شهرداری، سطل رنگ و گل و بلبل
نقاشی روی دیوارهای شهر
نمایی از رمپ حقشناس
گستره عظیمی از دیوارهای شهر تهران به تازگی میزبان تیر و تخته نقاشان جوانی است که رنگهای شاد را بر گرده شهر آلوده و تیره مان میکشند به امید روزگار سلطنت رنگهای روشن
کاظم برآبادی
نمایی از رمپ حقشناس
گستره عظیمی از دیوارهای شهر تهران به تازگی میزبان تیر و تخته نقاشان جوانی است که رنگهای شاد را بر گرده شهر آلوده و تیره مان میکشند به امید روزگار سلطنت رنگهای روشن هر یک از ما هنگام تردد در کلان شهرهایی مثل تهران که درگیر روزمرگیهای خاص خودشان هستند و انسان را خیلی زود با مسائلی مانند تکرار و بیگانگیهای اجتماعی عجین میکنند دنبال منفذ و راهی برای لحظهای آرامش و دستیابی به تعادل روحی و ذهنی هستیم؛ مکانی برای رهایی از مصرفزدگی و فرار از نابهنجاریهای اجتماعی. شاید به جرات بتوان یکی از مفرها و راههای فرار ما انسانها را از عرصه مجادله برانگیز دنیای مدرن، پناه به هنر و حس زیباییشناسی درونیمان دانست. مسالهای که در دورانهای مختلف با زبانهای گوناگون بدان پرداخته شده است و درگیر فراز و نشیبهای فراوانی گشته ولی هیچگاه قادر به حذف یا نادیده گرفتن آن در زندگی خویش نبوده و نیستیم.
امروزه تاثیر مناظر با توجه به ارتباط تنگاتنگی که میان افراد و اطرافشان وجود دارد بیش از هر زمان دیگر قابل توجه است و میتواند به شکل محسوس یا نامحسوسی سبب بروز رفتارهای اجتماعی گوناگونی شود و گاهی این تاثیر تا جایی است که باعث صعود قیمتهای برخی مناطق و ارجحیت آنها نسبت به مناطق دیگر شود. چهره مناظر بسیاری از محیط حول ما تاثیر مطلوب یا نامطلوب خود را در اذهان عمومی همه روزه به جای میگذارد.
روانشناسان، مدیران شهری، مهندسان شهرساز و معمار بر این عقیده اند که گرافیک شهری با ابزاری به نام نقاشی دیواری میتواند جلوههای تازه ای از شهرها را در اختیار مردمش قرار دهد.
نقاشی دیواری یک انتخاب هنرمندانه
یکی از عرصههای پیدایی هنر در زندگی خشک و عاری از احساس ما انسانها در اجتماع کنونی نقاشی دیواری یا دیوارنگاری است. نقوش حاصله از یک دیوارنگاری در میدانهای شهر، خیابانها، دیوارهای اماکن اصلی شهر و... میتواند تا حد زیادی ذهن شهروندان را که به مسائل مختلفی چون فرمها و شکلهای خشک صنعتی، رنگهای مصنوعی، مجموعههای عظیم ولی مهیب معماری و سختی و زمختی شرایط موجود اجتماعی عادت کردهاند، متوجه جهان زیباتری کرده و راهی برای تنفس ذات زیبایی شناسانه آنها ارائه دهد. بدیهی است که نقاشی دیواری مانند هر ابزار هنری دیگری این قابلیت را دارد که به ارتقا، رشد فکری، هنری، فرهنگی و اجتماعی یک جامعه کمک کند، اما نکته مهم این جاست که تمامی پتانسیلهای نقاشی دیواری قابل عرضه شدن در بستر اجتماع هستند که این تاثیر را چند برابر میکنند. به عنوان نمونه نقاشی دیواریهای تزئینی پلههای معروف خیابان ولی عصر بیگمان در انتقال پیام عشق و دوستی به رهگذران و بینندگان موثرند.
سیما انصاری در مقاله ای در مجله تخصصی گرافیک شهری با عنوان پانل مینویسد: «میتوان با استفاده از این دیوارنگارهها بسیاری از مفاهیم ثقیل را به سهل ترین زبان ترجمه و در اختیار ذهن بینندگان قرار داد. مفاهیم جدی و ارزشمندی همچون اعتقاد به سنن مذهبی و ملی، امتناع از الگوهای تصویری تکراری و سطحی، بیان فرهنگ و اعتقادات عمیق میهنی و توصیههای مهم و ضروری اجتماعی هنگامیکه با کلام هنر آمیخته گردند به حربه قدرتمندی مسلح میشوند که به راحتی قابل درک و لمس برای هر طبقه مخاطبی است.»
این رشته از هنر بهعلت ارتباط تنگاتنگی که با اجتماع، معماری، سازههای شهری و پیشرفتها و رویدادهای شهری مورد بسیار قابل تامل و تعمق است که البته تاریخچه بس طولانی و ارزشمندی را با خود بههمراه دارد و به عنوان ابزاری کارآمد و ارزشمند نه تنها در کشور، بلکه در سراسر دنیا به عنوان کلامی گویا برای برقراری متن، هنر و اجتماعی خود تلاش میکند. البته امروزه در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی برای بیان مفاهیمی همچون تبلیغات و سیاست نیز بکار گرفته میشود و آنهم بیشتر بهعلت گویا و موثر بودن این رشته در هنر است.
در تعامل با دنیای معماری
نقاشی دیواری بهعلت ارتباط پیچیده و ویژهای که با معماری برقرار میکند در واقع نقش تاثیر گذار و تاثیرپذیری از معماری شهری و سازهها دارد که بدون در نظر گرفتن ماهیت معماری نمیتوان بهصورت مستقل آنرا سازماندهی یا بررسی کرد.
انصاری در بخش دیگری از مقالهاش با اشاره به نقاشی دیواری و ارتباطش با فضای پیرامون مینویسد: «یک نقاشی دیواری موفق زمانی به تکامل نهایی میرسد که نکاتی در آن مورد توجه قرارگیرد. نکاتی همچون:
۱ - ماهیت ساختمان، سازمان، موسسه و بهطور کلی محل عرضه نقاشی دیواری.
۲ - سبک حاکم وتکنیک اجرایی اثر که امروزه بیش از پیش اهمیت و توجه روز افزونی را میطلبد. زیرا آنچه که یک نقاشی دیواری را از یک پوستر بزرگ رنگین بر دیوارهای شهر متمایز میکند، سبک اجرایی و نوع برخورد آزادانهتری است که با آن میشود و متاسفانه در طول سالهای متمادی آنچه را که ما به عنوان نقاشی دیواری شهرمان شاهد بودهایم پوسترهای بزرگ رنگین بودهاند که هیچگونه تکنیک و ابزارپیچیدهای در آنها به چشم نمی خورد و شاید علت اصلی مهجور ماندن این شاخه از هنر در کشور ما عدم آگاهی یا نوع سلیقه صاحبان سفارش دهنده آثار بوده است که بهعلت عدم آشنایی با رشتههای هنری تا حد زیادی سبب افول این رشته گشته اند و پس از سالها اخیرا با نمونههای بهتر و گاهی عالیتری از نقاشی دیواری در سطح شهر برخورد میکنیم همچون برخی از آثار موجود بر دیوارهای متروی تهران و یا دیوارنگاره گفتو گوی تمدنها بر سر در سازمان گفتو گوی تمدنها در تهران این خبر از همت عالی و هوشیاری هنرمندان معاصر این رشته هنری و همکاری آگاهانه سازمانها و موسسات با این هنرمندان پویا وبالنده کشورمان میدهد. اینک سازمانها و موسسات پی به قدرت و نفوذ بیاندازه این هنر در عرصه اجتماعی و حتی جهانی برده اند و خواهان کاربرد گویای آن در سطح اجتماع شدهاند.
۳ - ارتباط دیوارنگارهها با معماری است. مواردی همچون رنگ دیوار و رنگ اشیایی است که در محل نمایش نقاشی دیواری قرار دارند و اینکه نقاشی دیواری را بهخصوص در سالنهای سر پوشیده به عنوان جزئی از کل باید در نظر گرفت. منظور از کل تمام اشیا و اجزایی است که در آن مکان حضور مداوم و دائمی دارند، زیرا همانطور که ذکر شد نقاشی دیواری ماهیت خود را در ارتباط با پیرامون و محیط اطراف خود مییابد پس نوع قرارگیری اشیاء، رنگ و موقعیت آنها نسبت به نقاشی دیواری اهمیتی تخصصی و ویژه را میطلبد.
۴ -ابعاد و اندازه دیوارنگاره و همچنین فواصل متغیر بینندگان تا دیوارنگاره است و اینکه مخاطب ما در حین مشاهده اثر مشکل و مساله خاصی نداشته باشد یا اینکه اندازه اثر طوری نباشد که بیننده در حین گذر از مقابل آن اصلا متوجه آن نشود و سبب عدم دقت مخاطب شود که البته مساله عدم توجه مخاطب به هر دلیلی که باشد سبب شکست بی چون و چرای اهداف اصلی نقاشی دیواری میشود، زیرا دیوارنگارهها در ارتباط با فهم مخاطب موفقیت روز افزونتری مییابند و سبب جهتگیری و تاثیرگذاری بر مخاطب وسیع خویش میشوند.
۵ - نکته آخری که باید بدان توجه داشت مساله نور به دو صورت کمی و کیفی است. اول اینکه زاویه و مقدار نسبت به رنگها و ابعاد دیوارنگاری ما چقدراست و دوم اینکه کیفیت نور ما به صورت طبیعی است یا مصنوعی که البته مادر سطح شهر با آثاری مواجه هستیم که در شلوغترین و بهترین ساعات کاری در روز که باید مسوولیت تکاپوی بیشتر و فعالیت بیش از پیش مخاطبان را برعهده داشته باشند به سبب موقعیت زاویه نورخورشید با ساختمانهای اطراف سایههای تیرهای را روی این آثار ایجاد میکند که یا کل اثر قابل دیدن و تفکیک نیست یا بخش بزرگی از اثر در سایههای تیرهای فرورفته و پنهان مانده است. به همین علت توجه به نور و موقعیت آن اهمیت خاصی را داراست.
حال که به آگاهی نسبی پیرامون دیوارنگاری یا نقاشی دیواری دست یافتهایم، امید است از آن به عنوان یکی از تجلیهای فرهنگ و هنر این مرز و بوم که پیشینهای با افت و خیزهای فراوان و طولانی را بههمراه دارد، استفاده بهجا و کارآمدی را داشته باشیم».
تاریخ پر از افت و خیز!
نقاشی دیواری در ایران ما پس ازبیرون
انقلاب اسلامی۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در حوزه تبلیغات به شکل تازه ای متجلی شد. آن قسمتی از نقاشیهای دیواری که اکنون بر در و دیوار کلان شهرها قرار دارد در واقع حاصل از شور و شوق هنرمندانی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر آن شدند تا از طریق این ابزار هنری پیام انقلاب را به تمام دنیا و به غافلان داخلی اعلام کنند. در این میان هنرمندان حوزه هنری بیش از همه حضور داشتهاند که ناصر پلنگی و کاظم چلیپا بیشک بزرگترینهای این فهرست چند صد نفرهاند. تمثال مبارک امام(ره) مردم در حال قیام، شکوفه گل به نشانه انقلاب و بعدها تمثال شهدا و جانبازان مهمترین نمونههایی هستند که در این نقاشی دیواریها دیده میشوند.
این هنرمندان در آن روزگار و با دستهای خالی و استعدادهای درخشان، همه آن چه را که داشتند بر سر راه عشق خود یعنی انقلاب گذاشتند و نقش یک رزمنده را در میدان جنگ فرهنگی به خوبی نشان دادند. گرچه آنها اکنون در کنج آتلیههای خود تنها با خاطره آن روزها زندهاند، اما سوال اساسی این جاست که این هنرمندان که اکنون در کسوت استاد و معلم هستند تا چه حد توانسته اند از شاگردانشان یک نقاش دیواری بسازند و سوال دیگر این که نقاشی دیواری امروز ما در چه سطح و کیفیتی قرار دارد.
بی شک تا چند سال پیش حتی در تهران نیز که پایتخت ایران است، نقاشی دیواری به هیچ انگاشته می شد. مدیریت شهری در تمامی این سال ها با چنان چالشهایی همراه بود که رفع آنها به خودی خود برای مدت مدیریت یک فرد کافی بود و توجه به مسائلی این چنینی در حقیقت نوعی آرمانگرایی به حساب می آمد. این بخش از تاریخ گرافیک شهری ایران را باید دوره گذر از بحرانها و رسیدن به خطمشیها دانست. در این دوره بیش از هر چیز رسانههای جمعی بر تفکر دانشجویی و دانشگاهها تاثیر گذاشتند و بستر تولد شکلی جدید از نقاشیهای دیواری را پایهریزی کردند، نحله ای که در آن توجه به لذت بصری مهمترین دغدغه نقاشان دیواری قرار گرفت.
آنچه امروز می بینیم
اکنون و در آغاز سال ۸۷ میتوان آثار ثبات در بحث مدیریت شهری از یک طرف و بالا رفتن سطح خواستههای شهروندی را از طرف دیگر در افزایش سطح نقاشیهای دیواری یافت. گستره عظیمی از دیوارهای شهر تهران به تازگی میزبان تیر و تختههای نقاشان جوانی است که رنگهای شاد را بر گرده شهر آلوده و تیره مان میکشند به امید روزگار سلطنت رنگهای روشن. این گستره از رمپ حق شناس تا شمالی ترین نقاط شمیران و از تهرانسر تا شهرک امیدیه در شرق تهران قرار گرفته و هیچ محلهای از آن بی نصیب نمانده است. با این حساب اکنون پیش فرض فعالیتهای عمرانی شهرداریها و بهخصوص شهرداری تهران اصل توجه به گرافیک محیطی است و البته که نقاشی دیواری مهمترین ابزار اجرای طرحهای گرافیکی در سطح شهرها به حساب میآید.
در پایان ذکر این مطلب به جاست که طرحهای جدیدی که بر دیوارهای شهرمان دارد نقش می بندد از فضاهای مفرح، رنگی و پرپتانسیلی برخوردار است که می تواند باعث طراوت اهالی این شهر خسته کننده شود. در این نگاه جدید به نقاشی دیواری، سعی شده است به دور از تعاریف خشک «هنر برای عقیده»، محیطی ایجاد شود که مردم در آن تحت مسائل علمی رنگ درمانی به محیط بصری اطراف خود عشق بورزند و رنگهای فراموش شده را به دامان شهر پر از آلودگی تهران باز گردانند.
ناصر پلنگی نقاش ایرانی درکنار یکی از آثار خود در آفریقایجنوبی
ارسال نظر