نفت گران، انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاری در انرژی‌های دیگر
بخش چهارم
این روزها نظرات متعددی در خصوص وضعیت بغرنج اقتصاد ایالات‌متحده و قرار گرفتن این کشور در آستانه رکود اقتصادی به دلیل افزایش چشمگیر قیمت نفت، کاهش ارزش دلار و رکود پدید آمده در بازار مسکن مطرح است.

اینگونه به نظر می‌رسد که اقتصاد این کشور در بحران‌های ناشی از افزایش شدید قیمت نفت گرفتار آمده است و به شدت در حال تضعیف نسبت به سایر اقتصادهای جهانی است.
کاهش ارزش دلار و رکود بازار مسکن در این کشور نیز به عنوان شواهدی از ضعف اقتصاد آمریکا در عرصه جهانی شناخته می‌شود. اخباری از تصمیم سایر دولت‌ها به تغییر ذخایر ارزی خود از دلار به سایر ارزها که از این سو و آن سو شنیده می‌شود نیز نشانه‌هایی از نزول سیطره دلار در بازار جهانی قلمداد می‌شود. در نگاه اول نیز چنین استنباط می‌شود، اما به نظر می‌رسد که داستان افزایش قیمت نفت، کاهش ارزش دلار و رکود اقتصاد آمریکا کامل نباشد و هنوز فصل‌هایی از این داستان نوشته نشده است یا حداقل خوانده نشده است. چون فارغ از هر نوع تحلیل و نظری، یک نکته مسلم است: هر چند همه رویدادهای مهم اقتصادی و سیاسی جهان مطابق خواست آمریکا پیش نمی‌رود، اما این کشور در پدید آوردن یا در مدیریت چگونگی ادامه حرکت آنها بی‌تاثیر نیست.
در واقع، این که اقتصاد آمریکا به عنوان کشوری با ساختار اقتصاد مبتنی‌بر بازار، وارد دوران رکودی شود (نمودار1 نوسان نرخ بیکاری اقتصاد آمریکا را برای دوره‌ای 8 ساله منتهی به سال 2008 نشان می‌دهد)، مساله عجیبی نیست. در اصل، پدید آمدن دوران رونق و رکود اقتصادی در ساختار اقتصاد مبتنی‌بر بازار به اندازه‌ای از نظر تئوریک ممکن است که در اقتصاد کلان بحث چرخه‌های تجاری (business cycle) یکی از مباحث اصلی این شاخه از اقتصاد است. سابقه گذشته اقتصاد آمریکا نیز دوران رونق و رکود متعددی را نشان می‌دهد. اما آنچه در این بین عجیب به نظر می‌رسد، منفعل بودن آمریکا ‌‌‌در مواجهه با رویداد افزایش قیمت نفت و کاهش ارزش دلار است.
۶/ ۱ - افزایش شوک گونه قیمت نفت تا آستانه‌ای که برای اقتصاد جهانی (بخوانید اقتصاد آمریکا) قابل تحمل است، می‌تواند رسیدن به نقطه شروع نقصان تولید نفت خام متعارف (conventional oil) را به تعویق اندازد.
اگر نفت خام بدون ایجاد ریسک افزایش قیمت در اختیار مصرف‌‌کنندگان جهان قرار داشت، فکر می‌کنید امروز که در آستانه رسیدن به نقطه اوج تولید نفت‌خام جهان قرار داریم، میزان وابستگی اقتصاد جهانی به این محصول چه میزان می‌بود؟ پاسخ این سوال روشن است. اگر نفت ارزان و بدون ریسک افزایش قیمت، به سهولت در اختیار قرار داشت با توجه به فضای رقابت در بازارهای جهانی، هیچ کشوری حاضر به سرمایه‌گذاری در توسعه تکنولوژی‌های جدید که میزان شدت انرژی را کاهش دهد، نمی‌بود. چون فایده‌ای که از کاهش میزان شدت انرژی حاصل می‌شد به هزینه‌ای که برای کاهش شدت مصرف انرژی می‌شد، نمی‌ارزید. بنابراین نفت ارزان انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاری در زمینه‌های صرفه‌جویانه ایجاد نمی‌کرد.
در چنین شرایطی میزان وابستگی اقتصاد جهان به نفت خام به اندازه‌ای رسیده بود که وقتی این کالا با آغاز دوران نقصان در عرضه، شروع به افزایش قیمت می‌نمود، آثار عمیقی بر تولید و اقتصاد جهانی می‌داشت . اما شوک‌های قیمتی کنترل شده در عرضه نفت‌خام، پیش از رسیدن به کمبود ساختاری در عرضه نفت، سرمایه‌گذاری در توسعه تکنولوژی‌های صرفه جو در مصرف انرژی را توجیه‌پذیر کرد، بدون اینکه زمینه بحرانی فراگیر را در عرصه بین‌الملل ایجاد نماید.
از سوی دیگر، همان‌طور که می‌دانید، مدت زمان لازم برای ورود تکنولوژی‌های نوین به زیرساخت‌های تولید و مصرف و اقبال بازار به آن بسیار طولانی است. فرض کنید یکی از روش‌های صرفه جویی در میزان شدت انرژی مصرفی، برقی شدن اجاق‌های خوراک پزی منازل باشد. فکر می‌کنید چند سال برای تغییر خطوط تولید، سیستم‌های پشتیبان و تعمیرگاه‌ها، سلیقه مصرف کنندگان و ... مورد نیاز است؟ اگر قرار باشد سلیقه حمل‌ونقل مردم به سمت خطوط حمل‌ونقل عمومی جلب شود چه؟ اگر قرار باشد سیستم حمل‌ونقل ریلی جایگزین حمل‌ونقلی کامیونی در جابه‌جایی بار شود، چه؟ اگر قرار باشد خطوط تولید تولیدکنندگان و سلیقه مردم در خرید خودرو به جای خودروهای بزرگ، به سمت خودروهای کوچک و اقتصادی تغییر کند چه؟ اصلا اگر قرار باشد تمامی خودروها برقی شوند چه؟.... ملاحظه می‌کنید همه این تغییرات و تغییراتی از این دست، برای اینکه بدون فشار و پرداخت هزینه‌های مدیریت بحران به وقوع بپیوندد نیاز به زمانی طولانی دارد.
به طور کل در برخورد با سیستم‌های اجتماعی و اقتصادی باید کاملا حساب شده و تدریجی برخورد نمود. چون این سیستم‌ها پر از ساختارهای بازخوردی است که ناشی از وجود انسان‌ها در سیستم‌های اقتصادی اجتماعی است و ممکن است برآیند بازخوردهای درون سیستم به نتایج غیرمنتظره‌ای برای سیاست‌گذار ختم شود.
بنابراین شروع تکانه‌های افزایش قیمت نفت از 30 سال پیش از این و در زمانی که عرضه نفت برای تامین تقاضا مشکلی ندارد، فرصت زمانی لازم را برای تغییر در زیر ساختارهای تقاضا و عرضه انرژی و به شکلی کاملا تدریجی مهیا می‌کند.
بنابراین افزایش قیمت نفت (البته تا آستانه قابل تحمل برای اقتصاد جهانی) می‌تواند در بلند مدت از بعد تقاضا به کاهش تقاضا برای این فرآورده ختم شود و بنابراین سیاستی در راستای تامین امنیت انرژی است.
بر اساس آمار دپارتمان انرژی ایالات‌متحده پس از تحریم نفتی اوپک و شوک‌های نفتی اوایل دهه 80 ، شدت انرژی در اقتصاد این کشور به شدت کاهش یافت و از سال 1973 تا 1985 در عرض 12 سال، شدت انرژی در اقتصاد آمریکا به اندازه 28درصد کم شد. هر چند که در سال 1986 قیمت نفت به شدت کاهش یافت و در پی آن قیمت تمامی سوخت‌هایی که در سال‌های ابتدایی دهه 80 میلادی به اوج خود رسیده بود، کاهش یافت. اما این مساله از کاهش شدت انرژی در اقتصاد ایالات‌متحده جلوگیری نکرد و در خلال سال‌های 1986 تا سال 2004 در عرض 18 سال باز هم شدت انرژی در این کشور با 26درصد کاهش مواجه شد. به بیان دیگر پیش از سال 1973 (اولین شوک قیمتی نفت) شدت انرژی سالانه 5/0درصد کاهش می‌یافت. اما در خلال سال‌های 1973 تا 1985 نرخ کاهش سالانه شدت انرژی به بیش از 7/2درصد در سال رسید و در نهایت در سال‌های پس از 1985 سالانه شدت انرژی در این کشور 6/1درصد کاهش یافت و از سال 1949 به سال 2004 میلادی به حدود نصف کاهش یافته است. در کشورهای اروپایی و توسعه یافته صنعتی عضو OECD نیز روند مشابهی در جریان است و حتی برنامه‌های گسترده‌تری برای کاهش شدت انرژی تا افق 2030 پیش‌بینی می‌شود.
نمودار ۱۱ وضعیت مقایسه‌ای در خصوص تغییرات متوسط سالانه شدت انرژی میان کشورهای جهان طی سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۳ را نشان می‌دهد.
از سوی دیگر افزایش قیمت نفت، سرمایه‌گذاری در چاه‌های نفت موجود و توسعه آنها را از نظر اقتصادی جذاب می‌نماید و موجب پایداری رشد عرضه نفت‌خام در بلند مدت می‌شود.
بنابراین به این ترتیب افزایش قیمت نفت از یک سو میزان شدت تقاضا را کاهش می‌دهد و از سوی دیگر میزان پایداری عرضه نفت‌خام را تقویت می‌کند. بنابراین هر دوی این اثرات رسیدن زمان موازنه منفی (کمبود) بازار نفت را به تاخیر می‌اندازد.
2/ 6 - افزایش شوک گونه قیمت نفت تا آستانه‌ای که برای اقتصاد جهانی (بخوانید اقتصاد آمریکا) قابل تحمل است، منجر به شناسایی تدریجی منابع جدید انرژی می‌شود.
افزایش قیمت نفت‌خام باعث اقتصادی شدن سرمایه‌گذاری در حوزه انرژی‌های نو مانند انرژی هسته‌ای، بادی، زمین گرمایی، خورشیدی و ... شده است، اما نفت‌خام به دلیل ویژگی‌های منحصر به فردی که دارد، فرآورده‌ای است که هنوز جانشین مطمئنی به خصوص در حوزه حمل نقل ندارد. دلیل اصلی در عدم امکان معرفی جانشین سوخت‌های فسیلی در حمل و نقل، نبود تکنولوژی تولید خودرو با سوخت دیگر نیست، بلکه سازگار کردن انباره خودروهای بنزین‌سوز و گازوئیل سوز جهان و زیرساخت‌ها مرتبط با آن با انرژی جدید است.
بنابراین سرمایه‌گذاری در حوزه‌هایی که نتیجه آن معرفی جایگزین‌هایی برای فرآورده‌های حاصل از نفت‌خام متعارف در این حوزه از تقاضا باشد، یکی از مهم‌ترین سرمایه‌گذاری‌های مورد نظر سیاستگذاران آمریکایی است. چون 75‌درصد نفت دریافتی ایالات متحده به سوخت‌های مورد نیاز در حمل و نقل تبدیل می‌شود.
۱/۲/ ۶ - نفت بیش از ۱۰۰‌دلار برای توجیه تولید اتانول از ذرت
استفاده از اتانول حاصله از ذرت، که بدون تغییرات اساسی در موتور خودروها و از همان جایگاه‌های سوخت موجود قابل عرضه است، یکی از امیدهای پدید آمده در این راستا در آمریکا است. پرداخت سوبسید به اندازه 50‌درصد قیمت تمام شده به تولید اتانول و حمایت تعرفه‌ای از آن در کشور آمریکا، نشان از میزان اشتیاق دولت آمریکا به توسعه این حوزه از منابع عرضه انرژی است. در اثر همین حمایت‌ها تولید اتانول از یک‌میلیارد گالن در سال 2000 به 6‌میلیارد گالن در سال 2007 رسیده است. برنامه ارائه شده توسط دولت بوش تولید 35‌میلیارد گالن تا سال 2017 است که با نرخ رشد پدید آمده به نظر می‌رسد 5 سال زودتر و در سال 2012 هدف مورد نظر حاصل شود. در حال حاضر 120 کارخانه تولید اتانول در آمریکا وجود دارد در حالی‌که 77 کارخانه دیگر به‌علاوه 8 طرح توسعه برای کارخانه‌های موجود نیز در دست اجرا است.
دلیل این رشد سریع، سوبسید هنگفت دولت مرکزی و ایالت‌ها، هم به کشاورزان و هم به خود تولید کنندگان اتانول است. بدون این سوبسیدها، تولید اتانول از ذرت حتی وقتی که قیمت هر بشکه نفت‌خام نزدیک ۱۰۰‌دلار است هم اقتصادی نخواهد بود. سه گروه سوبسید به تولید اتانول داده می‌شود:
1 - سوبسید اصلی که به تولید اتانول داده می‌شود تخفیف مالیاتی، حداکثر به اندازه 51 سنت به ازای هر گالن سوختی است که با اتانول ترکیب شده باشد. هر چه‌درصد ترکیب اتانول در سوخت بیشتر باشد تخفیف به شکل اعتبار مالیاتی به سطح 51 سنت نزدیک‌تر می‌شود. با همین سوبسید تقاضای اتانول توسط پمپ‌های بنزین به شدت افزایش یافته است.
۲ - از سوی دیگر یارانه مستقیمی‌ نیز به کشاورزانی که به کشت ذرت به منظور استفاده در کارخانجات تولید اتانول می‌پردازند، داده می‌شود. یارانه‌هایی از قبیل علوفه ارزان، کاهش‌درصد مالیات بر ثروت و مالیات بر درآمد ناشی از فعالیت.
3 - سومین یارانه تعرفه‌های جدی بر واردات اتانول است. تعرفه‌ای که به افزایش قیمت 54 سنتی هر گالن اتانول وارداتی می‌انجامد و عملا اتانول تولیدی برزیل که از نی شکر حاصل می‌شود و از نظر اقتصادی کاملا نسبت به اتانول تولیدی از ذرت آمریکا ترجیح دارد را از بازار آمریکا دور می‌نماید.
در مجموع سال ۲۰۰۶ دولت آمریکا ۸‌میلیارد‌دلار به این طریق یارانه برای تقویت تولید اتانول هزینه کرده است که در واقع بیش از ۵۰‌درصد قیمت تمام شده تولید اتانول را شامل می‌شود. برآوردها نشان می‌دهد که رسیدن به هدف تولید ۳۵‌میلیارد گالن اتانول در سال، حجم یارانه سالانه را به ۲۵‌میلیارد‌دلار در سال می‌رساند.
اما برآوردها نشان می‌دهد که اگر همه مزارع فعلی ذرت آمریکا نیز به تولید اتانول اختصاص یابد در نهایت چیزی بیش از 9‌درصد نیاز حمل و نقل کشور را مرتفع نخواهند کرد. هدف 35‌میلیارد گالنی دولت بوش نیز 6.5‌درصد از نیاز انرژی در حمل و نقل را پوشش می‌دهد. بنابراین هر چند به این ترتیب بخشی از وابستگی انرژی آمریکا به نفت‌خام کاهش می‌یابد اما هنوز برای یافتن جایگزین‌های مطمئن باید چشم به تحولات تکنولوژیک آینده داشت.
۲/۲ /۶ - قیمت نفت ۴۰‌دلاری برای ماسه نفت
افزایش قیمت نفت‌خام کیمیایی است که ماسه را به نفت تبدیل می‌کند! در تعریف ذخایر اثبات شده نفت جهان که بر اساس تخمین از میزان آن، چند سال بعد به نقطه اوج تولید نفت خواهیم رسید، نکته‌ای وجود دارد؛ ذخایر اثبات شده به آن میزان ذخایری که وجود آن بر اساس مطالعات زمین شناسی و مهندسی قطعی شده است و بر اساس امکانات تکنولوژیک فعلی و صرفه اقتصادی، قابل دستیابی است، اتلاق می‌گردد. به عبارت دیگر، ذخایری وجود دارند که از از نظر مطالعات زمین شناسی و مهندسی، وجود آنها قطعی است اما در شرایط تکنولوژیک فعلی قابل برداشت نیستند یا برداشت از آنها با قیمت‌های فعلی اقتصادی نیست، به همین دلیل جزو ذخایر اثبات شده نفت‌خام به حساب نمی‌آیند.
بنابراین توسعه تکنولوژیک یا افزایش قیمت نفت می‌تواند زمینه افزایش میزان ذخایر اثبات شده را در طی زمان فراهم آورد.
براساس اطلاعات موجود در حوزه انرژی، به غیر از ذخایر نفت‌خام متعارف (conventional oil) که آمارهای امروز جهان بیشتر به آن متمرکز است، نوع دیگری از انرژی فسیلی وجود دارد که به دلیل حالت به نسبت جامدی که دارد با نام ماسه نفت (sand oil) شناخته می‌شود و چیزی است شبیه قیر که با خاک مخلوط شده باشد. به همین دلیل در بسیاری از منابع آماری جهان مخازن طبیعی حاوی این ماده را جزو ذخایر قیر جهان ثبت می‌کنند نه ذخایر نفت‌خام!
بدیهی است استحصال نفت‌خام از این قیر خاک آلود نیاز به طی فرآیندهای خاصی دارد به همین دلیل به نفت‌خامی‌که پس از طی این فرآیند حاصل می‌شود، نفت‌خام مصنوعی (synthetic oil) می‌گویند. از آنجایی‌که فرآیند استحصال نفت‌خام از این قیر خاک آلود به نسبت استخراج نفت‌خام متعارف هزینه‌های بسیار زیادی دارد، تا زمانی که نفت‌خام متعارف ارزان در دسترس است، استخراج آن اقتصادی نیست. اما حال که قیمت نفت‌خام به ۱۰۰‌دلار در هر بشکه نزدیک شده است، دورنمای عرضه این نوع نفت به شدت جذاب شده است.
جالب است که بدانید کانادا، همسایه دیوار به دیوار آمریکا، یکی از کشورهایی است که از این حیث بسیار غنی است. تولید نفت‌خام متعارف کانادا بر اساس برآوردهای ارائه شده در گزارش بریتیش پترولیوم با نرخ فعلی برداشت از ذخایر نفت‌خام تنها 15 سال دوام خواهد آورد. اما این کشور دارای ذخایر عظیم نفت ماسه (sand oil) است. اگر این ذخایر نفت ماسه را به ذخایر نفت متعارف کانادا اضافه نماییم، میزان ذخایر این کشور در سال 2007 حدود 2/179‌میلیارد بشکه خواهد بود (ذخایر نفت متعارف کانادا بر اساس گزارش BPتنها 1/17‌میلیارد بشکه بود و این کشور رتبه 22 را با این ذخایر در میان کشورهای دارای نفت داشت.) که با این وضعیت، این کشور بعد از عربستان سعودی دومین کشور غنی نفتی دنیا خواهد بود. (عربستان 3/264‌میلیارد بشکه نفت‌خام دارد و ایران 5/137‌میلیارد بشکه).
به این ترتیب پس از رسیدن قیمت نفت‌خام به نزدیکی ۱۰۰‌دلار، اکنون می‌توان گفت که کانادا پس از عربستان بزرگ‌ترین کشور نفت خیز جهان است. کسانی که بازار ارز را نظاره می‌کنند، افزایش قدرت‌دلار کانادا در بازار جهانی در چند سال اخیر را که حتی نسبت به یورو نیز تقویت شده است، اکنون درک خواهند کرد. نمودار ۱۲ روند تغییرات ارزش‌دلار کانادا در مقابل یورو را در ۵ سال اخیر نشان می‌دهد.