معرفی کتاب «عصر تصورناپذیر: چرا بینظمی دنیای جدید دائما ما را شگفتزده میکند
عصر انطباقپذیری سریع
مترجم: جعفر خیرخواهان
آیزایا برلین، فیلسوف و تاریخنگار اندیشهها در عبارتی مشهور متفکران را به دو دسته تقسیم کرد: جوجهتیغیها (مثل افلاطون، پاسکال، هگل، داستایفسکی، نیچه، مارکس، کارلایل و پروست) کسانی که یک چیز مهم میدانند و دوست دارند به جهان از درون عدسی یک اصل بنیادی واحد بنگرند و روباهها (مثل هرودت، شکسپیر، مونتنی، گوته، بالزاک و وبر) که انعطافپذیری داشته، چیزهای بسیاری میدانند و اهداف متعدد بیارتباط و حتی متضادی را دنبال میکنند.
نویسنده: میچیکو کاکوتانی
مترجم: جعفر خیرخواهان
آیزایا برلین، فیلسوف و تاریخنگار اندیشهها در عبارتی مشهور متفکران را به دو دسته تقسیم کرد: جوجهتیغیها (مثل افلاطون، پاسکال، هگل، داستایفسکی، نیچه، مارکس، کارلایل و پروست) کسانی که یک چیز مهم میدانند و دوست دارند به جهان از درون عدسی یک اصل بنیادی واحد بنگرند و روباهها (مثل هرودت، شکسپیر، مونتنی، گوته، بالزاک و وبر) که انعطافپذیری داشته، چیزهای بسیاری میدانند و اهداف متعدد بیارتباط و حتی متضادی را دنبال میکنند. به این ترتیب، وبر در نظریههای جامعهشناسی خود در نقطه مقابل مارکس قرار میگیرد. وبر برای رهبری کریزماتیک در شرایطی معین نقش قائل است. از نظر وبر، افراد، نیروهای تاریخی و نهادها همگی مهم بوده و در تعامل با هم قرار دارند.
جاشوئا کوپر رامو (Joshua Cooper Ramo) در کتاب جدید چالشبرانگیز خود، «عصر تصورناپذیر» «The Age of the Unthinkable» - یک بررسی که در آن از صدها کارشناس در موضوعاتی همچون اقتصاد، سیاست خارجی و علم سیاست خواسته شده بود پیشبینیهایی درباره آینده کوتاهمدت بکنند و پیشبینیهای آنها پنج سال بعد ارزیابی شده بود - نشان میدهد که روباهها با کنجکاوی و اشتیاق همهجانبه و فراگیر خویش و تمایل به استقبال از تغییر، پیشبینیهای دقیقتری از جوجهتیغیها داشتند. او جوجهتیغیها را کسانی توصیف میکند که مشتاق به کفایت بحثها هستند و میل به کاربرد معدود اندیشههای بزرگ به گستره و طیف وسیع وضعیتهای پیشآمده دارند.
این یافتهای است که رامو با حرارت زایدالوصفی به آن ایمان آورده است و در صفحات کتاب خود استدلال میکند که جهان پیچیده، به هم متصل و جهانی شده کنونی، نیازمند سیاستگذارانی است که تمایل به آزمون دوباره فروض قدیمی دارند (درباره روابط علت و معلولی، عناصر بازدارندگی و دفاع، دولتهای ملی و توازن قوا) و پذیرای رویکردهای جدید خلاق هستند. او نشان میدهد که جهان امروز نیازمند سیاستمداران واقعبین و انعطافپذیرط است که در یک طرف مثل بااستعدادترین سرمایهداران خطرپذیر دره سیلیکون (سیلیکون ولی) و در طرف دیگر مثل رهبری حزبا... لبنان که به حفظ بقای خویش توجه دارد، هم توانایی شهودی دیدن مشکلات در بافتاری بزرگتر و هم تمایل به تغییر و تبدیل سازمانهایشان به طور پیوسته را دارند تا بتوانند از پس چالشها و شرایط همواره در حال تغییر برآیند.
رامو که مدیرعامل بنگاه مشاورهای ژئواستراتژیک شرکای کیسینجر و سردبیر سابق مجله تایم بوده است با اتکا به علم آشوب (chaos) که در کتاب آشوب جیمز گلیک ۱۹۸۷ به تفصیل بحث شده است، نظریه پیچیدگی و نظریه نوآوری بنیانکن که کلایتون کریستنسن استاد مدرسه بازرگانی هاروارد مبدع آن بود حرکت ماهرانهای در نشان دادن این موضوع کرده است که چگونه چنین نظریههایی میتواند فضای اقتصادی و سیاسی جاری را روشن سازد و در عین حال سعی نموده است خود را از افتادن در بدترین تلهها (مثل اتکای بیش از حد به القائات و گوشه کنایهها و استفاده از مثالهای استثنایی که نمونه واقعی نیست) برحذر دارد آنگونه که گلادول در کتاب نسنجیده و ناپخته «متغیرهای پرت» خود گرفتار گردید.
اما اگر رامو در ارزیابی وضعیت متزلزل و پرخطر دنیای کنونی پس از جنگ سرد، کارکشته و زبردست است- که دولت ملتها با تهدیدهای نامتقارن از سوی کسانی مثل تروریستها، کارتلهای مواد مخدر و هکرهای رایانهای روبهرو هستند- او در تشریح گویای ابزارهای عملی دست و پنجه نرم کردن با چنین مشکلات هولناک، گام متقاعدکنندهای در این کتاب برنداشته است.
تصویر اصلی که رامو در مجسم ساختن، آنچه او «عصر شگفتی» مینامد استفاده میکند توده یا ستون شنی است که نخستین بار حدود دو دهه پیش پرباک، فیزیکدان دانمارکی- آمریکایی توصیف نمود. منظور اینکه اگر شما دانههای شن را بر روی ستونی شنی یک به یک بیندازید، این ستون در مقطعی از زمان وارد وضعیت بحرانی و سرنوشتساز میشود به طوری که انداختن یک دانه دیگر شن میتواند باعث بهمنی بزرگ شود- یا اینکه اصلا هیچ اتفاقی نیفتد. این فرضیهای است که نشان میدهد رویدادهای کوچک میتواند پیامدهای تعیینکننده داشته باشد و اینکه نظامهای به ظاهر باثبات میتوانند به شیوههای کاملا غیرقابل پیشبینی عمل کنند.
این همچنین فرضیهای است که رامو در کتاب عصر تصورناپذیر به عنوان استعارهای از دنیای پیچیده به کار میگیرد که تغییرات- در سیاست، اکوسیستم یا بازارهای مالی- به صورت پیشروی هموار و خطی نبوده بلکه توالی از رویدادهای سریع و برخی اوقات فاجعهبار هستند.
رامو در این کتاب اعلام میکند که بهمنهای ستون شنی دنیای واقع مثل فروپاشی اتحاد شوروی یا سقوط بزرگ بازار سهام ۱۹۲۹ میطلبد که «نقشه کاملا جدیدی از جهان ترسیم کنیم»: سیاستمداران باید بسیاری از تفکرات قدیمی خود را به دور اندازند تا بتوانند با این نظم جدید غیرقابل پیشبینی دستهوپنجه نرم کنند.
برای نمونه، بسیاری از فروض مکتب رئالیست سیاستگذاری خارجی- که بر دولت ملتها تمرکز داشت، «و فرض میکرد که کشورها عقلایی هستند و اطمینان داشت که قدرت محض و خالص راهحل هر مشکلی است» با رفتارهای غیرعقلایی و اقتضائاتی که به تازگی در صحنه جهانی تشدید شده، تضعیف گردیده است.
آنطور که رامو اظهار میدارد، «نظریههایی که مستلزم حضور فقط ارتشها و دیپلماتها هستند» وقتی «با ماهیت عجیب و غریب دنیای بهم متصل مالی برخورد میکنند، جایی که خطر، ریسک و سود به شیوهای پیوند میخورند که ردیابی، کنترل و مدیریتشان گاهی ناممکن میشود، کاربرد چندانی ندارد».
رامو با توضیح اینکه نظامهای پیچیده «با گذشت زمان پیچیدهتر میشوند» حتی موضوعات را غامضتر میسازد:
«نظامها هرگز سادهتر نمیشوند. هیچ لحظهای وجود ندارد که آنها تبخیر و فشرده شده یا به هدف واحد و به آسانی قابل نشانهگیری از قبیل اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شوند.»
در این دنیای ستون شنی، یک گروه کوچک تروریستی مسلح با حداقل تسلیحات میتواند ضرباتی وحشتناک بر یک ابرقدرت وارد سازد؛ همان طور که القاعده در ۱۱ سپتامبر انجام داد یا دقیقا گروههای شورشی در عراق موفق شدند به مدت سه سال متوالی قدرت عظیم نظامی آمریکا را مستاصل سازند.
رامو با ذکاوت تمام گوشزد میکند که جنگ عراق ویترینی از تمام تمایلات «بد انطباقپذیری» آمریکا را به نمایش گذاشت. این جنگ با پیشفرضی از مشغلههای ذهنی دائمی معیوب شروع شد: اینکه جنگ «پایانی سریع و تمیز» خواهد داشت و به تشکیل یک دولت دموکراتیک منجر میشود که خاورمیانه را به شیوهای مثبت دگرگون خواهد کرد و اطمینان خاطر مقامات دولت بوش به این مسائل نه فقط منجر به فروض نادرست شد (مثل شرطبندی روی اینکه اکوسیستم عراق به شکلی باثبات درآمده که میتوان آن را به حال خود گذاشت تا مستقلا اداره شود) بلکه همچنین منجر به اشغال با برنامهریزی ضعیف و سختگیرانه شد که قابلیت لازم را برای شکل دادن سریع به زندگی جدید در منطقه جنگی که از نیازهای حاد بود، نداشت.
بنابراین رهبران چگونه باید با دنیای ستون شنی مواجه شوند؟ چگونه آنها میتوانند یاد بگیرند تا از «زمینلرزهها سواری بگیرند» و کشورهایشان را از بدترین سقوط در چنین لرزشها و تکانهها حمایت کنند؟ رامو پیشنهاد میکند که آنها باید بیاموزند جوامعی انعطافپذیر و ترمیمپذیر بسازند که نظامهای مصونیتبخش قوی داشته باشد: آنها به جای زیربار وظیفه ناممکن تلاش به آماده شدن برای هر حادثه احتمالی، باید بر چیزهایی مثل «مراقبت سلامت ملی، ایجاد زیرساخت حملونقل بهتر و سرمایهگذاری در آموزش» متمرکز گردند.
او پیشنهاد میدهد که رهبران باید به دنبال بسط دادن روشهای نگاه کردن به مشکلات باشند که تمرکز بیشتر بر بستر و بافتار قضایا دارد تا اینکه پاسخهای تقلیلی ارائه بدهد و او درباره مردمی صحبت میکند که یاد میگیرند باغبان بشوند به جای اینکه مهندس معمار شوند، استقبال از اندیشههای شرقی توداری و از مسیر انحرافی رفتن به جای انگارههای غربی برخورد مستقیم یا دیدن «تهدیدها به مثابه نظامها و نه اهداف».
هر چند که به نظر میرسد رامو هنگام تلاش به تشریح تاکتیکهای مواجه شدن با «عصر تصورناپذیر» به شکلی آزاردهنده مبهم و سربسته حرف میزند، اما او در این کتاب جذاب و مهیج، دستکم موفق شده است خواننده را به طور جدی به تامل درباره ماهیت هشداردهنده جهان به سرعت در حال تغییر وادارد؛ جهانی که عدم قطعیت و نامعین بودن، واقعیت معین و قطعی زندگی است و بهمنها، موجهای منفی و دگردیسیهای شکل گیرنده خطرات، همیشه و در همه جا حاضر هستند.
منبع: نیویورک تایمز
ارسال نظر