نگاهی به نمایش «تبرئه شده» به کارگردانی منیژه محامدی
یک تراژدی برای عدالت
نمایش تبرئه شده کاری از منیژه محامدی از سوم اردیبهشت ماه به روی صحنه سالن چهار سوی تئاتر شهر رفته است.
رهام وزیری
نمایش تبرئه شده کاری از منیژه محامدی از سوم اردیبهشت ماه به روی صحنه سالن چهار سوی تئاتر شهر رفته است. ترجمه و بازنویسی این اثر را نیز محامدی از روی نوشته اریک جنسون و جسیکا بلنک انجام داده است. اریک جنسون و جسیکا بلنک که خود نویسنده و بازیگر هستند زمانی در یک کنفرانس راجع به محکومین به اعدام در دانشگاه کلمبیا شرکت کردند و در آنجا بود که ایده اولیه این نمایشنامه شکل گرفت. داستان در مورد شش محکوم به اعدام است که حالا بیگناهیشان اثبات شده است و زندگیشان را از زمان دستگیری تارهایی تعریف میکنند.
یک صحنه بسیار ساده که در پس زمینه خودنمایی از دیوارهای زندان را دارد و چند چهارپایه و میزی شبیه میز بازجویی همه دکور ساده این نمایش را تشکیل میدهد. نمایش از دو گروه بازیگر تشکیل شده است. گروه اول که نقش محکومان را بازی میکنند و کارگردان از آنها با عنوان مصاحبهشوندگان یاد کرده است و گروه دوم هنرپیشگانی که گذشته شش محکوم را بازی میکنند و در نمایش از آنها با عنوان اجراکنندگان یاد شده است. این دو گروه با چیزی شبیه یک بالکن از یکدیگر جدا میشوند. عدالت محور اصلی نمایش تبرئه شده است. اریک جنسون به عنوان یک نویسنده که بیشتر کتب روانشناسی نوشته است به همراه جسیکا بلنک در طول چند سال تحقیق خود پرونده افرادی را بررسی کردهاند که سالیان متمادی را بیگناه در زندان سپری کردهاند. متن این نمایش بیش از آنکه یک نمایشنامه کامل و دارای عناصر یک درام باشد، دارای جنبه های مستند است. از این رو انتظار اینکه بازیگران بتوانند با عینیت بخشیدن به درگیریهای قصه و تکیه بر بار دراماتیک آن بازی درخشانی را ارائه دهند، انتظاری بیهوده است. قصه یک روایت بدون فراز و نشیب را طی میکند. فاصلهگذاری اول نمایش که از سوی اریک جنسون و همسرش جسیکا بلنک با بازی محمد اسکندری و مهوش افشارپناه ارائه میشود، همان ابتدای امر کار را برای تماشاگر باز میکند و بیننده میداند که با چه موضوعی سروکار دارد.
نبود عناصر درگیرکننده در نمایش و خالی بودن از گرههای تک وجهی یا چندوجهی باعث شده است تا نمایش نتواند کارکردی را که مدنظر نویسندگان و کارگردان است، داشته باشد. تبرئه شده موضوع نبود عدالت در جامعه آمریکا و ضعف سیستم پلیسی و قضایی را در کشف حقیقت مطرح میکند. اما بهرغم تکیه مداوم بر سالها زندانی کشیدن بیهوده این شش نفر، نمیتواند آن احساس نفرت از بیعدالتی را در تماشگر برانگیزد. برخی بازیگران نیز به عدم پیاده شدن خواست کارگردان کمک میکنند. بازی اغراق شده برخی بازیگران و تپقزدنهای اجرای سوم کار را از یکدستی خارج کرده است. تعدادی از بازیگران نیز آشکارا در فن بیان مشکل دارند به خصوص آنجا که صدا بالا میرود. مشکل بیان مشکلی است که تئاتر امروز ما به شدت با آن درگیر است.
روز به روز از اکبر زنجانپورها، اصغر همتها و علی نصیریانها که بیانی کاملا تئاتری دارند، کاسته میشود. این ایراد در آینده میتواند از توان گروههای نمایشیها به شدت بکاهد. با این وجود کارگردان با اتخاذ یک ریتم تند توانسته از کسالتآور شدن این نمایش جلوگیری کند. محامدی در حفظ ریتم تند نمایش نیز موفق عمل کرده است و ریتم در طول نمایش نمیشکند.
در طراحی لباس و موسیقی با شگفتی خاصی روبهرو نیستیم. در حالی که با توجه به اینکه داستان قالبی مستند داشته و در زمان و مکانی مشخص (ایالات متحده) میگذرد طراحی لباس آن تناسبی با فضای نمایشنامه ندارد. موسیقی در ابتدا اگرچه فضاسازی مطلوبی را ارائه میکند؛ اما در ادامه تنها به عاملی برای تغییر مکان بازیگران تبدیل میشود. در کل به نظر میرسد که کارگردان چندان به فضاسازی اعتقاد نداشته است. اما باید به این نکته توجه داشت که هیچ ارائه نمایشی نمیتواند بدون فضاسازی همه ظرفیتهای خود را به تماشاگر بنمایاند.
حتی اگر با یک داستان مستند روبهرو باشیم که بر پایه واقعیت به رشته تحریر درآمده است باز هم بینیاز از فضاسازی نخواهیم بود. حال آنکه به عقیده بسیاری به طور کلی چیزی به نام تئاتر مستند اصلا وجود خارجی ندارد. تئاتر برخلاف فیلم تنها میتواند بر پایه یک واقعه مستند به اجرا درآید. در تئاتر با خلق دوباره یک واقعه مستند روبهرو هستیم و اینگونه است که ناگزیریم از تمامی عناصر درام سود ببریم. اینگونه است که در نمایش تبرئه شده با یک کار متفاوت اما درنیامده روبهرو هستیم.
ارسال نظر