خیانت فلان کس و فلان کس فاش شد. آن دیگری میگوید: حالا که این اعترافات را داریم، افراد اصلی را محاکمه کنید.
سومی میگوید: دیگر جای درنگ نیست، به سراغ سران بروید و آنها را به دادگاه بکشانید؛ زیرا آنها مفسدفیالارض هستند.
روی دیگر این سکه که در «کارگاه حذف و دفع» ضرب شده این است که آن دیگری میگوید: «بگذارید مراسم تحلیف برگزار شود، دولت کارش را شروع کند، یقهشان را میگیریم و سرشان را میچسبانیم به سقف.» این اظهارات و نگاشتهها همگی بر یک تحلیل متکی هستند که در همان «کارگاه حذف و دفع» طراحی میشوند و سپس به عرصه رسانهها راه مییابند. تحلیل این است که همه کسانی که در برابر یک کاندیدای خاص قرار داشتند و به او رای ندادهاند باید طرد شوند و سران آنها باید حذف شوند.این تحلیل یکبار در قالب «باید محاکمه شوند» ظاهر میشود، یکجا در شمایل «مفسدفیالارض» نمود پیدا میکند و یکبار نیز وعده داده میشود «یقه شان را میگیریم و سرشان را میچسبانیم به سقف»! در مقابل این تحلیل نگاه دیگری قرار دارد که میگوید: دوست را در جای دشمن و دشمن را در جای دوست ننشانید. اینطور نباشد که هر کس را به خاطر یک خطا دشمن تلقی کنیم . همه باید با برادری و وحدت در کنار همدیگر باشیم و به کشور خدمت کنیم.تحلیل دوم بر طرز فکر و گرایش «جاذبه» متکی است و تلاش میکند افرادی را که اعتراض دارند، مجاب کند و جذب نماید.هیچ انسان عاقل و منصفی در ترجیح دادن تحلیل دوم حتی لحظهای تردید نمیکند و درنگ را در عمل به آن به هیچوجه جایز نمیداند. با اینحال آن دسته از افرادی که تحلیل دوم را بر نمیتابند و بر تحلیل اول؛ یعنی «حذف و دفع» تکیه میکنند چه توجیهی میتوانند داشته باشند. آیا به سابقون در انقلاب و بازوان امام خمینی به جرم اعتراض به بعضی وقایع باید برچسب «مفسد فیالارض» زده شود؟ آیا قرار است افرادی که دارای سوابق درخشان خدمت به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و کشور و مردم هستند به جرم اعلام نارضایتی محاکمه شوند؟ بسیار خب کارگاه «حذف و دفع» کار خود را بکند و یقه این بزرگان را بگیرد و سرشان را به سقف بکوبد و کسانی را که نه سابقهای در انقلاب دارند و نه نقشی در شکلگیری نظام جمهوری اسلامی دارند و نه امام را میشناسند و نه امام آنها را میشناخت همه کاره کشور کنند تا معلوم شود در آن صورت کشور به کجا میرود!تحلیل اول روح اسلام و اصل تفرق قدرت در قانون اساسی را نفی میکند و نسخهای برای رسیدن به تندترین انحصارطلبی میپیچد. آیا با چنین نسخهای میتوان کشور را اداره کرد؟ آیا روح نظام جمهوری اسلامی که قرار است نظام مردمی باشد و با عمل خود انحطاط رژیم ستم شاهی را به رخ بکشد، همین است! کسانی که به راحتی انگ مفسد فیالارض به مخالفان خود میزنند، آیا اصولا با مفهوم فقهی مفسد فیالارض آشنایی دارند؟ اینان آیا برای این سوال پاسخی دارند که کسانی که با افکار و عملکرد انقلابی و خدمات خود ایران را از فساد طاغوت پاک کردهاند و از بانیان استقرار نظام جمهوری اسلامی محسوب میشوند، چگونه میتوانند به صرف اعتراض به بعضی رویدادها مفسد فیالارض باشند؟ کدام سند بر این ادعا دلالت دارد، کدام سند خیانت این افراد را به اثبات میرساند؟ آیا نام ادعاهای متکی بر تخیل این و آن را میتوان سند نامید!
این تحلیل در تضاد آشکار با تحلیل دوم قرار دارد. تحلیل دوم بر همان اسلامی متکی است که شهید مظلوم آیتالله بهشتی معرف آن بود، اسلام خط امام و اسلام ناب محمدی صلیالله علیه و آله و سلم که میگوید: «جاذبه درحد اعلا و دافعه در حد ضرورت از ویژگیهای خط امام است.» راستی ما با محصولاتی که هر روز از «کارگاه حذف و دفع» بیرون میآید، رهسپار کجا هستیم تا چه وقت قرار است نیروهای سابقه دار و شناخته شده و خدوم را یکی پس از دیگری کنار بگذاریم؟ این ریزشها تا چه وقت باید ادامه داشته باشد؟ تا چه وقت باید به جوانانی که حرف دارند انگ ضد انقلابی بزنیم؟ چرا برای رشد رویشها که اساس کار نظام جمهوری اسلامی است، تلاش نمیکنیم و زبانهای تهمت پراکن و پردافعه را مهار نمیکنیم؟ چرا به راه جذب که راه صحیح است و تحلیل دوم بر آن متکی است، نمیرویم؟ آیا به این واقعیت تلخ اندیشیدهایم که بدون همراهی نخبگان نمیتوان کشور را به درستی اداره کرد؟ تحلیل اول تحلیل نخبهکشی است. آیا وقت آن نرسیده است که کارگاه حذف و دفع را نیز مثل بازداشتگاه شرمآور کهریزک تعطیل کنیم!
ارسال نظر