در حالی که هفته گذشته منابع خبری گزارش داده بودند هیاتی از ایران به ریاست رضا امیری مقدم به عراق اعزام شده تا در روز پنج‌شنبه دور چهارم مذاکرات میان ایران و آمریکا را درباره عراق آغاز کنند، این مذاکرات انجام نشد و هیات ایرانی بدون هیچ مذاکره و گفت‌و‌گویی به ایران بازگشت. مقام‌های ایرانی اعلام کردند این مذاکرات به تعویق افتاده، اما فیل ریکر، سخنگوی سفارت آمریکا در عراق، در گفت‌و‌گو با روزنامه الشرق‌‌الاوسط چاپ لندن گفت: «‌هیچ مذاکره زمان‌بندی شده‌ای میان ایران و آمریکا انجام نشده و تاکنون نیز هیچ زمان مشخصی برای انجام مذاکرات تعیین نشده است.»

ریکر در ادامه افزود: «‌بسیار واضح است که آنجا سوء‌تفاهمی به‌وجود آمده است. البته ما آمادگی لازم را برای انجام مذاکرات در روز شش مارس نیز نداشتیم.»

سخنگوی سفارت آمریکا در عراق همچنین گفت: «‌ما چگونگی برگزاری این مذاکرات را بر عهده عراقی‌ها می‌گذاریم و دائما با آنها در این رابطه در تماس خواهیم بود، اما اکنون هیچ زمانی برای مذاکرات تعیین نشده است. آمادگی برای شرکت در این‌گونه مذاکرات زمان می‌برد و نیازمند یکسری ترتیباتی است که در یک یا دو روز مهیا نمی‌شود.»

تام کیسی، سخنگوی وزارت امور‌خارجه آمریکا، نیز در‌این‌باره گفت: «‌هیچ جدول زمان‌بندی شده‌ای برای انجام این مذاکرات وجود ندارد. ما مشکلات فنی مثل نبود مترجم به تعداد کافی در تشکیل جلسه مذاکرات داریم که باید رفع شوند. تا زمانی که این مشکلات فنی حل نشوند، نمی‌توان مذاکرات را انجام داد.»

علی دباغ، سخنگوی دولت عراق نیز در‌این‌باره گفت: ‌دولت عراق مشغول تدارک سفر رییس‌جمهوری ایران به عراق بوده و از این رو زمانی برای تعیین زمان مذاکرات نداشتیم. به همین دلیل هم جلسه روز پنج‌شنبه برگزار نشد.

ابهام در مذاکرات

مذاکرات بدون هیچ دلیل موجهی برگزار نشد. هیات ایرانی در حالی به عراق رفت که هیچ منبع رسمی دولتی یا مرکز خبری رسمی تا ۴۸ ساعت قبل از آن انجام این مذاکرات را اعلام نکرده بود. تنها در روز چهارشنبه یعنی پنجم مارس اعلام شد گروهی از ایران به بغداد می‌رود تا دور چهارم مذاکرات میان ایران و عراق روز ششم مارس انجام شود. اتفاقى که هرگز نیفتاد.

سطح مذاکرات این بار به دلایل اعلام‌نشده‌ای پایین آمده بود. این برای بار دوم است که سطح مذاکرات تا سطح کارشناسی تنزل می‌یابد. دلیل آن چیست، کسی اطلاع دقیقی ندارد. همچنین مذاکرات برای چندمین‌بار به تعویق افتاده است، دلایل این موضوع نیز چندان مشخص نیست.

در این هیچ شکی نیست که روابط ایران و آمریکا بر خلاف آنچه برخی کارشناسان معتقدند، به شدت تیره‌تر شده و نه تنها دو کشور با انجام مذاکرات در حد سفیر درباره عراق رفتار خود را در برابر یکدیگر تغییر نداده‌اند، بلکه ایراد اتهام‌ها به یکدیگر نیز افزایش یافته و حتی امکان تهدید نظامی از سوی آمریکا بیش از هر زمان دیگری مطرح شده است.

این در حالی است که کارشناسان توقع داشتند، با آغاز مذاکرات میان ایران و آمریکا درباره عراق مواضع دو کشور به یکدیگر نزدیک‌‌تر شود. با گزارش NIE نیز انتظار می‌رفت رفتار آمریکا در برابر ایران تغییر کند، اما با گذشت زمان مشخص شد، دو طرف به هیچ عنوان طرحی برای عادی‌سازی روابط ندارند. به ویژه آمریکایی‌ها که تلاش دارند، نظرات خود را بر طرف ایرانی تحمیل کنند تا شاید بتوانند به امتیازهای مد‌نظر خود برسند.

اما در این میان ظاهرا مشکلاتی نیز بروز کرده که بر دامنه اختلاف‌های دو طرف افزوده است. یک بخش این مشکلات به نظر می‌رسد که به سیاست‌های ایران و عراق باز می‌گردد که چندان مورد‌علاقه آمریکایی‌ها نیست و یک بخش دیگر نیز به تحولات سیاسی منطقه خاورمیانه مربوط می‌شود.

در بخش مربوط به عراق، به نظر می‌رسد سفر رییس‌جمهوری ایران به بغداد و دهن‌کجی به حضور آمریکایی‌ها در آن کشور با نپذیرفتن محافظان آمریکایی و حضور در منطقه سبز به مذاق آمریکایی‌ها خوش نیامده است. آن سفر به خوبی نشان داد که نفوذ ایران در عراق تا چه اندازه‌ای است و بر خلاف تصور آمریکایی‌ها ایرانی‌ها نقش بسیار پررنگی در تحولات عراق دارند.

عقد قراردادهای اقتصادی، حمایت بی‌چون و چرا از دولت مالکی و به رخ کشیدن روابط ایران و عراق به دیگر کشورها باعث شده تا آمریکایی‌ها از این میزان نفوذ ایران نگران شوند. شاید انتقادهایی نیز متوجه عراقی‌ها شده باشد که رسانه‌ها از آن بی‌خبرند.

از طرفی ایران مجدانه از طرف عراقی خواسته است با شورشیان پ.ک.ک مبارزه کنند و نگذارند بیش از این در عراق فعال باشند. جلال طالبانی نیز در این زمینه تعهداتی داده و به فاصله دو روز پس از سفر احمدی‌نژاد به ترکیه رفت و مشابه چنین تعهدی را به ترک‌ها داد.

در حالی که آمریکایی‌ها به هیچ وجه مایل نیستند چنین تعهداتی از سوی دولت عراق به طرف ایرانی داده شود. زیرا پ.ک.ک و گروهک پژاک که زیر مجموعه آن است، مهره‌های بازی هستند که آمریکایی‌ها قصد دارند توسط آنها هم از ایران و هم از ترکیه امتیاز بگیرند.مشابه چنین وضعیتی را باید برای مجاهدین خلق (منافقان) که نوری مالکی آنها را گروهکی تروریستی دانست که برای عراق مشکل ایجاد می‌کنند، نیز تصور کرد.

از سوی دیگر ظاهرا اکنون ایران و آمریکا در عراق دیگر به دنبال حل مسائل صرفا عراق نیستند. هر دو طرف از یکدیگر می‌خواهند به یک‌سری امتیازها خارج از چارچوب عراق تن دهند.

همان‌طور که بارها گفته شده، ایرانی‌ها معتقدند در آرام ساختن عراق، نقش مستقیمی داشته و این را باید آمریکایی‌ها بپذیرند. در مقابل آمریکایی‌ها پذیرفته‌اند که ایران در آرام ساختن عراق نقش موثری داشته است، اما همچنان دامنه اتهام‌های خود را علیه ایران می‌گسترند و دائما ایران را به حمایت از گروه‌های شبه‌نظامی متهم می‌کنند.در این میان آنچه باعث می‌شود که بگوییم اکنون دامنه توقعات دو طرف از یکدیگر بالا رفته، داغ‌تر شدن بحران‌های موجود در فلسطین و لبنان است. همچنین پرونده هسته‌ای ایران نیز همچنان مطرح است و موی دماغی برای آمریکایی‌ها شده است.

آمریکایی‌ها اکنون برخلاف گذشته به نظر می‌رسد در‌صددند موضوع عراق را به لبنان و فلسطین و مساله هسته‌ای نیز پیوند دهند. این موضوعی است که به اعتقاد کارشناسان در گذشته خواست ایران بوده است.

مشکل زمانی سخت‌ می‌شود که توقعات دو طرف در حل موضوع دچار اختلاف می‌شود. آمریکایی‌ها می‌خواهند ایران درباره مسائل فلسطین، لبنان و پرونده هسته‌ای قبل از نشستن پشت‌میز مذاکره امتیاز دهد یا تا حد انتظار عقب‌نشینی کند. در مقابل ایرانی‌ها می‌خواهند که بر عکس، پرونده‌های مذکور پای میز مذاکره مطرح شوند تا اگر هم قرار باشد امتیازی دهند در مقابل امتیازی نیز به نفع خود کسب کنند.مذاکرات ایران و آمریکا انجام نشد تا اما و اگرهای این مذاکرات همچنان مطرح باشد و پیش‌بینی‌ها صرفا بر‌اساس حدس و گمان صورت گیرد. حدس و گمان‌هایی که با سکوت مقام‌های دو طرف در برابر آن دو چندان شده است.

منبع : Irdiplomacy.ir