این 25 تومنی ناقابل

مریم خباز

با سکه دورنگ و تازه نقره‌ای شده ۲۵ تومانی تقریبا هیچ چیز نمی‌توان خرید. البته یک عدد نان تافتون یا لواش یا دانه‌ای شکلات یا آب نبات را هنوز در ازای آن می‌دهند. راستی ۲۵ تومان یک بلیت اتوبوس هم می‌شود به‌علاوه یک پنج تومانی که شاید سرنوشتش به صندوق صدقات یا تلفن سکه‌ای ختم شود. البته این سکه‌های بدشکلی که حتی ذره‌ای از تمدن ایران زمین را منعکس نمی‌کنند گاهی اوقات در جیب سنگینی می‌کنند و دست‌های همیشه دراز متکدیان شاید بهترین خط پایان بر داستان سنگینی سکه درون جیب باشد. البته این تعابیری است که ما روزنامه‌نگاران که ۲۵ تومان، یک ده هزارم حقوق ماهیانه‌مان است، داریم ولی مطمئنا هستند کسانی که دریای درآمدشان با قطره‌های ۲۵ تومانی موج می‌زند. نمی‌گوییم راننده اتوبوس‌ها دریا دارند ولی مطمئنیم که ۲۵ تومان در زندگیش‌شان اثر دارد. دو سه سالی می‌شود که اتوبوس‌های ریالی (به قول ما پولی) راهی خیابان‌های تهران شده‌اند تا این بار پول را جانشین مناسبی برای بلیت قرار دهند. بگذریم از اینکه وقتی این اتوبوس‌های متفق‌الشکل به خیابان‌ها آمدند درست مثل وقتی که مترو آغاز به کار کرد، مشتریانش زیاد نبودند ولی دیری نپایید که خستگی ناشی از ایستادن‌های طولانی و ثانیه‌شماری برای سر رسیدن اتوبوس بلیتی، مسافران سرسختی که ترجیح می‌دادند ۱۰۰ یا ۱۵۰ تومان در جیبشان بماند را به سرنشینان دائمی اتوبوس‌های پولی تبدیل کرد. البته خیلی‌ها در همان حین که پا در رکاب مسافربرهای پولی می‌گذاشتند معتقد بودند که ریال‌های پرداختی به رانندگان زیاد است و قابلیت کمتر شدن را دارد. به همین جهت از آنجا که مسوولان چشم و گوش بیدار و شنوای جامعه هستند خواست مردم را خیلی زود لبیک گفتند و یک ۲۵ تومانی ناقابل (البته به عقیده ما) از کرایه اتوبوس‌ها کم کردند. حالا مشکل دو تا شد چرا که مسافران که مسوولان به ندای درونی‌شان پاسخ مثبت داده و آنها را شرمنده کرده بودند، دیگر رویی برای شکایت دوباره از نرخ کرایه‌ها نداشتند و از سوی دیگر مشکل همیشگی نداشتن پول خرد هم مزید بر علت شد. اما راننده اتوبوس‌های ریالی خیلی زود مشکل هموطنان را مرتفع کردند و به خاطر کمبود پول خرد به ویژه ۲۵ تومانی کرایه را رند کرده و حلالیت آن ۲۵ تومان اضافه را هم از مسافران گرفتند. البته این مساله مسلما شامل حال همه راننده‌ها نمی‌شود اما با این وجود اگر ۲۵ تومان به مسافر برگردانده هم نشود او چیزی را از دست نمی‌دهد؛ شاید این مسافر هم مثل ما، ۲۵ تومانی در جیبش سنگینی کند و از خیر یک آب‌نبات هم بگذرد ولی همین ۲۵ تومانی ناقابل اگر ضربدر تعداد مسافران شود آن وقت همان موجی که گفتیم روی دریای راننده به رقص می‌افتد.