ریشه های تاریخی بدبینی ایرانیان به انگلیس - ۳۱ فروردین ۸۷

دکتر محمد مهدی بهکیش

بخش دوم

۴ - روابط ایران و انگلیس در این دوره رو به توسعه گذاشت و ادوارد کاناک موفق شد که از شاه عباس فرمانی بگیرد که به کمپانی هند شرقی امتیازات خاص بازرگانی اعطا شود و همچنین اجازه استقرار یک سفیر مقیم در دربار ایران و در صورت نیاز سفیری از ایران در انگلیس را بگیرد. در نتیجه کمپانی هند شرقی که علاقه‌مند به گسترش صادرات انگلیس به ایران بود، قادر شد کارگزاری‌هایی در اصفهان و شیراز تاسیس نماید. علاوه بر آن، دو کشور ایران و انگلیس طی قراردادی برای بیرون راندن پرتغالی‌ها (رقیب دیرین انگلیس در خلیج‌فارس) از جزیره قشم، همکاری نزدیکی به عمل آوردند و نیروهای ایرانی به سرپرستی امام‌قلی‌خان با استفاده از کشتی‌های انگلیسی، جزیره قشم را در ۱۶۲۲ فتح کرد و سپس جزیره هرمز نیز به تصرف ایران درآمد و پرچم پرتغالی‌ها پس از یک قرن پایین کشیده شد.

۵ - در این دوران روابط ایران و انگلیس توسعه بیشتری یافت و بندرعباس

(در آن زمان بندر گمبرون) به مرکز فعالیت کمپانی هند شرقی و بازرگانان انگلیسی در ایران تبدیل شد و رابرت شرلی برای دومین بار از طرف شاه عباس به عنوان سفیر ایران به انگلیس (البته در کلکته هندوستان) اعزام گردید و مقدمات انعقاد یک قرارداد نظامی - بازرگانی را فراهم آورد. او تلاش کرد پشتیبانی اروپاییان برای مقابله ایران با عثمانی را جلب نماید که موفقیتی به دست نیاورد. زیرا خاک عثمانی مسیر عبور کالا به مقصد اروپا و برعکس بود و اروپاییان نمی‌خواستند که با مقابله با عثمانی راه انتقال کالا را با خطر مواجه گردانند. ولی به تدریج نظر شاه عباس نسبت به رابرت شرلی تغییر کرد و در ۱۶۲۶ نقد علی بیگ را به عنوان سفیر ایران در انگلیس معرفی کرد که تضاد زیادی درباره این که کدام یک سفیر واقعی ایران در انگلیس هستند، به وجود آمد ولی هر دوی آنان، هر یک به ترتیبی، در همان سال فوت کردند و از صحنه سیاسی ایران خارج شدند.

۶ - پس از مرگ شاه عباس اول (ژانویه ۱۶۲۹)، شاه صفی در نخستین سال سلطنت خود فرمانی درباره آزادی فعالیت و همچنین رفت و آمد بازرگانان انگلیسی در ایران صادر کرد که به موجب آن، کمپانی هند شرقی می‌توانست در تمام نقاط ایران شعبه تاسیس نماید و به بازرگانان انگلیسی حتی اجازه حمل اسلحه داده شد. کمپانی هند شرقی در مقابل، متعهد شد سالی ۱۵۰۰ لیره انگلیس به عنوان پیشکش و معادل ۶۰۰۰۰لیره بابت بهای ابریشم صادراتی، به دولت ایران بپردازد. امتیاز دیگری که در همان دوران از طرف شاه صفی به انگلیسی‌ها داده شد، واگذاری عایدات گمرک بندرعباس بود. در پی آن، روابط بین ایران و انگلیس گسترده‌تر شد تا جایی که شاه صفی از چارلز اول (پادشاه انگلیس) درخواست کرد که متخصصین و استادانی در فنون تفنگ سازی و ساعت سازی و مینا کاری به ایران اعزام دارد.

۷ - با مرگ شاه صفی (۱۶۴۲) و نابسامانی اوضاع در ایران، شورای نیابت سلطنت زمام امور کشور را در دست گرفت و به تدریج فعالیت تجاری انگلیسی‌ها در ایران رو به کاهش گذاشت، زیرا از یک طرف، ورود هلندی‌ها به ایران، محیط رقابت برای انگلیس را تنگ کرد و از طرف دیگر، اوضاع داخلی انگلیس با مشکل سیاسی مواجه گردید که به گردن زدن چارلز اول در سال ۱۶۴۹ انجامید.

۸ - در زمان سلطنت شاه عباس دوم که مصادف با دوران دیکتاتوری کرامول در انگلیس بود، ایران با استفاده از شرایط، قسمتی از امتیازات کسب شده انگلیس از جمله پرداخت عایدات گمرک بندرعباس به آنان را لغو نمود. پس از مرگ شاه عباس دوم (۱۶۶۷) چارلز دوم (پس از سقوط کرامول) در صدد احیای امتیازات انگلیس در ایران بر آمد که شاه سلیمان (که به جای شاه عباس دوم به سلطنت رسید) اعتنایی به آن نکرد و اوضاع آشفته انگلیس شرایطی برای پیگیری جدی این امتیازات را به وجود نیاورد. البته ویلیام سوم (که در سال ۱۶۸۹ به سلطنت رسید) سعی در برقراری روابط با ایران کرد که به دلیل شرایط نامناسب ایران در دوران شاه سلطان حسین، نتیجه‌ای نگرفت و روابط دو کشور دچار وقفه گردید و با سقوط اصفهان توسط محمود افغان (۱۷۲۲) نمایندگی‌های خارجی در آن شهر نیز ویران شد و در روابط ایران و انگلیس تا زمان نادرشاه فعالیت قابل ملاحظه‌ای دیده نمی‌شود.

۹ - نفوذ نادرشاه در هند که در ۱۷۳۹ دهلی را غارت کرده بود، زمینه نگرانی جدی برای انگلیسی‌ها به وجود آورد و به همین دلیل حاضر نشدند کشتی‌های مورد درخواست نادرشاه را به او بفروشند. بنابراین به دلیل بدبینی نادر به انگلیسی‌ها از یک طرف و علاقه شدید انگلیسی‌ها به حفظ و حراست هندوستان از طرف دیگر، روابط دو کشور تا پایان سلطنت نادر محدود باقی ماند.

۱۰ - در دوره فرمانروایی کریم‌خان زند تحولی جدی به وجود آمد و زمینه برای فعالیت انگلیسی‌ها در ایران فراهم گردید، به‌ترتیبی که اجازه تاسیس نمایندگی کمپانی هند شرقی در بوشهر صادر شد و در کنار آن امتیازات بازرگانی از جمله معافیت از حقوق گمرکی و مالیات برای صادرات کمپانی به ایران داده شد. در مقابل انگلیسی‌ها (کمپانی هند شرقی) مرکز فعالیت خود در بصره را به بوشهر منتقل نمودند و بدین‌ترتیب بوشهر به مرکز سیاسی - بازرگانی انگلیسی‌ها در ایران تبدیل شد (۱۷۶۳). ولی دیری نپایید که کریم خان به انگلیسی‌ها بدبین شد و مراکز آنان در بوشهر را تعطیل کرد و دستور به اخراج انگلیسی‌ها داد. در نتیجه انگلیسی‌ها مجددا مرکز فعالیت خود را به بصره منتقل کردند. کریم‌خان به بصره حمله کرد و آن را پس از ۱۳ ماه محاصره، فتح نمود (۱۷۷۵). ولی با مرگ کریم‌خان (۱۷۷۹) انگلیس بسیاری از امتیازات از دست داده را مجددا به دست آورد.

۱۱ - در اواخر قرن ۱۸ چند اتفاق، اهمیت ایران برای انگلیسی‌ها را افزایش داد. از یک طرف انقلاب صنعتی که با مکانیزه شدن صنعت نساجی شروع شد، نفوذ به بازار هند و منطقه را برای انگلیس پر اهمیت کرد. از طرف دیگر، قلمرو نفود انگلیس در افغانستان افزایش یافت تا بتواند از منافع خود در هند بیشتر حمایت کند و بالاخره تحولات سیاسی در فرانسه که به دنبال انقلاب کبیر آن کشور و ظهور ناپلئون (۱۷۹۹) به وقوع پیوست، شرایط ایران را با حساسیت بیشتری مواجه ساخت. خوب است توجه داشته باشیم که هم زمان با تحولات فوق جنگ‌های آقامحمدخان قاجار با روسیه شکل گرفت که بیشتر به دلیل فشار روسیه بر ایران بود.

۱۲ - در سال ۱۷۹۵ آغامحمدخان تفلیس، پایتخت گرجستان، را فتح کرد و نیروهای او تمام کلیساهای انگلیس در آن شهر را ویران کردند و کشتار فجیعی را در آن شهر انجام دادند. آغامحمدخان پس از تاجگذاری در سال ۱۷۹۶ برای جلوگیری از نفوذ روس‌ها که از رود ارس نیز گذشته بودند عازم قفقاز شد، ولی در بین راه به دست افسران محافظ به قتل رسید.

۱۳ - فتح علیشاه (برادرزاده آغامحمدخان) در ۱۷۹۸ تاجگذاری کرد و ۳۶ سال سلطنت نمود. دوره نفوذ انگلیسی‌ها در ایران در دوره سلطنت فتح علیشاه شکل جدی گرفت. جالب آن که باز هم انگلیسی‌ها برای حفظ منافع خود در هندوستان به ایران نزدیک شدند، زیرا مهدی‌علی خان (ایرانی تبعه انگلیس و مورد اعتماد آنها) را به ایران اعزام کردند تا بین ایران و افغانستان فتنه ایجاد کند و بدین طریق زمان شاه (در افغانستان) را که به ایالت پنجاب هند نظر داشت، کنترل نماید. انگلیسی‌ها حتی آمادگی خود برای تحویل اسلحه به ایران را اعلام داشتند که این کار نیز انجام شد و بالاخره نقشه انگلیس عملی گردید و ایرانیان، زمان شاه را که تا لاهور پیش روی کرده بود، مجبور به عقب‌نشینی کردند.