صبح بهخیر بانک
تصور خیابانهای شهر بدون آدمهایی که با فاصلهای اندک پشتسر هم قطار میشوند و اگر کسی که پایش را از گلیمش دراز کند با دادوفریاد سر جایش مینشانند، کمی مشکل است.
مریم خباز
تصور خیابانهای شهر بدون آدمهایی که با فاصلهای اندک پشتسر هم قطار میشوند و اگر کسی که پایش را از گلیمش دراز کند با دادوفریاد سر جایش مینشانند، کمی مشکل است.
این وصف حال این روزهای پایتخت است، روزهایی که همه از بیپولی و گرانی مینالند، اما برای خرید کردن از هم سبقت میگیرند.
مثل این است که این روزها پایتختنشینان چون مورچهای شدهاند که برای برداشتن غنیمت حتی از جان مایه میگذارند.
ولی ایستادن در صف اگر از جنس اتوبوس، نانوایی، اجناس کوپنی، عابربانک و مثل اینها باشد، آنقدر طبیعی است که با ندیدن صف، حیرت دامن گیرمان میشود. اما دیدن صف و ایستادن در قطار آدمها هرچند که عادی هم شده باشد، ولی وقتی ساعت آن به ۴ صبح میکشد، انگشت تعجب به دندان میرساند.
چند روزی میشود که سازمان تامین اجتماعی پس از چندین بار به تعویق انداختن تعهداتش نسبت به بازنشستگان، عیدی آنها را به موقع به حسابشان واریز کرده است. مبلغ این عیدی ۲۰۰هزار تومان است یعنی مبلغی معادل عیدی کارمندان دولت و ۱۶۶هزار تومان کمتر از حداقل مبلغی که کارگران دریافت میکنند. اما بازنشستهها که در این هنگامه نوروز نیاز مبرمی به پول دارند، کمتر خوابیدن و صبح هنگام در صف ایستادن را بر هر چیز دیگری مقدم کردهاند. فقط کافی است صبح هنگام وقتی هنوز اثری از آثار خورشید نیست به خیابان بروید تا صفی از مردان و زنان را پشت کرکره پایین کشیده شده بانکها ببیند. جالب اینکه این جمعیت برای خود قانونی نانوشته تدوین کردهاند و نام خود را در دفتری ثبت کرده و شماره میگیرند. در این میان کسانی که قدرت مدیریتشان از بقیه بیشتر است، نقش ناظم پیدا کرده و در صف ایستادهها را مرتب میکنند.
در یکی از صفهای عریض و طویل بسته شده پشت یکی از شعبات بانک رفاه کارگران فردی که ساعت ۷صبح برای گرفتن عیدیاش آمده شمارهای بهتر از ۴۰۰ نصیبش نشده است.
ارسال نظر