ریشه های تاریخی بدبینی ایرانیان به انگلیس - ۱ اردیبهشت ۸۷

دکتر محمد مهدی بهکیش

بخش چهارم

۱۴ - انگلیسی‌ها که در سال‌های اولیه قرن ۱۹ از‌ترس نفوذ ناپلئون، که تا بصره و سوریه پیش روی کرده بود، با روسیه پیمان بسته بودند، با اعزام سروان جان ملکم در راس هیاتی به ایران (۱۸۰۱) موجبات انعقاد عهدنامه‌ای سیاسی - تجاری بین دو کشور ایران و انگلیس را فراهم آوردند. به موجب عهدنامه اخیر، ایرانیان پذیرفتند که از نفوذ فرانسوی‌ها در ایران جلوگیری کنند و حتی اقامت آنان در ایران را ممنوع نمایند، زیرا که انگلیسی‌ها از نفوذ فرانسوی‌ها در هند واهمه داشتند. باید توجه داشت که ناپلئون برای حمله به انگلیس، ظاهرا قصد حمله به هندوستان را کرد تا انگلیس قوای دریایی خود را در اقیانوس هند مستقر کند و آن‌گاه سپاه فرانسه بتواند به کمک اسپانیا و هلند به جزایر بریتانیا حمله‌ور شود و مهم آن که حمله فرانسه به هندوستان مستلزم جلب رضایت دولت‌های عثمانی و ایران بود. در مقابل، ایران خواستار حمایت انگلیس در جلوگیری از نفوذ روس‌ها در ایران بود که به دلیل بازی سیاسی انگلیسی‌ها در ‌ترسی که از نفوذ فرانسویان داشت و به همین دلیل عهدنامه‌ای سری با روس‌ها بسته بود، موضوع حمایت انگلیس از ایران در برابر روسیه در عهدنامه مسکوت ماند. دو نیروی بزرگ (روسیه و فرانسه) درپی دست‌اندازی به منافع انگلیس در هند بودند که می‌بایست از سرزمین ایران گذر می‌کردند و انگلیسی‌ها برای جلوگیری از آنان، تلاش داشتند که ایران را به سدی در برابر کشورهای روسیه و فرانسه تبدیل نمایند. به همین دلیل است که تا پایان قرن ۱۹ (کشف نفت در ایران) انگلیسی‌ها علایق جدی دیگری در ایران نداشتند و بنابراین هیچ گونه سرمایه‌گذاری در کشورمان نکردند؛ مگر آن مواردی که باز هم به ارتباط آنها با هند مربوط می‌شد (از قبیل ارتباطات و مخابرات برای اتصال به هند).

۱۵ - رقابت سه کشور انگلیس - روسیه و فرانسه در دهه اول قرن ۱۹ از دید منافع ایران جالب توجه است. از یک طرف روس‌ها که از طرف انگلیس خیالشان راحت شده بود (پیمان سری دو کشور) عملیات تعرضی خود به ایران را شروع کردند، باکو را فتح نمودند و بندر انزلی را مورد تهدید قرار دادند (۱۸۰۴). در این دوران جنگ‌های ایران و عثمانی نیز شروع شد (۱۸۰۵) و روس‌ها خواستار حمایت ایران از روسیه در برابر عثمانی بودند. بنابراین در شرایط به هم پیچیده آن روز، فتح علیشاه مجددا تقاضای کمک از انگلیس نمود تا از نفوذ روسیه در ایران جلوگیری نماید؛ ولی انگلیسی‌ها که به نوعی با روس‌ها هم پیمان شده بودند، شرایط سختی از جمله واگذاری جزیره هرمز به آنان و صدور اجازه برای ساختن تجهیزات نظامی در بوشهر را خواستار شدند که مورد موافقت قرار نگرفت. بنابراین ایران به دلیل عدم تفاهم با انگلیس به فرانسه پناه برد و مکاتبات محرمانه‌ای را با ناپلئون شروع کرد که به انعقاد عهدنامه ایران - فرانسه در فین کن اشتاین (مه ۱۸۰۷) منجر شد که در آن فرانسوی‌ها ضمن قبول تعلق گرجستان به ایران، تعهد کردند که از ایران در مقابل روس‌ها حمایت نمایند و در مقابل ایران متعهد شد که به انگلیس اعلام جنگ بدهد و همه روابط اقتصادی - سیاسی خود را با انگلیس قطع کند و از همه مهم‌تر آن که به فرانسوی‌ها اجازه عبور از خاک ایران به سوی هندوستان را بدهد. انگلیسی‌ها شانس آوردند که فرانسوی‌ها به تعهدات خود در عهدنامه فوق عمل نکردند و فرانسه با فاصله کوتاهی با روس‌ها هم پیمان شد. ایران با فرانسه بیش از دو ماه از توافق نگذشته بود که فرانسوی‌ها با روس‌ها عهدنامه‌ای در تیلسیت (ژوئیه ۱۸۰۷) منعقد نمودند. در نتیجه روس‌ها که با اتکاء به عهدنامه تیلسیت از طرف فرانسوی‌ها خیالشان راحت شده بود، ایروان را تصرف نمودند و سواحل ایران را مورد تهدید قرار دادند.

فتح علیشاه که از یک طرف تحت فشار نفوذ روسیه قرار داشت و از طرف دیگر با توافق با فرانسویان عملا اعتبار خود را از دست داده بود، مجددا به انگلیسی‌ها روی آورد و انگلیسی‌ها ملکم را برای دومین بار به ایران فرستادند تا توافقی جدید با ایران منعقد نماید، ولی به دلیل مخالفت فرانسوی‌ها با برقراری روابط بین ایران و انگلیس و تقاضای ملکم در واگذاری جزیره خارک به انگلیسی‌ها، ملکم بدون دستیابی به نتیجه‌ای مناسب به هند بازگشت. در این بین ایران، ابوالحسن خان را به لندن فرستاد (۱۸۰۹) و به او ماموریت داد که از انگلیس بخواهد که با روسیه پیمان نبندد تا تکلیف تفلیس و شهرهای از دست رفته قفقاز (از ایران) روشن شود و به ایران بازگردد. به علاوه انگلیس سفیری به ایران بفرستد که مورد قبول فرمانروای آن کشور در هند باشد و بالاخره امکانات تکنولوژیک (توپچی) در اختیار ایران بگذارد. حاصل این مذاکرات آن بود که سرجونز، هم زمان با خروج فرانسویان از ایران به ایران آمد و عهدنامه‌ای مجمل منعقد نمود که منافع ایران در آن به درستی ملحوظ نشد.

۱۶ - در حالی که سفیر تازه انگلیس - سرگور اوزلی - راهی ایران بود، ایران و عثمانی تفاهم‌نامه‌ای امضا کردند (۱۸۱۱) که دشمنی با روسیه از دو طرف تعهد شده بود و طرفین پذیرفته بودند که حاکم بغداد به‌ترتیبی تعیین شود که مورد قبول دو کشور باشد. ولی به دلیل عدم پایبندی دولت عثمانی به تعهدات فوق، قوای ایران در ۱۸۱۲ به بغداد حمله برد.

هم‌زمان، عهدنامه‌ای جدید بین ایران و انگلیس منعقد گردید که به موجب آن کلیه عهدنامه‌های قبلی باطل اعلام گردید و ایران تعهد کرد که هر کجا انگلیس نیاز داشته باشد به آن کشور کمک نماید. ولی تعهدات انگلیس در این عهدنامه مبهم و مشروط عنوان شده بود که برخی از تاریخ‌نویسان آن را عهدنامه ننگین بین ایران و انگلیس نامیده‌اند. بنابراین کمک انگلیس به ایران در مقابل روسیه منتفی گردید و روس‌ها از این موقعیت استفاده کردند و به شمال ایران حمله‌ور شدند که در نتیجه عهدنامه گلستان بین ایران و روسیه منعقد گردید (۱۸۱۳). به موجب این عهدنامه بندر باکو، شیروان و قره باغ و قسمتی از طالش از ایران جدا و به روسیه منضم شد. جالب آن که ابوالحسن خان، امضا‌کننده عهدنامه گلستان به این امید عهدنامه را امضا کرد که تحت فشار انگلیسی‌ها، ایران بتواند بخشی از مناطق از دست رفته را پس بگیرد که هیچگاه این اتفاق نیافتاد (شاید به دلیل تصور نادرست از موقعیت و ماهیت روابط). میرزا ابوالحسن‌خان شیرازی که به جرگه فرماسیونری پیوسته بود، چندین بار به عنوان سفیر ایران به انگلیس اعزام گردید و قراردادهای مهمی را امضا کرد. در حالی که به درستی زبان انگلیسی نمی‌دانست ولی از نظر ارتباط با بانوان در انگلیس بسیار معروف و زبانزد بود. در مقابل، همانگونه که اشاره شد، عملکرد انگلیسی‌ها آن گونه بود که یادگیری زبان فارسی در کمپانی هند شرقی را اجباری کردند (تاکید بر نحوه برخورد دو کشور در مراودات بین‌المللی است).

۱۷ - در حالی که ناپلئون به ضعف می‌گرایید و خطرش در منطقه کم رنگ می‌شد، «معاهده ایران» بین ایران و انگلیس منعقد شد (۱۸۱۴) که انگلیسی‌ها حکمیت رسیدگی به اختلافات سرحدی ایران با روسیه را قبول کردند. این امر به آن معنی بود که تعیین سرحدات ایران با روسیه نیز در دست انگلیسی‌ها قرار گرفت.

۱۸ - فتح علیشاه که در پی جلب کمک روس‌ها برای فتح هرات بود، میرزا ابوالحسن‌خان شیرازی را به روسیه فرستاد (۱۸۱۷). ولی روس‌ها خواستار آن بودند که ایران به روسیه در جنگ با عثمانی‌ها کمک نماید، در گیلان کنسولگری تاسیس کنند و... که مورد قبول ایران قرار نگرفت و انگلیسی‌ها از این موقعیت استفاده کرده، «عهدنامه تهران» را مورد تجدید نظر قرار دادند و در آن، تعهداتی چون‌تربیت سپاه ایران را حذف کردند.