محمد شمس لنگرودی

‌در سینما و تئاتر برخی دوستان خیال می‌کنند هرچه مه بیشتر باشد یا اگر اسب سفیدی رد شود یا متن دارای شعر باشد، شاعرانه‌تر است، در حالی که اصلا این‌طور نیست. یک نوع متن هست که فقط برای انتقال مفهوم به کار می‌رود. در این متن به لغت توجه نمی‌شود و مفهوم مورد توجه قرار می‌گیرد. جملات بیشتر خبری است و این خبر هم می‌تواند به صورت نظم و هم به صورت نثر باشد و به هرحال شعر نیست. کوشش برای کتاب‌های علمی این است که مفهوم بهتر منتقل شود.

وقتی سهراب سپهری می‌گوید که «بزی را دیده‌ است که از خزر نقشه آب می‌خورد» این متن منطق دیگری دارد. در هنر هم مثل شیمی ترکیب کلمات می‌تواند، تغییر کند. یعنی دو کلمه یا دو عنصر درست مثل علم شیمی با هم ترکیب می‌شوند و کیفیت‌شان تغییر می‌کند به عنوان مثال اگر آهن و براده شیشه را مخلوط کنیم کیفیت آن دو عوض نمی‌شود، ولی در مورد اکسیژن و هیدروژن اینطور نیست و با مخلوط شدن آن‌ها ترکیبشان تغییر می‌کند.

در ادبیات و هنر نیز کلمات و عبارات ترکیب‌شان تغییر می‌کند. در ادبیات وقتی ترکیب تغییر می‌کند اصلا معنی و منطق نیز تغییر می‌کند. مثلا وقتی لورکا می‌گوید «چه عطری دارد شکوفه خنجر» ترکیب کیفی شده است.

در این دو متن اولی دارای منطق ریاضی و دومی دارای منطق هنری است. در اولی با مفهوم مواجهیم و در دیگری با استعاره طرف هستیم و این می‌تواند در مورد دو لغت یا دو عبارت باشد. مثل این جمله از آدونیس که می‌گوید: «جهان در احتضار است، هارلم، تو قیامتی».

شاعر هرچقدر دارای دانش بیشتری باشد، استعاره‌ای که به کار می‌گیرد گسترده‌تر و عمیق‌تر می‌شود؛ تاثیری که از واقعیت در ذهن مخاطب می‌افتد بازتابش تخیل است. بنابراین اگر ذهن هنرمند شفاف باشد، یعنی عمق بیشتری داشته باشد، تخیلش فرهیخته می‌شود و در غیر این صورت هرچه می‌گوید هذیان و آسمان و ریسمان است.

به اثری شاعرانه می‌گویند که دارای ترکیب کیفی باشد. در سینما وقتی می‌توانیم بگوییم سینمای شاعرانه، که ترکیب دو پلانش کمی نباشد و کیفی باشد. همه این مباحثی را که مطرح کردم برای یادگرفتن است و نه به‌کار بستن شاعران، فیلم‌سازان و هنرمندان بزرگ این‌ها را یاد می‌گیرند تا بتوانند شعریت خود را بیان کنند. هنرمندان بزرگ همه این مباحث در کارشان حل می‌شود. به عنوان مثال در فیلم «پول» ترکیب عناصر، حس شاعرانه را به مخاطب منتقل می‌کند یا شعر سعدی از نمونه‌های بارز یک ترکیب هنری است و خاقانی اگر خودش را هم بکشد مثل سعدی نمی‌شود.

چرا ما این توهم را داریم که فلان اثر شاعرانه است، چون آن حسی که یک اثر شاعرانه روی ما می‌گذارد، مثل همان حس غروب است.

* بخشی از سخنان محمد شمس‌ لنگرودی در نشست تخصصی خانه سینما