منبع: وبلاگ نگاه آزاد
نگاهی به روند تاریخی جمعیت جهان:
جمعیت در هزار سال قبل از میلاد 4‌میلیون تخمین زده شده و در هزار سال بعد یعنی مبدا میلاد مسیح به 170‌میلیون رسیده.در سال هزار میلادی به 265‌میلیون رسیده 600 سال بعد تقریبا جمعیت دو برابر شد و سپس در حدود سال 1850یعنی 250سال بعد جمعیت دو برابر شد این روند صعودی فزاینده ادامه پیدا کرد. تا جایی که در 150سال بعد در سال 2000 جمعیت به 6‌میلیارد رسید؛ یعنی در طی این 150سال جمعیت تقریبا 6 برابر شد و همانطور که در شکل زیر می‌بینید پیش‌بینی می‌شود جمعیت با رشد مثبت همچنان فزاینده باشد.

مساله جمعیت در قرن هجدهم بود که مطمح نظر خیلی از محققان قرار گرفت در سال ۱۸۳۰ برای اولین بار جمعیت جهان به یک‌میلیارد رسید. صد سال بعد در ۱۹۳۰ جمعیت دو برابر شد ۳۰ سال بعد به ۳‌میلیارد رسید و پس از ۱۵ سال دیگر یعنی سال ۱۹۷۵ جمعیت به ۴‌میلیارد رسید بطوری که این بار پس از فقط ۴۵ سال جمعیت ۲ برابر شد هرچه می‌گذشت تعداد سال‌های مورد نیاز برای دو برابر شدن جمعیت کمتر و کمتر می‌شد بطوری که پیش‌بینی می‌شود این بار پس از ۲۵ سال دیگر جمعیت دو برابر شود؛ یعنی سال ۲۰۲۵ جمعیت جهان به ۸‌میلیارد برسد هر کس سرعت صعودی این ارقام را می‌بیند، ابتدا به ساکن ذهنش متمرکز به آینده کره زمین می‌شود واقعا اگر رشد جمعیت این چنین دوام پیدا کند آینده کره زمین چه خواهد شد؟ اینکه آینده کره زمین چه می‌شود با نظریات مختلفی که در این حوزه وجود دارد قابل توضیح است. نظریه مرحله انتقالی جمعیت (Demographic Transition) که مراحل رشد جمعیت را در سه دوره تقسیم‌بندی می‌کند نهایتا یک کاهش را در رشد جمعیت می‌بیند تا جایی که جمعیت کره زمین افزایش نیابد.
در مرحله اول که نرخ مرگ و میر و زاد و ولد بالا است مرحله دوم نرخ مرگ و میر نزول می‌کند و مرحله سوم نرخ زاد و ولد نیز نزول می‌کند و به یک پایداری در نرخ رشد می‌رسیم، اما همه جوامع همزمان از این سه مرحله عبور نمی‌کنند وقتی که همه جوامع به مرحله سوم برسند نرخ رشد جمعیت شروع به نزول می‌کند. نظریه تله مالتوس (malthus trap) نیز چنین نتایجی دارد. طبق این نظریه یک درآمد سرانه حداقلی پایداری وجود دارد که افزایش درآمد سرانه موجب افزایش نرخ رشد و کاهش دوباره درآمد سرانه به آن سطح می‌رسد و در زیر آن حداقل درآمد سرانه با افزایش مرگ و میر دوباره به آن نقطه می‌رسیم همچنین در سطوح خیلی بالای درآمد سرانه یک نقطه تعادل پایداری وجود خواهد داشت که نرخ رشد پایینی را نتیجه می‌دهد. در این نظریه‌ها نرخ رشد جمعیت تابعی از درآمد سرانه است و در سطوح پایین درآمد سرانه این تابع، فزاینده است، اما در یک سطح درآمد سرانه و بعد از آن این تابع نزولی می‌شود علت منفی شدن رشد جمعیت در درآمد سرانه بالا ناشی از تابع ترجیهات است. منحنی این تابع را در شکل زیر می‌توان دید که در سطح درآمد *y روی قله قرار داریم و بعد از آن نرخ رشد به سمت صفر میل می‌کند علت آن در واقع تغییرات تکنولوژیکی می‌باشد؛ به طوری که در سطوح پایین درآمد سرانه و جمعیت پایین افزایش آرام تکنولوژی طبق نظر کرمر، kremer‌، (تصحیح شد) موجب افزایش در جمعیت می‌شود، اما وقتی درآمد سرانه و جمعیت به یک حد کافی رسید رشد سریع تکنولوژی اثر خود را بجای جمعیت بر درآمد سرانه می‌گذارد و در این سطوح که جمعیت با درآمد سرانه رابطه منفی دارد شاهد نزول نرخ رشد جمعیت و ثبات در سطح جمعیت هستیم پس انتظار بر این است که سطوح تاریخی جمعیت یک منحنی مقعر نسبت به محور زمان ایجاد کند و پس از گذشت از قله جمعیت شاهد کاهش جمعیت باشیم.
آمار‌های نرخ رشد جمعیت این گفته‌ها را تایید می‌کند در شکل زیر نرخ رشد جمعیت تا دهه ۹۰ میلادی صعودی بوده و گاهی به دلایل جنگ و عوامل برونی با نوسان‌هایی مواجه بوده؛ اما بعد از ۱۹۹۰ یک حرکت رو به نزولی در نرخ رشد جمعیت دیده می‌شود.
منابع آماری از سایت دیتا‌بیس جهانی
*http://negaheazad.wordpress.com