نگاهمقالهای از باراک اوباما
تجدید حیات رهبری آمریکایی امنیت همگانی برای همه - ۲۶ اسفند ۸۶
باتلاق عراق هرگونه مواجهه با مشکلات فراوانی را که منطقه خاورمیانه با آن روبهرو است، برای ما دشوار ساخته است و بسیاری از آن مشکلات را شدیدا خطرناک ساخته است. تغییر رویکردها در عراق به ما اجازه خواهد داد که توجه و قدرت خود را متوجه حل مسائل و درگیریهای میان اسرائیل و فلسطین کنیم و این مسوولیتی است که دولت بوش سالها است مورد بیتوجهی قرار داده است.
بخش پایانی
باتلاق عراق هرگونه مواجهه با مشکلات فراوانی را که منطقه خاورمیانه با آن روبهرو است، برای ما دشوار ساخته است و بسیاری از آن مشکلات را شدیدا خطرناک ساخته است. تغییر رویکردها در عراق به ما اجازه خواهد داد که توجه و قدرت خود را متوجه حل مسائل و درگیریهای میان اسرائیل و فلسطین کنیم و این مسوولیتی است که دولت بوش سالها است مورد بیتوجهی قرار داده است. سه دهه است که اسرائیلیها، فلسطینیها، رهبران عرب و سایر جهان برای برقراری صلحی پایدار در خاورمیانه چشم به آمریکا دوختهاند. در سالهای اخیر آنها غالبا ناامید شدهاند. نقطه شروع ما همواره باید تعهدی آشکار و قوی برای امنیت اسرائیل باشد که قویترین متحد ما در منطقه و تنها دموکراسی تثبیت شده در آن است. این تعهد با توجه به مبارزه ما با تهدیدهای فزاینده در منطقه، مانند ایرانی قویتر، عراقی آشوب زده، تجدید حیات القاعده و تجدید قوای حماس و حزبا...، اهمیت بیشتری مییابد.
اکنون بیش از هر زمان دیگری باید تلاش کنیم که در جهت یافتن راهحلی پایدار، به ایجاد دو کشور مستقل که در کنار یکدیگر با صلح و امنیت زندگی کنند، کمک کنیم. برای دست یافتن به چنین هدفی، باید به اسرائیلیها کمک کنیم که خود را با گروههایی که به راستی متعهد به صلح هستند باز بشناسند و آنها را تقویت کنند و هم زمان گروههایی را که به دنبال درگیری و بیثباتی هستند در انزوا قرار دهند. یک رهبری آمریکایی استوار در راه صلح و امنیت، تلاشی صبورانه و تعهد شخصی رییسجمهور آمریکا را به این مهم، میطلبد. این تعهدی است که من آن را بر خود پذیرفتهام.
در سراسر خاور میانه، ما باید قدرت آمریکایی را در جهت تقویت دیپلماسی آمریکایی به کار بیندازیم. دیپلماسی استوار آمریکایی که با بهکارگیری تمام ابزارهای قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی آمریکا همراه باشد، میتواند موفقیت را حتی در برخورد با حریفانی چون ایران و سوریه تضمین کند. سیاست تهدید و اتکا به واسطهها برای مهار برنامه هستهای ایران، حمایت از تروریسم و رشد خصومت در منطقه با شکست مواجه شده است.
هر چند ما نباید رأی خود را با زور نظامی به کرسی بنشانیم، اما نباید از گفتوگوی مستقیم با ایران تردید به خود راه دهیم. دیپلماسی ما باید در مسیری باشد که هزینه ادامه برنامه هستهای را برای ایران بالا ببرد که از طریق تحریمهای سختتر و افزایش فشار بر شرکای مهم آن امکانپذیر است.
جهان باید برای متوقف ساختن برنامه غنیسازی اورانیوم ایران و جلوگیری از دسترسی آن به سلاحهای هستهای تلاش کند. در همین حال، ما باید دستاوردهای یک تحول بنیادین را به ایران و به خصوص مردم ایران نشان دهیم. این دستاوردها همکاریهای اقتصادی، تضمین امنیت و روابط دیپلماتیک را در بر میگیرد.
دیپلماسی همراه با فشار همچنین میتواند سوریه را به تغییر رویکردش از رفتارهای رادیکال به سمت موضعی معتدلتر، وادارد و اینها خود به ثبات عراق، منزوی ساختن ایران، رهانیدن لبنان از چنگ دمشق و امنیت اسرائیل کمک میکند.
تجدید حیات نظامی
برای تجدید حیات رهبری آمریکایی در جهان باید به سرعت به تجدید حیات قوای نظامی خود همت بگماریم. یک نیروی نظامی قوی بیش از هر چیز لازمه صلح پایدار است. متاسفانه، ارتش و نیروی دریایی آمریکا بنا به گفته رهبران نظامی ما دچار بحران هستند. پنتاگون نمیتواند بر وجود یک واحد نظامی در داخل آمریکا که در صورت بروز یک حادثه یا وضعیت فوقالعاده در خارج از عراق، سریعا واکنش نشان دهد و آمادگی کامل در رویارویی با آن را داشته باشد، صحه بگذارد. ۸۸درصد از گارد ملی قادر به خدمت در خارج از خاک آمریکا نیستند.
ما باید نیروی نظامی خود را تقویت و آن را برای انجام ماموریتهایی در آینده آماده کنیم. ما باید ظرفیت برخورد با تهدیدهای احتمالی به کشورمان را بالا ببریم.
ما باید ۶۵۰۰۰ نفر به سربازان ارتش و ۲۷۰۰۰ نفر به نیروی دریایی خود بیفزاییم و در این جا فقط مساله تعداد نیست. ما باید بر بالا بردن ظرفیت این نیروها سرمایهگذاری کنیم. باید بهترین تجهیزات و امکانات را برای آنها فراهم کنیم و انگیزه و آموزش بدهیم. هر طرح دفاعی بزرگی باید با توجه به نیازهای جاری، شکافها و سایر تهدیدهای پیش رو از نو مورد ارزیابی قرار گیرد.
تنها گسترش نیروی نظامی کافی نیست. ما باید همچنین از نیروهای خود بخردانه استفاده کنیم. هنگامی که مردان و زنان خود را به راهی پرخطر میفرستیم، باید هدف خود را بشناسیم، از مشاوره فرماندهان نظامی خود استفاده کنیم، اطلاعات را بیطرفانه مورد ارزیابی قرار دهیم و به نیروهای خود اطمینان بدهیم که از حمایت کافی برخوردار هستند. من در استفاده از زور، در صورت لزوم یک جانبه، برای دفاع از مردم آمریکا یا منافع حیاتی خود هنگامی که مورد حمله قرار میگیریم یا با تهدید سریع مواجه میشویم تردید نمیکنم.
ما همچنین باید از نیروی نظامی در موقعیتهایی ورای دفاع از خود به منظور تامین امنیت مشترک و تضمین ثبات بینالمللی، حمایت از دوستان، مشارکت در ثبات و عملیات بازسازی، و رویارویی با فجایع گسترده استفاده کنیم. اما هنگامی که از زور در موقعیتهایی فراتر از دفاع از خود استفاده میکنیم، باید تمام تلاشمان را برای جلب حمایت و مشارکت دیگران به کار گیریم. پیامدهای فراموش کردن این مساله در بافت درگیری جاری در عراق بسیار وخیم بوده است.
منبع: irdiplomacy.ir
ارسال نظر