اصغر فرهادی از «درباره الی...» میگوید
پاسخ نه؛ایجاد سوال!
در ساختن «درباره الی» بعد از «چهارشنبه سوری» مساله اصلی قضاوت تماشاگر بود، وزنهای که میخواستم ببینم میتوانم بالا ببرم یا نه.من اساسا با کلمه «تماشاگر» برای سینمای امروز مخالفم. دیگر باید لفظ جدیدی برای کسی که مینشیند و فیلم را میبیند پیدا کرد؛ چون او دیگر مثل ۶۰-۵۰ سال پیش فقط تماشا نمیکند. وقتی سینما شروع شد، کسی که روی صندلی سالن مینشست آدمی مبهوت بود که بیش از این که ببیند روی پرده چه چیزی رخ میدهد، حیران این تکنولوژی بود و گاهی برمی گشت و به پشت سرش دریچه آپاراتخانه را نگاه میکرد تا بلکه بفهمد این نور چه طور روی پرده تبدیل به حرکت میشود.
بعد از مدتی به این تکنولوژی عادت کرد، ولی تسلیم رویای درون فیلم شد. فیلم از موضع بالا با او برخورد میکرد. بهش میگفت کی خوب است و کی بد. زحمت تمام خط کشیهای اخلاقی، قهرمان، ضدقهرمان و همه قضاوتها را فیلم میکشید و کنسرو همه اینها را به تماشاگر تحویل میداد.
فکر میکنم امروز تماشاگر، با توجه به شعور بصری و شنیداری که زمانه به او منتقل کرده، در موضع بالاتری نسبت به پرده سینما قرار گرفته. برای تماشاگر باید آزادی وجود داشته باشد و من، به عنوان فیلمساز، فقط باید زمینهای فراهم کنم که او بتواند در حیطه موضوع مطرح شده، هرجور که خودش میخواهد و با ادراکات فردیاش جور در میآید، فکر کند.
برای همین است که در این دوران با واژه «تماشاگر» مخالفم. دلم میخواهد در سینمای امروز کلمهای پیدا شود که نشان دهد کسی که فیلم را میبیند، جزیی از حرکت فیلم است.
اگر فیلمساز بخشی از روند قصه را بر اساس داوریها و پیشداوریهای کسی که دارد فیلم را میبیند جلو ببرد، در واقع دارد یک موقعیت دراماتیک خلق میکند. بر این اساس، فیلمساز قضاوت نمیکند که حاصل این موقعیت چیست، بلکه اجازه میدهد کسی که فیلم را میبیند قضاوت کند که مثلا حاصل این تنش فلان نکته خواهد بود.
وقتی کسی که فیلم را میبیند، در تک تک کنشها و اتفاقات دخیل شود و نظر داشته باشد و فقط با نظر قطعی فیلمساز در مورد خوبی و بدی و غیره رو به رو نشود، دیگر عملا «بازی» فقط درون فیلم اتفاق نمیافتد، بلکه بازی جذاب تری بین فیلم و کسی که آن را میبیند درمیگیرد.
برای من مهمترین انگیزه در ساختن «درباره الی» همین نکته بود، همین دعوت مداوم تماشاگر به مشارکت در فیلم و این که دو نفر که کنار هم نشسته اند و فیلم را میبینند دو قضاوت مختلف داشته باشند، اما باز تو بتوانی قصهات را پیش ببری.در «شهر زیبا» حرکت به طرف این نوع ارتباط بین فیلم و تماشاگر در حقی که بیننده به بابک انصاری یا به فرامرز قریبیان میداد، خیلی کلی بود و خودم هم نسبت به آن آگاه نبودم. در «چهارشنبه سوری» این قضیه را فهمیدم و در «درباره الی» به طور مشخص به این نوع ارتباط فکر کردم و به سمتش پیش رفتم.
این نوعی اهمیت قائل شدن برای «فردیت» تماشاگر است، معنایش این نیست که تماشاگر تفسیرهای مختلف بکند، بحث فقط این است که آدمها قضاوت جداگانه خودشان را داشته باشند. این که مثلا اگر از چند نفر بپرسی «آدم خوب» فیلم «درباره الی» کدام است، جوابهای مختلف داشته باشند.
این نوع فیلمها به طور ناخواستهای تبدیل میشوند به ابزار یا محکی برای قضاوت درباره تماشاگران یا پیدا کردن شناخت نسبت به شخصیت تماشاگران.
میتوانیم فیلم «درباره الی» را مثلا به عنوان تست روانشناسی برای بیست تماشاگر نشان بدهیم و ببینیم چه کسی به سپیده (گلشیفته فراهانی) حق میدهد، چه کسی میگوید شوهرش امیر (مانی حقیقی) حق داشت، چه کسی الی (ترانه علیدوستی) را در نگفتن اصل ماجرا محق میداند و...از این طریق، تماشاگران نظر دهنده را بشناسیم که چه نوع آدمهایی هستند و چه گرایشها و باورهایی دارند.
یا گاه مثلا نسلها را بشناسیم و معیارهای اخلاقی شان را بر اساس این که به کدام شخصیت حق میدهند، به دست بیاوریم. فکر کردم که این طرز فکر چه تجربه دلپذیری میتواند باشد. به این قابلیت آگاه شدم و ممکن است در فیلم بعدی ام خود خواسته تر به سراغ استفاده از این قابلیت بروم.
وقتی من به عنوان تماشاگر میگویم حق و حقیقت با فلان شخصیت بود و تماشاگر کناریام هم حق را به کس دیگری میدهد، میتوان دلایل هر کدام را پرسید و به داشتههای احساسی، فرهنگی و اجتماعی هر آدمی دست پیدا کرد.
این را هر آدمی از خودش هم میتواند بپرسد. مثلا از کسی بدش آمده، بعد از خودش بپرسد که من چرا از او بدم آمد. چون فیلم بد و خوب نکرده و این بد آمدن به روان و ذهن و نگرش خود تماشاگر برمیگردد. میتواند با این سوال خودش را یا وجه مشخصی از خودش را باز بشناسد. میشود این را هم مثل آن بحث آزاد گذاشتن مخاطب برای قضاوت بسط داد.
اگر بخواهیم فیلم «درباره الی» را آن قدر خلاصه کنیم تا در یک جمله بگوییم، این است که آیا راستگویی یعنی صداقت؟ آیا صداقت یعنی دروغ نگفتن؟ و آخرش، این که اخلاق یعنی چه؟ اخلاق یعنی راستگویی؟ اخلاق یعنی صداقت؟ اخلاق یعنی دروغ نگفتن؟ و اساسا معیارهای اخلاقی برای انسان امروز چیست؟ آیا کسی که راست میگوید، میشود حتما گفت که آدم با اخلاقی است؟
در جاهایی از «درباره الی» آدمهایی که میخواهند سرنوشت جمع را در نظر بگیرند، دارند راست میگویند و حتی درست هم میگویند، ولی ممکن است ما فکر کنیم این کارشان عین بی اخلاقی است. حتی از این مرز که بگذریم، این سوال پیش میآید که اخلاق جمعی و اخلاق فردی چه نسبتی با هم دارند و اصولا محدوده اخلاق کجاها تعیین میشود.
منظورم این نیست که من جواب این سوالها را میدانم. میگویم مساله یا چالش فیلم «درباره الی» این است.
«درباره الی...» شاهکاری که نمیشود نادیدهاش گرفت
دیوید بوردول
ترجمه: صوفیا نصرالهی
حقیقتش را بخواهید این روزها حسابی فعال بودهام و از همان هفته اول جشنواره فیلم آرت هم فیلمهای زیادی دیدم و به آرشیوم اضافه کردم. حتی فیلم نگهبان را با آن همه سر و صدایی که به راه انداخته بود، دیدم. اما امروز به من اجازه بدهید درباره فیلمی صحبت کنم که هفته پیش در فیلم آرت دیدم. فیلمی که به شدت درگیرش شدم...
فیلمی که موقع نمایش در فیلم آرت به قدر کافی به آن اهمیت داده نشده بود و از همه فیلمهای دیگر لذت بخشتر و ارضاکننده تر بود. بهترین و محبوبترین فیلمی که من امسال تا به این جا دیدهام، درباره الی... است. فیلمی که اصغر فرهادی کارگردانی اش را برعهده داشته و برنده جایزه خرس نقرهای برلین هم شد. نمیتوانم درباره آن خیلی صحبت کنم مگر این که خیلی حاشیه بروم و توضیح بدهم. مانند بسیاری از فیلمهای ایرانی این فیلم هم به شدت بر پایه تعلیق استوار است. تعلیقی که گاهی برمبنای موقعیت است (برای این شخصیت چه اتفاقی خواهد افتاد؟) و گاهی هم تعلیق روانی است (این شخصیتها چه چیزی را از یکدیگر مخفی میکنند؟). شروع فیلم به نوعی تحت تاثیر اریک رومر است و بعد به سمت چیزی تلختر و دردناکتر میرود. حتی کمی هم حال و هوای شومی دارد چیزی در مایههای آثار پاتریشیاهای اسمیت.
درست زمانی که دارید قصه را عمیقا و کاملا با همه وجودتان احساس میکنید و با آن همراه میشوید، فیلم به نرمی سوالات غیرمعمول اخلاقی را هم مطرح میکند. به غرور و شرف مردانه اشاره میکند و به اینکه چطور ممکن است یک خنده از سر بیفکری احساسات یک نفر را جریحهدار کند، تا جایی که باعث نگرانیمان شود که نکند ما مسوول سرنوشت محتوم دیگران باشیم. نمیتوانم فیلم دیگری را به یاد بیاورم که آنقدر عمیق به خطرات دروغ گفتن برای تخفیف غم و اندوه کسی پرداخته باشد؛ اما دیگر چیزی نمیگویم: هر چه قبل از دیدن این فیلم دربارهاش کمتر بدانید، بهتر است. درباره الی... شایستگی یک پخش جهانی فوری را دارد.
ارسال نظر