بهترین و بدترین رویدادهای تئاتر در سال ۸۶
دریغ و چند علامت تعجب
تئاتر ایران در سال ۸۶ مسیر پرفراز و نشیبی را طی کرد و شاهد اتفاقات بد و خوب زیادی بود، البته اگر کمی منصفانه به جریان نگاه کنیم از کلمه خوب با احتیاط بیشتری استفاده میکنیم، به هر کدام از خبرهایی که از فروردینماه امسال در این حوزه نگاه میکنیم، خبرهای ناخوشایند و عجیب و غریب بیشتر است.
غزال صادقی
تئاتر ایران در سال ۸۶ مسیر پرفراز و نشیبی را طی کرد و شاهد اتفاقات بد و خوب زیادی بود، البته اگر کمی منصفانه به جریان نگاه کنیم از کلمه خوب با احتیاط بیشتری استفاده میکنیم، به هر کدام از خبرهایی که از فروردینماه امسال در این حوزه نگاه میکنیم، خبرهای ناخوشایند و عجیب و غریب بیشتر است. «بسته شدن شش ماه تئاتر شهر و تقریبا نیمهتعطیل بودن آن در کل سال، به بهانه تعمیرات، تعطیلی تالار سنگلج، جنجال مترو، فوت اکبر رادی یکی از مهمترین نمایشنامهنویسان ایرانی، غیبت بزرگان تئاتر و کنار گذاشتنشان از جشنواره بیست و ششم» از جمله اتفاقات ناخوشایند تئاتر در این سال بود.
و البته اتفاقات خوبی مانند بازگشایی سالن اصلی تئاتر شهر نیز از جمله اتفاقات مثبت این سال بود. قضاوت در این باره را به عهده خود اهالی تئاتر گذاشتیم و از آنها خواستیم به بهترین و بدترین اتفاق امسال تئاتر ایران اشاره کنند:
سراب تئاتر
محسن حسینی کارگردان و مدرس دانشگاه:
شاهکاری که دیدم در جشنواره تئاتر فجر امسال، حضور کلاوس پیمن و اجرای تئاتر «ننه دلاور و فرزندانش» بود که حتی این اتفاق در تئاتر ایران تعجببرانگیز هم بود چون این گروه در آلمان گروه بسیار گرانی هستند و دعوت از آنها کار سادهای نیست.
اما متاسفانه وقتی به تمام تئاترهایی که روی صحنه رفته توجه میکنم میبینم هیچ اتفاق بینظیر و خاصی در تئاتر ایران نیفتاده و همه چیز با همان شکل روتین و همیشگی خودش پیش رفته است و بدتر از همه آنکه در حال حاضر آنچنان شرایط را برای بزرگان تئاتر کشور سخت کردهاند که ما شاهد حضور هیچ یک از آنها در جشنواره امسال نبودیم. در هر حال این دردناک است که هیچ رویداد و اتفاق خاصی را در تئاتر شاهد نبودیم و حتی عقبگرد هم داشتیم و در نهایت فقط میتوانم بگویم سراب تئاتر فاخر و اتفاقات خوب آن را به رخ من نکشید چون اصلا وجود ندارد.
معبد استوانهای تئاتر
بهروز غریبپور- نویسنده و کارگردان:
شاید کمی خودخواهی باشد، اما بهترین اتفاق امسال را بازگشتم به سالن شهیدآوینی آن هم بعد از ۱۲سال میدانم. تالاری که روزی به نیت اجرای تئاترهای مهم ساخته شد و درنهایت بدون استفاده ماند. اما امسال بالاخره پس از ۱۷سال کار روی نمایشنامه «کلبه عمو توم» آن را در همین سالن به روی صحنه بردم. کارگردان اپرای مکبث در ادامه گفت: با این کار خواستم به بسیاری از اهالی تئاتر نشان دهم که اگر قدرت ریسک داشته باشند و به سراغ مخاطبان بروند، فرهنگسرای بهمن را هم میتوانند انتخاب کنند. ما امسال شعار تئاتر برای همه را از همه جا و از هر کس به گونهای شنیدیم و آن را به گونهای تایید هم کردند، اما درنهایت همه آنها به معبد استوانهای تئاتر شهر وابسته شدهاند و دل نمیکنند. امیدوارم معابد جدیدی برای اهالی تئاتر به وجود بیاید و یکی از آنها هم همین فرهنگسرای بهمن و سالن شهیدآوینی باشد.اما باید بگویم از دست دادن اکبر رادی برای تئاتر ایران اتفاق ناخوشایندی بود، رادی در سالهای پایان عمرش از نظر زبان و نظرگاه دراماتیک دگرگون شده بود، هر چند که رادی مسن بود اما به نظر من جوانمرگ صحنه شد.
امضای وزیر
رویا تیموریان- کارگردان و بازیگر:
به جرات میگویم که هیچ اتفاق خوب و درخشانی در سال ۸۶ برای تئاتر ایران نیفتاد.اما دو اتفاق بد برای تئاتر ایران و اهالی آن رخ داد که باید بگویم اولین اتفاق بد امسال قضیه مترو و حاشیههای اطراف آن بود، چون برخلاف دوستان دیگر که فکر میکنند فقط خودشان میدانند و میبینند که مترو در اکثر نقاط جهان در کنار اپراها و سالنهای تئاتر است، پس در ایران هم باید چنین اتفاقی میافتاد که خب افتاد، من چنین نظری ندارم، زیرا این ساختوساز براساس استانداردهای موجود صورت نگرفت و در نهایت سلامت این ساختمان را به خطر انداخت.وقتی با ساختمان چنین کاری میکنند و احترامش را به عنوان ساختمانی که هویت تئاتر ایران است و جزو میراث فرهنگی محسوب میشود را حفظ نکنند چه انتظاری داریم که احترام افراد ساختمان نگه داشته شود و خب میبینید که افراد گروه انجمن نمایش بعد از غوغاهای فراوان و حتی بعد از آنکه شخص وزیر ارشاد زیر برگه بیمه و حقوق و بیمه بعضی از بچههای تئاتر را که دو سال بلاتکلیف بودند را امضا کرد ولی هنوز هم این ۴۰ نفر بلاتکلیف هستند و به حقوق خودشان نرسیدهاند.
امیدوارم چشم ما هم به آن بیفتد
هادی مرزبان- کارگردان:
بدترین اتفاقی که شاید برای من و برای تئاتر ایران رخ داد، از دست دادن اکبر رادی بود. از فروردینماه میدانستند که بیمار هستند، اما در هر جلسهای که با هم دیدار داشتیم فقط صحبت از کار و تئاتر بود. به عقیده من «او با شرف زندگی کرد و با شرف مرد».اما در مورد بهترین اتفاقی که افتاد و امیدوارم شامل حال ما هم بشود، اتفاقی بود که در ارتباط با بودجه تئاتر صورت گرفت که نسبت به سالهای گذشته افزایش بیشتری یافته، در هر حال امیدوارم که چشم ما نیز به آن بیفتد و ما هم بتوانیم از آن استفاده کنیم؟!
دوران ساخت و ساز
کیومرث مرادی- نویسنده و کارگردان:
بزرگترین اتفاق خوشایندی که در سال ۸۶ در تئاتر ایران اتفاق افتاد، بازگشت استاد مسلم تئاتر ایران
(حمید سمندریان) پس از هفت سال به صحنه تئاتر و سالن اصلی تئاتر شهر بود، چون به عقیده من این سالن بزرگ متعلق به آدمهای بزرگ است و من خودم در این دوران دیدم که طیفهای مختلفی از مردم به خاطر دیدن کار این کارگردان چگونه به این سالن آمدند.اما در پاسخ به سوال دوم شما باید بگویم متاسفانه سال ۸۶ دوران ساختوساز، مرمت و بازسازی بود و با اینکه به خودی، خود بازسازی و تعمیرات اتفاقات بدی نیست اما، به خاطر زمان زیادی که در این کار صرف شد، بیکاری خیلی زیادی به تئاتر تحمیل کرد و کمبود و فقدان بزرگی را به ما یادآور شد، اینکه چه قدر سالن برای اجرا کم داریم و اینکه نبض تئاتر ایران در تئاتر شهر میتپد و اگر به هر علت از کار باز ایستد حیات تئاتر به خطر میافتد و در نهایت فقط میگویم امسال سال خوبی برای اهالی تئاتر نبود چون این بیکاری خیلی از دوستانمان را اذیت کرد.
نوبت به ما نرسید!
میکائیل شهرستانی- کارگردان و بازیگر:
سال قبل داشتیم «برادران کارامازوف» را کار میکردیم و قرار بود ریاست مرکز هنرهای نمایشی نیز جایی را برای تمرین به ما اختصاص دهد که ما هرگز آن را ندیدیم. در طول دوران تمرین مرتب خبرهای عجیب و غریب را در ارتباط با رد کارمان میشنیدیم، اما توجه نکردیم. کار را برای دوستان ارزیاب اجرا کردیم و از آنجا که مرکز هنرهای نمایشی به صورت ملوکالطوایفی اداره میشود در این جنگ با حضرات متوجه شدیم خوب نوبت ما نیست.بعد از آن به کار آقای صادقی «دلیران زریران» دعوت شدم و به تمرین پرداختیم که آن هم در میان راه متوقف شد و در نهایت من تصمیم گرفتم به عنوان یک تئاتری تا زمانی که این قوانین و این مدیران بر فضای تئاتر حاکم باشند و به خاطر این که حرمتم حفظ شود پا به صحنه نگذارم.
اما اتفاق ناخوشایند سال ۸۶ برای تئاتر ایران به نظرم این است که یک تئاتری تمام اهداف خود را از دست بدهد و تمام انگیزههایش در او کشته شود و بعد از سالها کار روی صحنه به دنیای تصویر برود و احساس کند که هم از لحاظ معنوی احترام بیشتری دارد و هم از نظر مالی بهتر تامین میشود که خب این اتفاق برای من افتاد.شنیدن خبر خوش در حوزه تئاتر برای من بیشتر شبیه شوخی است. اما امسال پس از مدتها به دادگاه رفتن و شکایتهای فراوان پیش وزیر و وکیل بردن قرار شده که بیمه و حقوق دو ساله گذشته ما که تا امروز پرداخت نشده به ما داده شود، خب این خبر خوشی بود که ما اهالی تئاتر امسال شنیدم؛ اما باز هم میگویم که در حد یک شوخی باقی ماند.
سکوت طولانی ...
اصغر همت - بازیگر:
فوت اکبر رادی به عنوان یکی از نویسندگان تئاتر ایرانی تعطیلی تئاتر شهر و سنگلج همه چیز را در سال ۸۶ تحت شعاع قرار داد، متاسفانه ما همیشه در گفتن بدترینها دستمان باز است و چیزهای زیادی برای گفتن داریم اما در ارتباط با خوبها با کلی تخفیف میگویم ورود آقای بیضایی و سمندریان به تئاتر اتفاق خوبی بود، البته من تا زمانی بر این نظر هستم که خود آنها هم همین خوشحالی را احساس کنند و از حضورشان راضی باشند اگر آنها چنین اعتقادی دارند من هم خوشحالم.
فوت اکبر رادی
نغمه ثمینی- نویسنده و منتقد:
هر نمایشنامهای که در سال ۸۶ چاپ شد برای تئاتر اتفاق خوبی بود و بدترین اتفاق امسال فوت آقای رادی بود.
چند علامت تعجب
پیام دهکردی- بازیگر:
حضور حمید سمندریان با اجرایی نمایش بانوی سالخورده و افرای بهرام بیضایی بهترین اتفاق بود.
در ارتباط با بدترین اتفاق تئاتر در سال ۸۶ فقط نپرسید یک سکوت طولانی و اگر امکان دارد چند علامت !!! هم بگذارید.
ای کاش بهتر بود
محمد یعقوبی- کارگردان:
ما نمیتوانیم از سال ۸۶ به عنوان یک سال تئاتری نام ببریم. زیرا عملا شش ماه از سال به خاطر تعمیرات تعطیل بود و از طرف دیگر قضیه مترو بود که امیدواریم حل شده باشد؟!
اما از طرفی ما بعد از سالها شاهد تعمیرات در یک ساختمان بودیم که در واقع نماد تئاتر و حیات و ممات آن است، اما ای کاش این تعمیرات هم بهتر از اینها انجام میشد.
ارسال نظر