نگاه سوم -پروسه پیش تولید، تولید و نمایش یک اثر سینمایی، در یک صنعت پرانرژی به اسم سینما در نگاه افراد مختلف که دستی در تولید فیلم دارند به شدت متفاوت است. طبیعی است که در این صنعت هرچه زمان تولید پایین بیاید و هر چه تاریخ تولید به تاریخ نمایش نزدیک باشد، به لحاظ اقتصادی به نفع تهیه‌کننده است و او می‌تواند با برگشت سرمایه‌اش به تولید فیلم بعدی‌اش فکر کند و این روند ادامه پیدا بکند تا همه آدم‌های این حرفه بتوانند به درستی از آن ارتزاق کنند. این چرخ باید بچرخد تا صنعت سینمای ایران بتواند ادامه حیات دهد. اما ظاهرا همه آدم‌ها این گونه نمی‌اندیشند. یکی از گروه تهیه‌کنندگانی که در این عرصه وجود دارند، تهیه‌کنندگان دولتی هستند که اساسا برایشان بازگشت سرمایه اهمیت چندانی ندارد، بنابراین زمان تولید فیلم‌هایشان به شدت طولانی می‌شود و برایشان هم خیلی مهم نیست اثر تولیدی‌شان را بفروشند یا نفروشند به بیان بهتر مخاطب داشته باشد یا هیچکس فیلم آنها را نبیند. مهم برای این کشور تولید فیلمی است که فکر می‌کنند با اندیشه‌ها‌یشان سازگار است. غافل از اینکه این اندیشه باید خریدار داشته باشد تا بتواند اثر بگذارد.

در گشت‌و‌گذاری که در فیلم‌های روی پرده حال حاضر سینماها داشتیم به عیان این مساله را آشکار دیدیم. از فیلم‌های اکران نوروز یعنی دایره زنگی، زن دوم، مجنون لیلی و به همین سادگی تنها فیلم آخر تهیه‌کننده دولتی داشت که از همه فیلم‌های روی اکران هم کم‌فروش‌تر بود.

این فیلم در ۲۶روز نمایش رقمی در حدود ۸۰میلیون تومان فروش داشته است که در مقایسه با فیلم‌های رقیبش از همه عقب‌تر بود. نکته قابل‌توجه در این خصوص صحبت‌های رضا میرکریمی کارگردان«به همین سادگی»است. او درخصوص فروش و همچنین تهیه‌کننده دولتی فیلم گفت: «به هر حال یک ارگان دولتی در ساخت به همین سادگی سرمایه‌گذاری کرده و این فیلم را ساخته است.

به نظر می‌رسد تکلیفش فقط این شراکت بوده و نقطه پایان نتیجه‌گیری‌اش، شرکت در جشنواره فجر، وقتی فیلم در جشنواره فیلم فجر جایزه گرفت، مدیران این ارگان هم راضی بودند فیلمی که روی آن سرمایه‌گذاری کرده‌اند جایزه گرفته است. حال آنکه وقتی می‌گوییم قائل به ظرفیت فرهنگ‌سازی سینما هستیم، چرا امروز که این فیلم وارد اکران می‌شود، حمایتی از سمت ارگان‌های فرهنگی برای انجام آن نشده است؟ طبیعی است در شرایطی که مدافعان مضامین فرهنگی از آن دفاع نمی‌کنند، بخش خصوصی با سرمایه اندکی متحمل ریسک نشود. من معتقدم با تمام موفقیت‌هایی که برای به همین سادگی به وجود آمد، هیچ سازمانی حاضر نیست دوباره فیلمی با این مضمون بسازد.»

این حرف‌ها از یک سو روشن می‌سازد که چه وضعیت اسفناکی داریم و از سوی دیگر خطری که تهیه‌کنندگان دولتی برای سینمای ایران ایجاد می‌کنند را یادآور می‌شود. این در حالی است که از سال گذشته بحث خصوصی‌سازی در همه مشاغل، بحث جدی مجامع مختلف است، اما ظاهرا در سینما این امکان تا سال‌های آینده امکان بروز ندارد.