درباره «به همین سادگی» و اکران آن در سینماها
پرجایزهترین کمفروشترین
نگاه سوم- به راحتی میشد حدس زد که جریان تولید و نمایش فیلم آخر رضا میرکریمی، «به همین سادگی» حرف و حدیثهای فراوانی را پیرامون خود ایجاد میکند. این حرف و حدیثها از حدود نیمه دوم سال ۸۵ که جریان تولید فیلم شکل گرفت، آغاز شد و تا همین حالا هم ادامه دارد. ابتدا تهیهکننده دولتی فیلم (حوزه هنری) که پس از تغییر و تحولهای فراوان در ساخار سینماییاش قصد داشت پس از چند سال رکود و بعضا شکست فیلمهایی که تهیه میکرد، یک فیلم آبرومند و به قول خودشان «فیلم فرهنگی» (واژه جدید این سالهای سینمای ایران) تولید کنند، هزینه بالایی برای ساخت «به همین سادگی» اختصاص داد، به امید اینکه رضا میرکریمی آبروی فیلمسازی حوزه هنری را به جای خود بازگرداند. نهادی که در سالهایی نه چندان دور، یکی از بدنههای اصل تولید فیلم در سینمای ایران بود، اما با تغییر مدیریت این جایگاه را به سادگی از دست داد. علتش ساده بود، مدیران جدید جریان اقتصادی صنعت سینما را برخلاف اسلاف خود بیارزش میدانستند و تنها میخواستند برای یک محصول فرهنگی هزینه کنند، فارغ از اینکه بیندیشند این محصول مخاطب میخواهد تا اثری که آنها مدنظر داشتند در جامعه اعمال شود. با این توجیه جریان تولید «به همین سادگی» شکل گرفت.
عجلهای برای پایان تولید نداریم!
ابتدا بحث این بود که پس از پایان تدوین فیلم (حول و حوش اواخر سال ۸۵) فیلم برای حضور در فستیوال کن آماده شود، اما اشتیاقی از سوی تولیدکنندگان فیلم برای این امر وجود نداشت. پس از آن این بحث در ردههای بالای مدیریت سینمایی حوزه هنری در گرفت که فیلم به عنوان نماینده ایران به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا برای مراسم اسکار ۲۰۰۸ معرفی شود. حتی قرارهای ناگفته بر این شد که به دلیل قانون آکادمی، فیلم یک هفته در یکی از سینماهای شهرهای شمالی کشور اکران محدودی داشته باشد تا بتواند در مراسم اسکار شرکت کند. این امر هم در همان مرحله حرف و صحبت باقی ماند و اجرایی نشد تا قرار قطعی بر این شد که اولین نمایش فیلم در جشنواره ۲۶ فجر باشد؛ یعنی حدود یکسال و نیم از شروع پروژه، به همین سادگی گذشت.
بهترین فیلم فجر ۲۶، فیلم برگزیده منتقدان و...
شروع نمایش فیلم در جشنواره فجر، آغاز جدالهای کارگردان و واکنشهای آدمهای حاشیهای سینما با فیلم آخر رضا میرکریمی بود. فیلم در جشنواره عنوان بهترین فیلم را گرفت و برخی منتقدان هم به تحسین آن پرداختند و عناوینی به فیلم منتسب کردند که شاید هیچ ربطی به فیلم نداشت. فیلم حکایت زنی به نام طاهره است که از یک صبح تا پایان شب روایت میشود. او خانهدار است و یک پسر و دختر هم دارد و شوهرش هم ظاهرا خیلی سرش شلوغ است که به همسرش توجهی نمیکند.
طاهره تصمیم میگیرد از خانهاش برود، اما در آخرین لحظه تصمیمش عوض میشود. قصه کهنه فیلم که آشکارا شبیه فیلم «کاغذ بیخط» ناصر تقوایی بود و به لحاظ ساختاری هم حرفی برای گفتن نداشت، نتوانست موضوع جدیدی را مطرح کند. کما اینکه این بار اعتراضهایی را هم سبب شد. در چند نمونه از این واکنشها به گزارش خبرنگار ایرنا، فیلم به سادهانگاری متهم شده است. براساس همین گزارش، داستان فیلم براساس شخصیت یک زن خانهدار تنها شکل گرفته که در عین نامرادی و احساس ناخوشایند حضور دیگران در زندگیاش محیطی امن را برای شوهر و فرزندانش فراهم میکند. در «به همین سادگی» نوعی واپسگرایی در انتخاب مضمون وجود دارد. این نگاه فیلمساز به نوعی سادهانگاری در ترسیم روابط خانوادگی ترسیم شده است و استشمام بوی خیانت همچون دیگر آثار اجتماعی وجود دارد.
عدهای که فیلم آخر میرکریمی را نپسندیدند، آن را با چند فیلم قبلیاش مقایسه کردند و آن فیلمها را «ارزشی» و این فیلم را «ضدارزشی» خواندند. در یکی از این سایتها رسما به میرکریمی حمله کردند و به او هشدار دادند که به کیارستمی و مخملباف تبدیل نشود: «ما که عاشق زیر نور ماه و خیلیدور، خیلی نزدیک بودیم و برای فضای معنوی این فیلمها جان خود را نیز میدادیم، حالا با دیدن به همین سادگی دچار نوعی نفرت از شما شدهایم. میترسیم فیلمساز ارزشیای مثل شما را از دست بدهیم. تو رو به هر که دوست داری از این به همین سادگیها دوری کنید»!
البته واکنشهای مثبت هم نسبت به فیلم کم نبود. در یکی از همین واکنشها تهمینه میلانی در دفاع از فیلم میرکریمی، آن را ستود: «اگر چه به نظرم به همین سادگی فیلم خوبی است، اما باید بگویم که به شدت با پایان فیلم مخالف هستم. شخصیت زن فیلم بسیار دوست داشتنی از کار درآمده است. فیلم به همین سادگی لحظات ظریفی دارد و من در چند جای فیلم گریه کردم.» (راه فیروزه)میرکریمی پاسخ میدهد
اما خود رضا میرکریمی به شدت پای فیلمش ایستاده است. او در گفتوگویی با خبرگزاری فارس به نکات جالبی اشاره میکند: « در به همین سادگی ما چون میدانستیم این راه، راه دشواری است حتی وسوسه شدیم صدای ذهن طاهره را بشنویم. اما این فکر بازتابهای منفیای با خود آورد و منصرف شدیم. البته نگاههای مختلفی که در جامعه وجود دارد، هر کدام طرفدارانی دارد. در این اوضاع و احوال بعضی وقتها ما هم به عنوان متولیان فرهنگی راه را اشتباه میرویم. مضمون به همین سادگی بر عکس همه این روند است؛ یعنی ما میخواهیم بگوییم یک آدم بسیار معمولی با رفتار و تعهدات اجتماعی بسیار معمولی و تکراری روزمره میتواند روح بزرگی داشته باشد که جامعه به این روح احتیاج دارد. همه افراد ساختمان به طاهره احتیاج دارند. وقتی همه کم میآورند به سراغش میآیند که از این دریای پر از اخلاق و فداکاری انرژی بگیرند و این همان چیزی است که باید به آن دقت شود.»
فروش، تکه فراموش شده این پازل
اما تا روز ۲۵ فروردین که فیلم روی پرده سینماها بود، فروش کل فیلم ۸۰۸۶۸۹۰۰۰ ریال بود، یعنی با بلیت دوهزار تومانی سینماها این فیلم را حدود ۴۰هزار نفر از مردم دیدهاند که این رقم با وجود اثری که قرار است در جامعه بگذارد به شوخی بیشتر شبیه است.
ارسال نظر