امنیت اقتصادی نداریم

غزال صادقی

در سال ۱۳۷۲ فیلم «دمرل» یدا... صمدی، هنرپیشه جوانی را به نام «فرهاد قائمیان» وارد عرصه بازیگری کرد و بعد از آن در فیلم «سارای» که براساس یک افسانه آذری ساخته شده بود ظاهر شد. قائمیان در سال‌های بعد، به خاطر بازی خاصی که در فیلم «قارچ سمی» ارائه داد توانست نظر خیلی از کارگردان‌های مطرح را به خود جلب کند. «شهرزیبا»، «به رنگ ارغوان»، «هیوا»، «نسل‌سوخته»، «رنگ شب» و «سفر به فردا» از جمله دیگر فیلم‌های او هستند. اما بیشتر شهرت قائمیان در بین مردم به خاطر بازی در نقش «خرچنگ» در سریال وفای «محمدحسین لطیفی» بود که در نوروز ۸۵ از شبکه سوم پخش شد و بعد‌ها بازی در سریال‌های شکرانه، فرزند، صبح، شهریار و بعد از آن بی‌صدا فریاد کن را به عهده گرفت، اما نکته جالب این است که این هنرمند، در تمام این دوران با وجود معروفیت خود در سینما و تلویزیون از دنیای بی‌هیاهو و ساده تئاتر نیز دور نمانده و به عنوان آخرین کار همراه با ستاره اسکندری در تئاتر «مرگ و شاعر» کیومرث مرادی ظاهر شد. به همین بهانه در رابطه با بازی در دو فضای متفاوت سینما و تئاتر و مشکلات پیرامونش گفت‌وگویی با او انجام داده‌ایم که می‌خوانید.

به چه علت کار تئاتر را در کنار کار سینما و تلویزیون انتخاب کردید؟

من کار تئاتر را از سال‌های پیش در شهرستان شروع کردم و با کار تئاتر وارد تلویزیون و سینما شدم. هر شخصی دوست دارد که کارهایش سال به سال و ماه به ماه بهتر شود، اما می‌توان گفت صرفا هدف من ارائه بازی بهتر در کارهای تلویزیونی و سینمایی نبود، تلاش من این است که در کنار کسانی که صاحب سبک هستند و کار قوی ارائه می‌دهند کار کرده باشم.

حرفه اصلی شما بازیگری است یا شغل دیگری هم دارید؟

به صورت حرفه‌ای از سال ۷۲ با فیلم دمرل آقای صمدی وارد سینما شدم و کار من به عنوان یک شغل صرفا بازیگری است.

چه چیزی باعث می‌شود که در این بین کار تئاتر را هم انتخاب کنید؟

من فکر می‌کنم حتی یک کارمند هم که در یک اداره کار می‌کند حین خدمت آموزش‌های ضمن خدمت می‌بیند تا کارش را بهتر ارائه دهد. به نظر من هر بازیگری برای محک زدن خودش چه از تئاتر شروع کرده باشد و چه اینکه اصلا کار تئاتر انجام نداده باشد باید هر سال یک کار تئاتر را تجربه کند به خاطر نقایص و تنبلی که در کار تصویری وجود دارد و ناخواسته بدن و صدا تنبل می‌شود فکر می‌کنم بهتر است بازیگر در طی سال یک کار تئاتری را ارائه بدهد.

به عنوان یک بازیگر سالن‌های تمرین تئاتر ما در مقایسه با دنیا در کجا قرار دارد؟

تئاتر ما تئاتری است که هنرمندان و بچه‌های بازیگر توانسته‌اند آن را حفظ کنند آنها با بضاعت بسیار کم و فضای محدودی که در اختیارشان قرار داده می‌شود کار می‌کنند، کسانی که در سینما و تلویزیون کار می‌کنند به تئاتر به عنوان یک کار درآمدزا نگاه نمی‌کنند بلکه هنرپیشه برای کار دیگری وارد عرصه تئاتر می‌شود به عنوان مثال برای اینکه کار تئاتر برایش اعتبار می‌آورد از نظر اینکه نقایص خود را برطرف کند کار خود را در تئاتر محک بزند و بداند کجاها ایراد دارد.

خود من به عنوان یک کار درآمد‌زا به آن نگاه نمی‌کنم و اما کسان دیگری که صرفا کار تئاتر می‌کنند مشکلات اقتصادی دارند و توان اداره یک زندگی را به نوعی ندارند چون امکان دارد در یک‌سال فقط یک یا دو کار را انجام دهند و اگر فقط بازیگر باشند واقعا امرارمعاش سخت است. برای یک کار هنرمند یک ماه تمرین می‌کند و یک‌ماه هم اجرا دارد و شاید مبلغی در حدود یک‌میلیون را بگیرد و اگر برای تامین هزینه‌های دیگر بخواهد با کار بیشتر جبران کند باید به صورت همزمان چندین کار را انجام دهد که آن کار هم بسیار مشکل است زیرا امکان دارد چند تمرین همزمان باعث شود از توانایی یک بازیگر برای ارائه یک کار حرفه‌ای کاسته شود.

چرا بیننده تئاتر در کشور ما بسیار محدود است؟

به علت اینکه ما همه تئاتر را محدود کرده‌ایم به تئاتر شهر، به‌رغم این تمام این سالن‌ها نیز پر نمی‌شوند مگر با دعوتنامه‌ یا به صورت مهمان و... کسی که از یک سمت دیگر شهر به این جا می‌آید و بلیت می‌خرد و روی آن تخته‌ها می‌نشیند و تئاتر نگاه می‌کند شخصی است که کار فرهنگی انجام می‌دهد.

ضعف در مدیریت و همچنین سیاست‌های کلان در کشور باعث می‌شود که ما در حصار تئاتر شهر محدود باشیم و ببینیم مخاطبان اصلی در حصار تئاتر شهر محدودند.

آیا کار تئاتر در تاثیرگذاری روی تفکر مهم‌تر است یا سینما؟

سینمای ایران به سمت گیشه می‌رود ولی کسانی هم هستند که پایبند اعتقادات خودشان هستند. در سینمای جهان شخصیت‌هایی مانند تارکوفسکی و فلدینی، برگمان و... را داریم که تمام آنها انقلابی در تفکر انسان‌ها به وجود آورده‌اند، اما وقتی وارد فضای سینما و تئاتر ایران می‌شویم می‌بینیم که تئاتر تاثیرگذارتر است، شاید کسانی که در راس هرم سینمای ایران هستند خودشان سیاست‌هایی را پیش بگیرند یا فیلم‌هایی را پیشنهاد بدهند که حرفی برای گفتن داشته باشد.

اداره نظارت و ارزش‌یابی فیلم‌نامه‌ای را انتخاب می‌کند که گیشه‌پسندتر باشد. چون در حال حاضر مردم به جای اینکه از سینما انتظار تفکری خاص داشته باشند بیشتر به خاطر دیدن فلان چهره زیبا به سمت سینما می‌روند، اما سوال من این است که چرا فلان تهیه‌کننده با اینکه این تفکر را قبول ندارد، اما باز به این جهت حرکت می‌کنند.

امنیت فکری و اقتصادی تا چه حد به یک بازیگر در ایفای نقش کمک می‌کند؟

اگر صرفا یک نفر تنها به کار بازیگری مشغول باشد، و فردا هم کاری نباشد که انجام دهد، شاید حتی نتواند حق بیمه خود را بپردازد. مشکلات اقتصادی زیادی وجود دارد امنیت شغلی هم که نداریم و حتی شاید در بعضی موارد برای گذران زندگی مجبور باشیم کارهایی را انجام دهیم که مناسب نباشد با نبودن امنیت شغلی و رفاه اقتصادی، حتی بعد از مدتی یک هنرمند خلاقیت خود را از دست می‌دهد.

به خصوص در کار تئاتر که آرامش خیال و آسودگی فراوانی می‌طلبید به عنوان مثال در ایران هیچ‌کس نمی‌تواند یک سال خودش را بگذارد و صرفا به نویسندگی بپردازد تا یک کار ایده آلی را ارائه دهد؛ زیرا امنیت اقتصادی ندارد. اگر در ایران نیز مانند کشورهای دیگر این امکان وجود داشت که در سال یک کار را انجام داد؛ ولی حقوق ماهیانه کافی دریافت کرد؛ طبیعتا بهترین کارها را نیز می‌توانستیم ارائه دهیم. من انسانی‌هایی را می‌شناسم که در همین سیستم با پول‌ بهره‌ای یا مسافرکشی زندگی خود را اداره می‌کنند.

کارهایی را که تا به الان انجام داده‌اید را دوست دارید؟

سعی می‌کنم کارهایی را که انجام می‌دهم، دوست داشته باشم و تا به حال کاری را انجام نداده‌ام که دوست نداشته باشم.